اين روزها در حالي سال 2031 آغاز گشته
است كه سال قبل- 2012- از منظر مواجهه جبهه غربي- عبري با جمهوري اسلامي درخور نكات
قابل تاملي است.
بطور مشخص نظام سلطه در سال 2012 تمام گزينه ها و سناريوهاي خود را به صحنه آورد تا
اهداف توطئه آميز عليه ايران عملياتي شود. براي همين است كه در اين سال و بخصوص ماه
هاي پاياني 2012، دشمنان نشان دار جمهوري اسلامي چندين بار و به كرات اين رجز را مي
خواندند كه؛ «همه گزينه ها روي ميز است» و اوباما، هيلاري كلينتون، شيمون پرز،
نتانياهو، كامرون، اشتون و... ژست مي گرفتند كه برنامه اي ويژه عليه ايران تدارك
ديده اند و ايران چاره اي جز عقب نشيني از برنامه هسته اي ندارد.
مجموعه سخنان و اظهارات مقامات غربي و صهيونيستي درباره ايران در سال 2012 و پروژه
هايي كه عليه جمهوري اسلامي پيش كشيدند به وضوح نشان مي دهد آنها سال 2012 را يك
سال ويژه و حساس در مقابله و مواجهه با ايران ارزيابي كرده اند.
از سوي ديگر؛ براي اينكه ارزيابي و برآورد آنها در موضوعي به نام «جمهوري اسلامي
ايران» به ثمر بنشيند و با كمترين اشتباه محاسباتي همراه باشد؛ تاكتيك هاي متعدد،
پروژه هاي مختلف و گزينه هاي متنوع سياسي، اقتصادي، ديپلماتيك، عمليات رواني و حتي
تهديدات نظامي را ساماندهي كردند.
آنچه محرز است اين است كه دشمن، سال 2012 را در مواجهه با ايران به عنوان يك «نقطه
عطف» تعريف كرده بود كه بر مبناي مختصات طراحي شده آنها به اصطلاح كاري ترين ضربات
را به جمهوري اسلامي وارد كند اما اكنون بايد ديد اين اتفاق افتاده است؟ دشمن در
برآورد و ارزيابي خود عليه ايران موفق بوده است؟ چه ميزان از پروژه ها و تحركات
دسيسه آلود جبهه غربي- عبري بر ضد ايران به نتيجه رسيده است؟ ضريب اشتباه محاسباتي
آنها عليه جمهوري اسلامي چه مقدار بوده است؟
درباره سوالاتي از اين دست و مواجهه جبهه استكبار عليه ايران اسلامي در سال 2012 كه
پيش تر با پروپاگانداي رسانه اي در بوق و كرنا شده بود نكاتي قابل اعتناست؛
1- يكي از گزينه ها و مسائلي كه در سال 2012 نظام سلطه عليه ايران پيش كشيد تهديدات
نظامي و به اصطلاح مانور بر گزينه نظامي بود.
جالب اينجاست كه مقامات كودك كش صهيونيست چندين بار تاريخ جنگ عليه كشورمان را نيز
اعلام كردند.
20 آوريل 2012- اول ارديبهشت 91- كانال 10 تلويزيون رژيم صهيونيستي با پخش گزارشي
مدعي شد كه اين رژيم به زودي به ايران حمله مي كند.
بلوف صهيونيست ها حاكي از آن بود كه تنها تا 23 آوريل صبر مي كنند تا ايران از آنچه
كه آنها بلندپروازي هسته اي نام نهاده بودند منصرف شود و در غير اينصورت حمله به
ايران در دستور كار قرار مي گيرد.
البته بعدها پس از فروكش كردن تهديدات توخالي، زمان حمله به جمهوري اسلامي را در
گستره آوريل تا ژوئن اعلام كردند.
10 اوت 2012 هم از ديگر تاريخ هايي است كه اين بار مطبوعات رژيم صهيونيستي ادعا
كردند موعد حمله اسرائيل به ايران خواهد بود.
با نزديك شدن انتخابات آمريكا در ماه نوامبر، مجددا اين نغمه كوك شد كه رژيم
صهيونيستي تا قبل از انتخابات رياست جمهوري در آمريكا، حمله به ايران را عملياتي مي
كند اما سال 2012 به پايان رسيد و محرز شد كه صهيونيست ها فقط بلوف زده اند و البته
اين از قبل هم قابل پيش بيني بود چرا كه اولاً؛ صهيونيست ها توان حمله نظامي به
ايران اسلامي ندارند و ثانياً؛ كشورهاي غربي و آمريكا كه منافع در هم تنيده و گره
خورده اي با رژيم جعلي اسرائيل دارند مي دانند كه پيامدهاي حمله نظامي به ايران
چيست و هرگونه اقدام جنون آميز، پايان رژيم صهيونيستي است. طرفه آن كه رسانه ها و
تحليلگران غربي نيز دست اسرائيل را در ادعاي واهي حمله به ايران خواندند و از جمله
اينديپندنت چند ماه پيش پس از بالا گرفتن اين موضوع تصريح مي كند «حمله اسرائيل به
ايران بزرگترين بلوف قرن است.»
اسرائيلي ها البته در اواخر سال 2012، حمله نظامي عليه غزه را شروع كردند كه در
نهايت منجر به جنگ 8 روزه شد كه رسوايي بزرگي براي آنها به وجود آورد و نه تنها
شتابزده خواهان آتش بس شدند و شرايط حماس را پذيرفتند بلكه با مجاهدت گروه هاي
مقاومت فلسطيني، طعم شكست را چشيدند و پاشنه آشيل آنها برملا گشت؛ «حفره پر ناشدني
در گنبد آهنين كه موشك هاي فجر از آن عبور كرد».
