در روزهای آخر دی 1357 خبر بازگشت قریب الوقوع امام خمینی در رسانه های خبری انتشار یافت. روز 2 بهمن یگانهای گارد شاهنشاهی، برای نمایش قدرت خود، در حضور خبرنگاران خارجی رژه رفتند. فردای آن روز دولت و ارتش فرودگاههای کشور را بستند و پرواز تمامی هواپیماها به ایران و از ایران به خارج متوقف شد. از همین موقع تظاهرات مردم تهران و شهرستانها در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها شدت یافت و روز 4 بهمن جمعیت کثیری به سوی فرودگاه مهرآباد روی آوردند و خواهان بازگشت امام خمینی به وطن شدند.
به رغم بسته شدن فرودگاهها و متوقف ماندن پرواز هواپیماها، چند تن از خلبانان شرکت هواپیمایی ملی ایران اعلام کردند که به پاریس خواهند رفت و امام خمینی را با هواپیمای 707 به تهران خواهند آورد.
در همین اوان، سران ارتش در گردهمایی روز 3 بهمن، با حضور ژنرال هایزر، مسئله جلوگیری از بازگشت امام خمینی را مورد بحث قرار می دهند:
ژنرال هایزر
«.... ژنرال ربیعی طرفدار اقداماتی به منظور جلوگیری از فرود هواپیماها در تهران بود او، سه راه پیشنهاد کرد: جلوگیری از پرواز هواپیما در هوا و منحرف ساختن آن، سعی کنیم کشور دیگری راه را بر هواپیما ببندد و آن را نابود کند، راه سوم مسدود کردن باند فرودگاه [....] به نظر من (هایزر) مسدود کردن باند فرودگاه راه عاقلانه تری بود، زیرا نشان می داد که دولت بر فرودگاه کنترل دارد و می تواند قدرت و حاکمیت خود را نشان دهد...» علاوه بر اخبار و اطلاعات مربوط به تغییر مسیر هواپیمای امام خمینی، گزارشاتی درباره سوء قصد علیه جان او، انتشار یافت. هایزر نیز در مذاکراتش با سران ارتش به این موضوع اشاره کرده و می گوید:
«مطبوعات خبر می دادند که پس از تهدیدهای جدید علیه جان [امام] خمینی، تعداد محافظان اقامتگاهش در پاریس دو برابر شده است.فرانسویها گله می کردند که این کار برای آنها بسیار گران تمام می شود. من ژنرالها را زیر فشار گذاشتم تا بدانم آیا اقداماتی علیه جان خمینی شروع کرده اند، کنایاتی دریافت کردم، ولی پاسخ روشنی نشنیدم.آنها گفتند گروهی در سوئیس وجود دارد که این نوع اعمال را انجام می دهد، اما من نمی توانم قضاوت کنم که آن گروه با افسران تماس داشتند»
یادداشتهای برژینسکی مشاور امنیتی پرزیدنت کارتر نیز موضوع توطئه علیه امام خمینی را تایید می کند.وی در این مورد می گوید:
«... در 22ژانویه براون گزارش کرد، هایزر به او اطلاع داده که بختیار آماده مقابله با خمینی، هنگام بازگشت وی می باشد، هواپیمای او، از مسیر پرواز منحرف و پس از فرود اجباری، بازداشت خواهد شد.سئوال ما این بود که آیا ما، آمادگی داریم که بختیار را در انجام این عمل تشویق کنیم و تصمیم او را قوت بخشیم.این موضوع طی دو روز بعد، میان ونس، براون و من مورد بحث و بررسی قرار گرفت...»
ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در ایران
روز 23 ژانویه پیامی از سوی هایزر و سولیوان دریافت کردیم. در این پیام خواسته شده بود دستور العملهای قبلی را تغییر دهیم و به آنها اجازه دهیم برای امکان برقراری ائتلاف میان نظامیان و عناصر مذهبی اقدام کنند. این پیشنهاد کارمان را پیچیده تر کرد. ونس، قویا موافق این کار بود و من سخت مخالف بودم. ما، حتی بین خودمان در زمینه چگونگی پاسخ به تصمیم بختیار در مورد جلوگیری از بازگشت [آیت الله] خمینی، اختلاف نظر جدی داشتیم. ونس عقیده داشت باید به بختیار و خمینی توصیه کنیم آیت الله به ایران مراجعت نکند، زیرا برخورد و درگیری برای هر دو طرف، فاجعه به بار خواهد آورد. من و براون بر این عقیده بودیم حالا که بختیار تصمیم به ایستادگی دارد، باید از او حمایت کنیم.
روزهای 23 و 24 ژانویه (3 و 4 بهمن 1357) جلسات متعددی برای بحث و گفتگو در این مورد، بین خودمان و نیز با حضور رئیس جمهوری داشتیم. هنگامی که من پرزیدنت را از طرح بختیار آگاه ساختم، واکنش اولیه اش بسیار مثبت بود و گفت «عالی » است. اما ونس به شدت مخالفت کرد و گفت نتایج این امر منجر به اختلال و بی نظمی وسیعی خواهد شد و حتی محتمل است [امام] خمینی به قتل برسد، و حوادث غیر قابل انتظاری پیش آمد کند.
ما تمام آن روز به گفتگو ادامه دادیم. براون و من گفتیم اگر بختیار قصد دارد خمینی را توقیف کند، باید بدین کار تشویق شود و افزودم: هرگونه اشاره مخالفی علیه آن از سوی ما، اشتباه بزرگی خواهد بود. سرانجام به دلیل عدم توافق درباره این موضوع، نتوانستیم پیش نویس دستور العمل مشخصی را تهیه کنیم و من ناگزیر، چند راه حل مختلف به رئیس جمهوری پیشنهاد کردم. رئیس جمهور با پیش نویس پیشنهاد ونس مبنی بر اجرا نکردن طرح بختیار موافقت نکرد و طرح پیش نویس من و براون را با مختصر تغییراتی انتخاب نمود، در حقیقت به بختیار، برای اجرای پیشنهادش، چراغ سبز داده شد.
متاسفانه، خمینی بازگشت خود را به تاخیر نینداخت، هر چند بختیار در کشمکشهای اولیه به پیروزی روانی محدودی دست یافت، اما موضوع همچنان لا ینحل باقی ماند».
در حالی که واشینگتن و تهران درباره نحوه جلوگیری از ورود آیت الله خمینی به ایران بحث و مذاکره می کردند، امام خمینی، آماده بازگشت به ایران بود و با تصمیم گیری متهورانه و سرعت عمل، قصد داشت حریف را «مات» کند.به گفته ژنرال هایزر «حرکات و اقدامات جناح خمینی به حدی هوشمندانه انجام می گرفت که من متحیر بودم چه کسی برنامه ریزی آنها را انجام می دهد و هنوز هم پاسخ این سئوال را پیدا نکرده ام » .
به رغم بسته بودن فرودگاهها و پخش خبرهای مربوط به سوء قصد به جان امام خمینی و نیز منحرف ساختن هواپیمای حامل وی، امام اعلام کرد، هر زمان بخواهد به ایران مراجعت می کند. کمیته استقبال، برنامه مفصلی برای استقبال از او تهیه دیده بود.
روز 9 بهمن ناگهان بختیار اعلام کرد که فرودگاه برای ورود آیت الله خمینی باز است. بختیار در توجیه تغییر تصمیم خود می گوید: «...من قضیه را به این شکل می دیدم، این ملا، که در ایرانی بودنش شکی نیست، می تواند به ایران بازگردد، ولی اگر خلافی از او سر بزند، توسط دادگاههای صالح و طبعا با تمام تضمینهایی که قانون پیش بینی کرده است به محاکمه کشانده خواهد شد [...] به من ایراد گرفته اند که چرا گذاشتم او به ایران بازگردد.آیا می توانستم نگذارم؟ [....] به علاوه از قدیم و ندیم گفته بودم که تمام ایرانیان بدون اجازه دولت حق ورود به ایران را دارند. به این اصل اعتقاد داشتم و امروز هم به آن معتقدم که جزو حقوق طبیعی هر شهروندی است..» .
