به گزارش بولتن نیوز، صدور 5 قطعنامه جدید علیه رژیم صهیونیستی در مجمع عمومی سازمان ملل و همچنین بیانیه 52 برنده جایزه نوبل از جمله نشانه های انزوای این رژیم در جامعه بین الملل است که در گفتگو با دکتر «نبی الله رشنو»(کارشناس مسائل استراتژیک)، به بررسی روند افول این رژیم پرداخته ایم.
بولتن: در هفته های اخیر شاهد آن بودیم که قطع نامه ها و بیانیه های متعددی علیه رژیم صهیونیستی صادر گردید که از مله آن قطع نامه مجمع عمومی سازمان ملل در به رسمیت شناختن فلسطین و همچنین بیانیه 52 برنده جایزه نوبل در محکومیت رفتارهای اسارائیل بود، به نظر شما این قطعنامه ها چه پیامدها و پیامهایی را برای برای رژیم صهیونیستی خواهد داشت؟
به نظر من، روندی که جامعه جهانی و افکار عمومی به سمت آن می رود، حرکت به سمت جامع نگری جهانی و ستیز با استبداد و سلطه هژمونیک است و سیگنال مهم آن نیز اعتراض های جهانی است که در همه ی کشورهای غربی قابل مشاهده است.
برای نمونه کشورهای عربی منطقه در ساختارهای خود آن چنان دچار تحول شدند که سازندهای ژئوپلتیک آن – که تا جندی قبل بر اساس خواست دولت های قدرت محور بود- کاملا دگرگون شده و خیزش های اسلامی به تحول در این کشورها انجامید.
علاوه بر این حتی در قلب کشورهای اروپایی و آمریکایی که خود را مهد تمدن می دانند نیز شاهد آن بودیم که شعار 99درصد در برابر 1 درصد مطرح شد و بخش زیادی از توان کشورها در این مدت صرف مقابله با این جریان شد.
این حرکت ها در اروپا به طور مستمر ادامه دارد و مردم این کشورها به روند تمامیت خواهانه دولت های خود برای رسیدن به مقاصدشان اعتراض دارند و خواهان گفتمانی هستند که رفاه آنان را تامین کند و به شعار دادن صرف دولت های خود راضی نیستند.
ادامه همین نگاه منجر به آن شد که مجامع جهانی نیز به سمت افکار عمومی و تامین خواست های مردم پیش روند و شاهد آن بودیم که مجمع عمومی سازمان ملل، عضویت کشور فلسطین را از یک نهاد ناظر به یک کشور ناظر در صحن عمومی سازمان ملل به تصویب رساند و زمان سخنرانی محمود عباس نیز جمع حاضر با چه شور و هیجانی او را تشویق می کردند.
همه این موارد نشان از آن دارد که این سازمان ها-که تا چندی قبل به هیچ عنوان نسبت به خواسته های عمومی تمکین نمی کردند- به سمت اجرای مطالبات افکار عمومی می روند.
تصویب 5 قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل در حمایت از فلسطین نشان می دهد که تلاش های آمریکا، کانادا و چند جزیره پراکنده دیگر برای حمایت از رژیم صهیونیستی با توسل به حق وتو دیگر جواب نمی دهد.
مفاد این 5 قطعنامه نیز جالب توجه است و برخی از مطالبات آن حضور چنددهه ای رژیم صهیونیستی را در منطقه به چالش می کشد و در این قطعنامه ها شاهد آن هستیم که طیف وسیعی از مطالبات وجود دارد که از خروج رژیم صهیونیستی از مرزهای 1967 به بعد آغاز و تا به مسائلی چون نقض حقوق بشر توسط این رژیم، کشتار مردم غزه، فشارهایسیاسی بر مردم فلسطین و ... ختم میشود که البته آمریکا در صحن شورای امنیت آن را رد کرد.
اما بلافاصله پس از رد این قطعنامه ها در شورای امنیت، کشورهای و سازمان های مستقل بیانیه های متعددی صادر کردند که از جمله آن بیانیه جنبش عدم تعهد، کشور سوریه و اتحادیه اروپا به طور مستقل بود.
