کد خبر: ۱۲۰۰۹۷
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
مقاله راهبردی در مورد نتیجه گزینه‌های تهدید و مهار/

پرتگاه ایران برای امریکا در سال 2013

سال 2012 سال "اعلام خبرهای شگفت انگیز" نام گرفت؛ سال 2013 با خود چه به ارمغان خواهد آورد؟ این ستون در مورد پرتگاه های مالی، استراتژیک و فرهنگی نوشته شده است. با این هشدار که، بدتر از این هم ممکن است رخ دهد: "پرتگاه ایران" را ملاحظه کنید!

گروه سیاست خارجه ـ روز گذشته خبر توافق ایران و 1+5 در مورد دور جدید مذاکرات منتشر شد. این مذاکرات در حالی دنبال می‌شود که طرف غربی همواره تلاش کرده مذاکرات را در بستری از "فشار" دنبال کند تا محاسبات مسئولان و همچنین محاسبات مردم ایران برای فشار به مسئولان و تغییر جهت‌گیری‌ها را عوض کند.

به گزارش بولتن نیوز، با این حال، هارلن اولمان مشاور ارشد شورای آتلانتیک و رئیس گروه کیلون که به رهبران دولت ها و شرکت های تجاری مشاوره می دهد، در مقاله‌ای که سایت شورای آتلانتیک منتشر کرد، اذعان می‌کند که چه گزینه‌های مهار و چه گزینه حمله نظامی به ایران برای توقف برنامه هسته‌ای این کشور غیر ممکن است و امریکا یا باید از در تعامل و دوستی با ایران وارد شود و یا بپذیرد که در زمینه مهار هسته‌ای ایران شکست خورده و به پرتگاه وارد شده است.

متن این مقاله در ادامه آمده است:

سال 2012 سال "اعلام خبرهای شگفت انگیز" نام گرفت؛ سال 2013 با خود چه به ارمغان خواهد آورد؟ این ستون در مورد پرتگاه های مالی، استراتژیک و فرهنگی نوشته شده است. با این هشدار که، بدتر از این هم ممکن است رخ دهد: "پرتگاه ایران" را ملاحظه کنید!

از آنجا که ایران همچنان به غنی سازی اورانیوم ادامه می دهد و تحریم های اقتصادی هم به قوت خود باقیست، اگر تحریم ها از ادامه‌ی غنی سازی جلوگیری نکند؛ این بحران به سرعت به نقطه‌ی غیر قابل بازگشت خود نزدیک می شود.

بدتر آنکه، این نقطه‌ی غیر قابل بازگشت گویا قرار است نه به دست امریکا و نه از سوی سایر قدرت های بزرگ جهان، بلکه توسط اقلیت کوچک اسرائیلی تعیین شود. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، جاه طلبی های هسته ای ایران را به عنوان تهدیدی بالقوه علیه موجودیت ملت خود می بیند. نتانیاهو تهدید کرده که اگر ایران با غنی سازی اورانیوم مناسب برای ساخت بمب اتمی از -به اصطلاح- خط قرمز معروف عبور کند؛ اسرائیل به این کشور حمله خواهد کرد.

باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده، می گوید که وی هیچ گزینه ای، از جمله فشار نیروهای نظامی را از روی میز برنداشته است. اما وی در عین حال اعلام کرده: "مهارکردن" در بین گزینه ها نیست، بلکه تضادی استراتژیک و دستوری، البته از بهترین و برجسته ترین نوع آن است. از این رو، پرتگاه ایران نیز، یکی از همین روزها و طی همین سال پیش رو تحقق می یابد، اگر تحریم ها، سد راه مذاکرات سازنده نشود.، این پرتگاه که تاکنون بدرستی مدیریت نشده موجب می شود تا پرتگاه های دیگر را به منزله‌ی "مورتپه" یا خاکریزهای کم ارتفاع جلوه دهد.

استدلال های گوناگون در مورد جوانب مثبت و منفی حملات متعارف هوایی علیه تاسیسات هسته ای ایران به خوبی روشن است. طرفداران حمله با لحنی حق به جانب می گویند بدترین اتفاق ممکن وجود یک ایران مسلح به سلاح هسته ای است، از این رو، هر قدر هم که خطرناک و پرهزینه باشد، هیچ جایگزین دیگری برای حمله نظامی پیشگیرانه وجود ندارد.

استدلال مخالفان اما کاملا متفاوت است. از آنجا که غرب قابلیت های اتحاد جماهیر شوروی را خنثی کرد تا بتواند جهان را با ده ها هزار تن سلاح هسته ای اش از درون تهی و بی اثرکند، پس ایران با یکی دو بمب اتمی را به راحتی می توان منصرف و متقاعد کرد -- گر چه این کلمات و نحوه‌ی استدلال مربوط به گذشته است و امروز برای پذیرفته شدن باید به عبارات و لحن امروزی تری بیان شود.