واقعیت این است که بختیار نمی توانست به طور نامحدود فرودگاهها را بسته نگه دارد. بستن فرودگاهها، کنجکاوی ده ها تن خبرنگاران خارجی را که در اطراف اقامتگاه امام، در انتظار دریافت خبر بودند، بیشتر کرده بود. به گفته بختیار، او نمی توانست مانع بازگشت یک تبعه ایرانی به کشورش شود. مسئله بستن فرودگاهها یک وسیله تبلیغاتی به نفع امام خمینی و به ضرر بختیار بود، از سوی دیگر اعلام آمادگی برای بازگشت به میهن و ممانعت دولت بختیار، مردم ایران را به هیجان درآورد و ابعاد ناآرامیها را وسیعتر ساخت.
سرانجام مبارزه تبلیغاتی، با عقب نشینی بختیار و باز شدن فرودگاهها پایان یافت و برنامه بازگشت امام خمینی برای روز 12 بهمن اعلام شد.
بازگشت پیروزمندانه
روز 12 بهمن ) 1357 1 فوریه 1979) امام خمینی
پس از 14 سال و چند ماه تبعید با هواپیمای 747 شرکت هواپیمایی فرانسه (ایرفرانس)
عازم ایران گردید. 150 تن خبرنگار خارجی که عمده ترین شبکه خبری دنیا را تشکیل می
دادند، همراه امام در «پرواز انقلاب» حضور داشتند. در فرودگاه پاریس، امام ضمن
پیامی به ملت فرانسه، از میهمان نوازی مردم و دولت و اهالی نوفل لوشاتو، تشکر کرد،
سپس به چند سئوال خبرنگاران پاسخ داد. در مورد دولت بختیار، مواضع قبلی خود را
تکرار کرد و گفت «ملاقات را نمی پذیرم، مگر آنکه استعفا بدهد و کنار برود» در
مورد ارتش، ضمن تایید تماسهایی که در تهران با ارتش بوده است گفت «اگر مقتضی
بدانیم، باز هم تماس حاصل خواهیم کرد» و افزود:
«ما از ارتش می خواهیم که هر چه زودتر به ما متصل شود. ما می خواهیم ارتش مستقل باشد، و از قید اجانب خارج شود، آزاد شود. آنها فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامن ملت بیایند و ارتش و ملت از همدیگر هستند. ارتش باید از دولت غاصب کنار برود، تا مردم تکلیفشان را با او معین کنند....»
شانزده روز پیش، محمد رضا شاه، در حالی که یگانهای گارد شاهنشاهی، فرودگاه مهرآباد را محاصره کرده بودند، طی مراسم غیر رسمی، با شتاب ایران را برای همیشه ترک کرد و اکنون، امام خمینی با حضور و محتملا تهدید ارتش نیم میلیون نفری رژیم، همراه با پنجاه تن همراهانش، به ایران باز می گشت. کمیته استقبال مسئولیت امور انتظامی را به عهده داشت.
استقبال از امام، در تاریخ معاصر ایران بی سابقه بود. مراسم ورود آیت الله، به طور زنده از رادیو و تلویزیون پخش شد.
