گروه رسانه: به نظر می رسد که عمر رسانه های سنتی و مکتوب، رفته رفته به زوال نزدیک می شود و تا چند صباحی دیگر باید در موزه های مطبوعات آنها را یافت.
به
همین ترتیب است که مطبوعات بزرگ دنیا در مسیری قرار گرفته اند که بشتر توان خود
را در فضای مجازی و وب سرمایه گذاری می کنند تا مخاطبان خویش را در این عرصه نیز جذب نمایند.
به
گزارش بولتن نیوز، روزهاي آخر سال ميلادي 2012، شاهد انتشار آنلاين پديده
رسانهاي
توسط نيويورکتايمز
با عنوان «بارش برف» بوديم؛ کاري که نتيجه يک پروژه فوقالعاده يکساله از ژورناليسم چندرسانهاي،
هم در خود نيويورک تايمز و هم در اتاقهاي خبر در سراسر دنيا بود.
صفحات نيويورکتايمز در شش روز اول انتشار «بارش برف» در 20 دسامبر 2012، بيش از 5/3 ميليون بار توسط 9/2 ميليون مراجعهکننده مورد بازديد قرار گرفت که حدود يکسوم اين مراجعهکنندگان براي اولينبار به سايت فوق مراجعه کرده بودند.
کار فوق، محصول يک ژورناليسم چندرسانهاي و متشکل از 6 پرده از ماجراي يک گروه اسکيبازي است که در بهمن گير کردهاند. دستاندرکاران توانسته بودند با استفاده از ابزارهايي چندرسانهاي مانند ويدئو، اينفوگرافيکهاي متحرک و عکس، بر جذابيت نثر نويسنده بيفزايند. درنتيجه، جاي تعجب نداشت که اين نوآوري روزنامهنگاري، بازتاب گستردهاي در رسانهها پيدا کند و کارشناسان آن را بهعنوان الگويي معرفي کنند که «آينده روزنامهنگاري آنلاين» را به تصوير کشيده است. اما ناظران ديگري نيز از آن انتقاد کردهاند و نوشتهاند که «بارش برف» را نميتوان نمونهاي دانست که رسانههاي آنلاين از آن پيروي خواهند کرد.
يکي
از منتقدان فوق، نويسنده وبلاگ Newscred بود که نگاهي به واکنشهاي فوق انداخت. نويسنده فوق اعتقاد دارد که درحاليکه تهيهکنندگان
«بارش برف» تلاش کرده بودند آينده رسانههاي ديجيتال را به نمايش بگذارند، اما انواع چالشهاي
مختلف را در کار خود داشتند که در جدولي که در اين صفحه آمده است، به برخي از آنها اشاره
شده است.
مدير نيويورکتايمز در آخر دسامبر، آمار اميدوارکنندهاي را با تيم خود در ميان گذاشت:
«حداکثر 22هزار کاربر بهصورت همزمان در حال مشاهده بهمن بودهاند. بين يکچهارم تا يکسوم آنها براي اولينبار به سايت نيويورکتايمز مراجعه کرده بودند ... کاربران بهطور متوسط 12 دقيقه را صرف مشاهده آن کردهاند.»
بهعبارت ديگر، پتانسيلي که چنين محصولي در جذب درآمد براي روزنامه دارد، به خودِ گزارش ربطي ندارد، بلکه در اين نهفته است که ميتواند باعث نگهداشتن، ترغيب به اشتراک و جذب خوانندگاني شود که تحت تأثير اين «طعمه خوش خط و خال» قرار گرفتهاند.
ايده «بارش برف»
ايده اوليه را جو سکستون، دبير سرويس ورزشي روزنامه، ارائه کرده بود. چند روز پس از بهمن (فوريه) سال گذشته، نيويورکتايمز روي صفحه اول خود مقالهاي درباره کشتههاي بهمنها – بهخصوص در ميان اسکيبازان- چاپ کرده بود. در همان زمان اين فکر به ذهن جو خطور کرد که ميتواند آن را به روش قويتر و مؤثرتري بيان کند.
مجموعهاي متوازن
استيو دوئنس، مدير هنري روزنامه ميگويد که هنگامي که در حال جمعآوري نظرات درباره ساختار پروژه بودهاند، گروه چندرسانهاي به توافق رسيدند که نميخواهند «دستهاي از اجزاي مختلفِ داراي همپوشاني را ايجاد کنند و آنها را به متن وصل کنند.» وي در اين زمينه ميافزايد: «ميخواستيم از تمام داشتههايمان، از جمله متن، يک داستان منسجم بسازيم. پس پروژه اصلي، تلاش براي طراحيِ متداول نبود، بلکه تدويني بود که نياز داشت ما متن، عکس، ويدئو و گرافيک را به هم متصل کنيم بهنحوي که کلِ محتوا يک متنِ يکپارچه تبديل شود.