از سوي ديگر؛ اوباما كه چندين بار عبارت، «همه گزينه ها روي ميز است» را عليه ايران
به زبان آورده بود، نشان داد كه تنها يك ژست توخالي گرفته و اهرم تهديد نظامي براي
متوقف كردن برنامه هسته اي ايران مدتهاست كه به آرشيو رفته است.
بنابراين سال 2012، ثابت كرد كه گزينه و تهديد نظامي بر ضد ايران قابليت اجرايي
ندارد.
2-همچنين دشمنان تابلودار جمهوري اسلامي در سال 2012 هر چند كوشيدند گزينه «مذاكره»
را نيز پيش كشيده و از آن در جهت منافع خود عليه ايران بهره برداري نمايند ولي در
اين ترفند نيز ناكام ماندند چرا؟ چون ايران اسلامي از مدت ها قبل دست دشمن را
خوانده بود و مي دانست آنها «مذاكره» را براي «مذاكره» مي خواهند.
هدف آنها اين است با «مذاكره براي مذاكره» از عمق استراتژيك جمهوري اسلامي بكاهند و
مشخصاً الگو بودن ايران اسلامي براي ملت ها و كشورهاي آزاديخواه را خدشه دار نمايند
و اين در شرايطي بود كه تحولات منطقه در بستر بيداري اسلامي رو به پيشروي بوده و
هست.
مقارن با اين فضا و در شرايطي كه اوباما براي دومين بار به عنوان رئيس جمهور آمريكا
انتخاب شد و به كاخ سفيد راه يافت بار ديگر رسانه هاي آمريكايي تحركات موذيانه اي
را در راستاي بحث مذاكره ايران و آمريكا پيش كشيدند ولي بي خاصيتي و بي اعتمادي اين
گزينه عيان و نمايان شد چرا كه به موازات خط مذاكره، خط آتش «تحريم» ها عليه ايران
سنگين تر شد و در نهايت دشمن از اهرم و گزينه مذاكره بر ضد ايران طرفي نبست.
3- بدون شك در سال 2012، مهم ترين مواجهه دشمن با ايران، جنگ اقتصادي بود كه با
ابزار «تحريم» ها به ميدان آورد.
نكته گفتني اين است كه سال 2012 به دو نيمه تقسيم شد، در نيمه نخست، تبليغات گسترده
رسانه اي عليه ايران شروع شد و امپراتوري رسانه اي نظام سلطه از «تحريم»هاي فلج
كننده و گزنده بر ضد ايران گفت و آمريكا و اتحاديه اروپا بستر شكل گيري اين تحريم
ها را فراهم كردند.
در نيمه دوم، تحريم ها با همان مختصات و ابعاد ادعايي به مرحله اجرا رسيد و از اول
ژوئيه- 11تيرماه 1391- به اصطلاح شديدترين تحريم ها در حوزه نفت و بانك مركزي تصويب
و اجرايي شد. البته بعد از آن و تا انتهاي سال 2012 چندين بار ديگر دور جديدي از
تحريم ها بر ضد ايران تصويب و به صحنه آورده شد.
اكنون سؤال اين است كه آيا دشمن توانست با اهرم تحريم ها به اهداف از پيش تعيين شده
برسد و حداقل در اين باره بدون ناكامي سال 2012 را به پايان برساند؟ بايد پاسخ را
از خود طراحان و مسببان تحريم ها عليه ايران شنيد و واكاوي كرد.
از باب نمونه اظهارات روز گذشته ديويد كوهن معاون وزير دارايي آمريكا درباره تحريم
هاي اعمال شده عليه ايران در سال 2012 حائز اهميت است. وي كه عنصر كليدي در اتاق
جنگ اقتصادي عليه ايران است به صراحت اذعان مي كند؛ «فشارهاي غرب و تحريم ها، ايران
را در پيشبرد برنامه هسته اي مصمم تر كرده است.»
4- و بالاخره بايد گفت؛ ترفندها و تحركات دشمن در سال 2012 عليه جمهوري اسلامي در
حوزه هاي مختلف و با استفاده از گزينه هاي متعدد ناكام بوده است و اين نشان مي دهد
علي رغم برنامه ريزي ها و طرح ريزي ها طي يكسال گذشته همواره دچار اشتباهات
محاسباتي بوده اند و دليل آن 2 شاخص روشن است؛ يكي پيشبرد موفقيت آميز برنامه صلح
آميز هسته اي ايران و ديگري تقويت جبهه مقاومت در تحولات منطقه اي و در بستر بيداري
اسلامي.
به قول روزنامه انگليسي ديلي تلگراف، ايران در سال 2012 از برنامه هسته اي خودش عقب
ننشست و به قدرت آن را ادامه داد و سوريه با توجه به نقش ايران ايستاد (و سقوط
نكرد) و در جنگ 8 روزه، موشك هاي فجر ايران، نتيجه را به نفع گروه هاي مقاومت تغيير
داد.
اكنون در روزهاي نخستين 2013 آيا نمي توان به روشني ديد كه گزينه هاي دشمن عليه
ايران در 2012 زير ميز قرار گرفته اند؟
حسام الدين برومند
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com