هواپیمای ایرفرانس حامل آیت الله و همراهان در ساعت 30/9 صبح در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست.امام خمینی، پس از ابراز تشکر از مستقبلین، طی سخنان کوتاهی، با تکرار برنامه سیاسی خود، دولت بختیار را غیر قانونی و غاصب دانست و گفت:
«... ما این دولت را نمی توانیم بپذیریم.ملت ایران رای بر سقوط سلطنت داده است. بنابراین، ما نه مجلس را قبول داریم و نه حکومت را قانونی می دانیم. باید دولت کنار برود. شورای انقلاب حکومت را تعیین خواهد کرد. حکومت موقت موظف خواهد بود که مقدمات رفراندوم را تهیه کند. قانون اساسی که تدوین شد، به آراء عمومی گذاشته می شود، که اگر مردم قبول کنند، رژیم جمهوری و قانون جمهوری خواهد بود... من، اعلام می کنم که دولت فعلی غاصب است و غیر قانونی است و اگر زیادتر از این لجاجت کند مسئول خواهد بود....»
در بهشت زهرا، امام خمینی، با تاکید بر حاکمیت ملی و نقش مردم در تعیین سرنوشت خود، غیر قانونی بودن مجلسین را مطرح کرد و گفت: چنانچه حکومت و سلطنت دولتی و فردی، در یک مرحله با رای مردم بوده باشد و آن حکومت و دولت مشروعیت قانونی داشته باشد، این امر، حق آن مردم و نسلهای بعدی را از بین نمی برد که هر زمان آن تصمیم را نادرست دیدند، آن را لغو کنند.
امام خمینی، در توجیه این نظریه اظهار داشت:
«.... ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل عمل است. لکن اگر چنانچه ملتی رای دادند، ولو تمامشان، به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، به چه حقی ملت پنجاه سال پیش از این سرنوشت ملت بعد را معین می کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است [....] مگر پدرهای ما، ولی ما هستند، مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا می کنند، آنها تعیین بکنند؟»
در مورد رای مجلسین در تایید دولت بختیار گفت:
«... این ملت حرفی را که داشتند گفتند، حالا هم می گویند ما این وکلا را غیر قانونی می دانیم، این مجلس سنا را غیر قانونی می دانیم.این دولت را غیر قانونی می دانیم.آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، و از ناحیه شاه منصوب است و همه اینها غیر قانونی هستند، می شود که قانونی باشد؟ ما می گوییم شما غیر قانونی هستید و باید بروید...»
امام خمینی درباره تعیین دولت آینده به جای دولت بختیار گفت:
« من توی دهن این دولت می زنم، من، به پشتیبانی این ملت، دولت تعیین می کنم. من به واسطه اینکه این ملت مرا قبول دارد [...] این آقا، که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبول ندارند. ملت هم قبولش ندارند. ارتش هم قبولش ندارند. فقط آمریکا از او پشتیبانی کرده و فرستاده و به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنند، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته که باید از او پشتیبانی بکنید.»
امام در برابر این سخن بختیار که گفته بود که در مملکت دو تا دولت نمی شود، اظهار داشت:
« می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود، خوب، این واضح است، این یک مملکت دو تا دولت ندارد. لکن دولت غیر قانونی باید برود. تو، غیر قانونی هستی، دولتی که ما می گوییم دولتی است که متکی به آراء ملت است، متکی به حکم خداست. تو باید یا خدا را انکار کنی، یا ملت را.»
آنگاه امام خمینی خطاب به ارتش و افسران آن گفت:
« می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد.آقای ارتشبد! شما نمی خواهید؟ شما نمی خواهید که مستقل باشید؟ آقای سرلشکر، شما نمی خواهید مستقل باشید؟ شما می خواهید نوکر باشید؟ من به شما نصیحت می کنم که بیایید در آغوش ملت، همان که ملت می گوید، بگویید ما باید مستقل باشیم [...] اسلام برای شما بهتر از کفر است. ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می گوییم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید، رها بکنید این را.خیال نکنید که اگر رها کردید، ما می آییم شما را به دار می زنیم. این چیزهایی است که دیگران درست کرده اند...»شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com