این موارد نیز مجددا بر پایان دوره تکروی و هژمونی چند کشور اشاره دارد و نشان می دهد که قطب بندی های جدید در حال شکل گیری است که هم فکری و مشارکت آرای عمومی مد نظر که این موارد نیز ریشه در افکار عمومی جهانی و حرکت به این سمت دارد.
علاوه بر این تغییرات اتفاق افتاده در کشورهای عربی و به خطر افتادن عمق استراتژیک مسائل مورد نظر رژیم صهیونیستی، سران این کشور را به اضطرار و انتحار سیاسی کشانده است و می بینیم که نتانیاهو اعلام می کند که برای تخریب تصمیمات جامعه جهانی به شهرک سازی های خود ادامه می دهیم.
این در حالی است که اوباما در دوره اول ریاست جمهوری خود، مقابله با شهرک سازی های رژیم صهیونیستی را یکی از محورهای سیاست خارجی خود در خاورمیانه مطرح می کند که عملا این سیاست نتانیاهو حتی سیاست های اوباما را تخریب می کند.
هم اکنون در میان سران رژیم صهیونیستی و حتی مردم آن، این بحث مطرح است که ایالات متحده مانند سابق از اهداف این رژیم حمایت نمی کند و دچار سستی شده است که این موضوع نیز به دلیل فشار افکار عمومی بر دولت آمریکاست.
صدور قطعنامه ها توسط مجامع جهانی، شکست در غزه، فشار افکار عمومی مصر بر دولت برای لغو یا تعدیل قرار داد کمپ دیوید و... همه و همه مسائلی است که سران رژیم صهیونیستی نمی خواهند به آن تن دهند و به کار خود ادامه می دهند.
بولتن: به نظر شما دلایل این بیداری و روشنگری در افکار عمومی جهانی در چیست؟ آیا ناکارآمدی نظام سرمایه داری غربی موجب این انزجار شده است یا اقدامات و پرداخت هزینه های متعدد توسط جمهوری اسلامی برای مقابله با بی عدالتی در جهان موجب بیداری افکار عمومی شده است؟
از سویی افکار عمومی جهانی به مقابله با روند حاکم پرداخته است و از سوی دیگر گسترش ارتباطات موجب شده است که تغییرات اجتماعی در یک کشور تنها در داخل مرزهای آن باقی نماید و سایر کشورها نیز از آن الگو برداری کنند.
قطعا هزینه های که جمهوری اسلامی طی سی و چند سال گذشته برای تحریم ها و تهمت ها و تبلیغات پرداخت کرده است از چشم افکار جهانی دورنمانده است و علاوه بر این با وجود تمام فشارها، جمهوری اسلامی به عنوان یک قدرت منطقه ای مطرح شده است.
روند بیداری اسلامی و برخاستن مردم کشورهای منطقه نیز بر بیداری افکار جهانی موثر بوده است؛ برای نمونه مردم مصر هرگاه که دیدند احکام اسلام در خطر است واکنش نشان دادند و با بالارفتن از سفارت رژیم صهیونیستی در مصر، بخشی از بدنه دیپلماسی این کشور را به تعطیلی کشاندند.
در لیبی، ماموران سیاسی آمریکا را قتل عام کردند و با دیدن چنین تصاویر و آدرس هایی هم سران کشورهای غربی متوجه بسیاری از موضوعات می شوند و هم مردم اروپا الگوبرداری می کنند.
در فرانسه، ایتالیا، بلغارستان و سایر کشورهای اروپایی مردم در برابر خواست های حاکمیت ایستادگی کردند و مجموعی از مطالبات اقتصادی، اجتماعی و ایدئولوژیک را مطرح کردند که نشان از عمق بیداری حتی در کشورهای اروپایی دارد که البته آنها مطالبات خاص خود را دارند.
در خیزش های کشورهای عربی نیز شاخص اسلامگرایی به وضوح قابل مشاهده است که برای نمونه در قانون اساسی جدید مصر، شریعت اسلام و احکام آن و پیروی قوانین از آموزه های دین مورد توجه قرار گرفته است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com