جکي ميينت، تهيه کننده و طراح چندرسانهاي پروژه نيز در اين زمينه ميگويد: «من از ماه سپتامبر به گروه پيوستم و شروع به تفکر درباره طراحي اوليه پروژه کردم. اندکي بعد وارد مرحله نمونه اوليه شديم و با همکاري ديگران، بهدنبال بهترين روش براي ادغام گرافيکها و ويدئو در داخل روايت داستان بوديم. آزمون و خطاهاي متعددي داشتيم ... با نزديک شدن به انتشار، اين امکان را يافتيم که با يک عقبگرد، اجزاي متفاوت را مورد بازبيني قرار دهيم تا ببينيم آيا با متحوا همخواني دارند يا نه و درنتيجه تغييراتي در طراحي داديم.
کاترين سپانگلر، ويدئو-ژورناليست، چالش اصلي را ساختن چندرسانه مناسب براي تکميل يک داستان که مبتني بر متن است، ميداند. وي توضيح ميدهد: «تمرکز ما بر تنشهاي طول مسير و قصهگويي و همچنين جريان داستان بود. در عينحال حواسمان به اين بود که هر کدام از اجزا، نشاندهنده همان حسي باشد که در متن تشريح شده است. تصاوير متحرکي که ارائه ميشود توقف مورد نياز در طول يک متن را فراهم و حسي لطيف را به مخاطب القا ميکند. اعضاي تيم معمولا اين سؤال را ميپرسيدند که آيا يک ويدئو يا بخشي از صوت، ارزش پروژه را افزايش ميدهد آن بخشهايي که بهنظرمان مفيد و تکميلکننده ميآمد را تدوين ميکرديم.
گراهام رابرتس، تدوينگر گرافيکي نيز در اينباره ميگويد: «بهدنبال اين بوديم که تصاوير – خصوصا آنهايي که در وسط متن آمده است- روال طبيعي خواننده را متوقف نکند. چنين اقدامي نيازمند به انتخاب مجموعه رنگ مناسب و نوعي از حرکت بود که خللي در روند مطالعه فرد ايجاد نکند.»
آموزههاي پروژه
بهطور حتم با توجه به ابعاد و زماني که پروژه به طول انجاميده است، قراردادن حجم عظيمي از داده، اطلاعات، تصاوير و صوت بسيار ساده است. زيرا تمام آنها از قبل تهيه شدهاند و هر کدام بهنحوي داستان را تکميل ميکنند. اسپانگلر، بزرگترين تجربه و جنبه آموزشي که پروژه براي وي داشت را «تدوين» ميداند. زيرا با توجه به حجم محتواي موجود، بهسادگي ممکن بود خط اصلي را گم کنند: «وسواس در گزينش اجزايي که به بهترين نحو ميتوانست داستان را در لحظات کليدي متن، بازگو کند، مهمترين وظيفهاي بود که داشتيم.»
از طرف ديگر، اندرو کيونمن، معاون سردبير و طراح ديجيتال، معتقد است کار فوق بدون استفاده از نظرات همکاران در مراحل مختلف پروژه – بهخصوص که پيچيده و بلندمدت بود- امکانپذير نبود: «شما نميتوانيد داخل حبابي با هزاران کلمه و ساعتها تصوير خام و گرافيکهاي متحرک کار کنيد و انتظار داشته باشيد که به طرحهاي ابتدايي مبتني بر چشمانداز روشني دست يابيد.» وي همچنين معتقد است که شرط لازم براي ايجاد تحول در ژورناليسم آنلاين، داشتن جسارت براي ارائه کارهاي نو و جديد است
جدول چالشهاي «بارش برف»
تنها گروههاي رسانهاي بزرگ توانايي عرضه آثار فاخر را دارند.
توليد محصول فوق هم زمانبَر (6 ماه گزارش) و هم هزينهبَر (17 نفر) است.
تنها مؤسساتي مانند نيويورکتايمز امکانات نوآوريهاي اين چنيني را دارند و خبرنامهها و وبلاگها تنها در چهارچوب مشخصي قرار دارند.
شاخصه اصلي رسانه آنلاين، سرعت و تازگي محتواي ارائه شده است، در صورتي که گزارشي اين چنيني، با وجود برخورداري از جذابيت بصري، فاقد ارزشهاي فوق است.
هر چقدر هم که درباره خلاقيت مدعي باشند، درباره مقرون به صرفه بودن، حرفي نميتوانند بزنند.
هرچند در زمينه بصري و محتوايي، نيويورکتايمز محصول شاخصي توليد کرده است، اما با زيادهروي در قراردادن آگهيها، باعث ناراحتي مخاطبين شده است.
نوع آگهيها هم اين احتمال را تقويت ميکند که هيچ هماهنگي ميان دو بخش بازاريابي و تحريريه وجود نداشته است.
6 پرده «بارش برف»
1- در «تونلِ کريک»
2- بهسمت قله
3- آغاز پايين آمدن
4- دانه هاي سفيد
5- اکتشاف
6- انتشار کلمات
منبع: پنجره
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com