اجماع عمومی این است که حملات هوایی متعارف به سایت های هسته ای ایران، در بهترین حالت، همانطور که می تواند دستیابی به سلاح های هسته ای توسط تهران را به تاخیر بیاندازد، ممکن است اقدامات تلافی جویانه را تحریک کرده و همچنین رسیدن به این هدف را برای تهران تسریع کند. به غیر از مذاکرات موفقیت آمیز، یا امتناع خود خواسته‌ی ایرانیان از ساخت سلاح هسته ای و یا انقلاب داخلی - که به روشی اعجاب آمیز حکومتی دوست و سازگارتر را بر سر کار میآورد- دیگر چه "طیف وسیعی" از گزینه ها برای جلوگیری تهران از دستیابی به سلاح های هسته ای و یا تهدید همسایگانش به استفاده ازآن دراختیار جامعه‌ی جهانی قرار دارد؟ تنها راه حل های مشخص برای توقف دائمی اهداف هسته ای ایران، حمله‌ی هسته ای و یا حمله و اشغال این کشور است. آیا ما برای بررسی این دو راه و فکر کردن به عواقب غیر قابل تصور آنها آمادگی داریم؟

اگر ایران واقعا موجودیت و بقای اسرائیل را تهدید می کند و یا موفقیت هسته ای ایران، موجب بهم ریختن تعادل سلاح هسته ای، بی ثباتی و خطر جنگ هسته ای در منطقه می شود، اساسا چرا استفاده‌ی پیشگیرانه از سلاح هسته ای یا حمله و اشغال نظامی را باید از جمع گزینه های پیش رو حذف کرد؟

با توجه به موارد متعدد تاریخی تهاجم و اشغال، بعید است که اسرائیل تاکنون و ایالات متحده‌ی آمریکا هیچگاه به حمله هسته ای نیاندیشیده باشند. در سال 1978، پنتاگون مطالعه ای معروف به خلیج فارس را به رهبری یکی از مقام های درجه دوم به نام، پل ولفوویتز انجام داد، که بعدها وی معاون وزیر دفاع شد. این مطالعه با این فرضیه آغاز شده که اگر اتحاد جماهیر شوروی برای پیشروی به سمت جنوب و تصرف چاه های نفت به ایران حمله کند، چه چیزهائی برای مقابله با این حمله‌ی احتمالی لازم است. بنا بر نتایج این تحقیق، حضور حدود 300تا 400 هزار، نیروی نظامی ایالات متحده در منطقه ضروری بود.

محمد رضا پهلوی، شاه ایران قبل از سقوط خود، همواره دوستی و هم راهی نظامی به شدت محکم و قابل توجهی را با غرب حفظ می کرد. امروز، اگر قرار باشد ایران مورد حمله قرار گیرد - آنگونه که صدام حسین تلاش کرد اما ناموفق ماند - این کشور به شدت مقاومت خواهد کرد. دست‌کم نیم میلیون سرباز لازم است تا بتوان آن کشور به اشغال کرده و سپس آن را به همراه 80 میلیون نفر مردمش آرام نگاه داشت.

ایجاد شرایط برای حمله، با یا بدون حمایت نیروهای ائتلاف بین المللی –صرف‌نظر از اینکه مداخله ای فاجعه آمیز و مصیبت بار خواهد بود- چیزی فراتر از توان و دسترسی هر دولتی در ایالات متحده است.

از این رو، باتوجه به اینکه نیروی های متعارف، هیچ راه حل بلند مدتی را برای توقف برنامه‌ی سلاح هسته ای ایران پیش رو نمی گذارد و در عین حال می تواند عواقب فاجعه باری نیز داشته باشند، پس تهاجم به این کشور و یا به تعویق انداختن برنامه‌ی هسته ای آن قابل قبول نیست. البته ساختار بازدارندگی و مهار، پوشیده در لفافه ای از کلماتی متفاوت معقول ترین راه حل و احتمالا تنها گزینه‌ی سیاسی خواهد بود. اما آیا تضمین های امنیتی ایالات متحده پذیرفته می شود؟ خروج نیروهای امریکایی از عراق و افغانستان گوئی مهر تائیدی بر اظهارات کنایه آمیز جان اف کندی رئیس جمهور فقید است که می گفت: تنها چیزی که از دشمنی با ایالات متحده بدتر است دوستی با این کشور است؛ ناگفته نماند که این گفته مربوط به یک قرن پیش است.

احساس من این است که کشورهایی مانند عربستان سعودی و ترکیه می توانند رژیمی را در کنار خود بپذیرند که از یک سو بازدارنده‌ی ایالات متحده باشد و در عین حال توسط نیروهای هسته ای انگلیس و فرانسه تقویت شود.

در واقع، با اعمال یک دیپلماسی ماهرانه که بتواند از پیشرفت هسته ای ایران سوء استفاده کند، چندان دور از انتظار و غیر ممکن نیست که این تهدید مشترک بتواند عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس را وادار به ایجاد روابطی نزدیک‌تر با اسرائیل کند – با این فرض مسلم که به هرحال گسترش سلاح های هسته ای در آینده اجتناب ناپذیر است. گزینه مهار تعدیل شده؛ هرچند ناقص به نظر برسد، باز هم به مراتب بهتر از کاربرد نیروی نظامی، هسته ای و یا عوارض بالقوه فاجعه بار دیگری است که می تواند این منطقه‌ی سرشار از نفت را برای چندین دهه‌ی دیگر در آتش نا امنی بسوزاند.

اگر روش واشنگتن در مذاکره و حل و فصل موضوع پرتگاه مالی، شاخصی برای وقایع آتی باشد، پس ما دچار ورطه ای از مشکلات شدید شده ایم. اشتباه نکنید، پرتگاه ایران بوضوح به مراتب از ظرفیت تحمل، پاسخگویی موثر و یا خلاقانه‌ی ما فراتر است.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس2
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۰۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۷
3
13
روزی خواهد رسید که ایران ابر قدرت بزرگ جهان شود. دور نیست این روز
نجفعلی اکبری
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۸
0
2
قبول ایران هسته ای عاقلانه ترین راه برای انها است البته اگر عاقل باشندکه ظاهرادولت فعلی امریکا عاقل تراز دولتهای قبلی بنظر میرسد.وجود یک پایگاه بسیج در هر محله ومسجد ایران که حداقل 10بسیجی اماده جانفشانی دارد نقطه قوت ماست که تئوریسنهای انها را گیج کرده است .جوانها قدر خود را بدانید.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین