اگرچه این جشن در بین قشر متمدن ایرانی جایگاهی ندارد و دست آورد نفوذ سبک زندگی غربی در کشور ما می باشد اما عدم برخورد کارشناسانه و علمی با این موضوع و بیتفاوتی مسئولان مربوطه نسبت به آن زنگ خطری برای کشور به شمار میرود.
جشن طلاق مراسمی است که برای اعلام پایان یافتن یک ازدواج برپا میشود و بیان کننده مجرد شدن دوباره برگزار کننده مراسم است. این مراسم به طرق گوناگون برگزار میشود، یک یا هر دو طرف میتوانند در مراسم حضور داشته باشند. در این مراسم کیک طلاق، تابوت حلقه ازدواج، و حلقههای طلاق بریده، یا شکسته شده وجود دارد.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از
بی باک، سیانان چندی پیش و در گزارشی که درباره جشن طلاق تهیه کرده است به این نکته اشاره دارد که تعداد برگزاری مراسمهای این چنینی رو به ازدیاد است.
این شبکه سعی کرد تا کمک به کاهش رنج ناشی از طلاق را اثرات مثبت این جشن قلمداد کند.
در ژاپن زن با پوشیدن لباس ویژه جشن طلاق به همراه همسرش با شکستن حلقه ازدواج خود، به پیوند زناشویی خاتمه میدهد. در پایان مراسم نیز از میهمانان پذیرایی می شود.
در حال حاضر موضوع جدیدی با عنوان جشن به مناسبت طلاق در ایران مطرح شده است. در این مراسم زوجین پس از طلاق رسمی جشنی را مثل جشن عروسی برگزار میکنند که همراه با شام و موزیک است.
اگرچه این جشن در بین قشر متمدن ایرانی جایگاهی ندارد و دست آورد نفوذ سبک زندگی غربی در کشور ما می باشد اما عدم برخورد کارشناسانه و علمی با این موضوع و بیتفاوتی مسئولان مربوطه نسبت به آن زنگ خطری برای کشور به شمار میرود.در دین مبین اسلام از طلاق مرد و زنی که با هم ازدواج کرده اند بعنوان «منفورترین حلال» یاد می شود و بارها در آیات و روایات تأکید شده است که از این واقعه، عرش الهی میلرزد. اما چه اتفاقی در جامعه رخ داده است که عده ای برای انجام طلاق، جشن به پا می کنند؟
البته ناگفته نماند که قطعاً این نوع جشن در بین قشری از جامعه که برای برپایی جشن ازدواج هم دست به دامان وام و قسط های طولانی مدت می شوند جایگاهی ندارد و بیشتر در طبقه متمول جامعه که ادعای روشنفکری دارند رخ داده است.
حجت الاسلام دکتر محمدرضا موسوی نسب متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در گفتگو با خبرنگار اخلاق نیوز در این زمینه بیان کرد: نگاه به اسلام و زندگی در جوانان عوض شده و تغییر پیدا کرده است، اساس ازدواج رسیدن به آدمیت و کمال و رشد معنوی است. هدف اصلی ازدواج این بوده ولی این هدف گم شده است و الان برای خوشی های زندگی یا همه چیز فراهم بودن زندگی ازدواج می کنیم، در این شرایط دیگر سختی های زندگی برای انسان بی معنا می شود.
موسوی نسب افزود: کسی که در ازدواجش، خوشی هایش را از دست داده و از نظر مادی هم به چیزهایی که خواسته نرسیده است و یا برای کسی که فکر میکرده در زندگی با همسرش رشد معنوی و انسانی پیدا نکرده است و عقبگرد هم داشته است، طلاق برای ایشان مثل جشن بوده است. ولی اگر معیارهای اسلامی ودینی ملاک باشد، ازدواج با همه سختیها و مشکلاتش برای زن حکم جهاد در راه خدا را دارد و تحمل کردن سختیها و مشکلات زندگی برای او تکامل است. اگر ایشان با این دید ازدواج کرده باشد این طلاق برای ایشان نه تنها هیچ ارزشی ندارد بلکه برای ایشان عذاب است. مهم هدفهای ما برای ازدواج است اگر در راستای هدف هستی و خلقت تکامل انسان باشد با این مشکلات روبرو نخواهیم شد.
این متخصص در زمینه روانشناسی عنوان کرد: این جشنی که گرفته میشود در معیارهای دینی و حتی فرهنگی ما نیز وجود ندارد و این کار از ریشه غلط است و در معیارهای دینی و انسانی ما این عمل نمی گنجد. این فرهنگی است که بخشی از آن بر آمده از اندیشه های فمنیستی است و بخشی از آن مربوط به این می شود که همه به مسائل دنیایی نگاه می کنند و قطعا با معیارها و فرهنگ ایرانیان این مقوله سازگار نیست.
عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی جشن طلاق را آبشخور از بین رفتن قبح کارهای زشت و معصیت دانست و گفت: خیلی از کارهای پلشت و معصیت را برای اینکه آثار منفی روانی و قبح آن در جامعه را کاهش دهند اینگونه برخورد می کنند. کسی که طلاق می گیرد حتما دچار افسردگی ها و التهاب ها روحی و روانی خواهد شد برای اینکه اینها را مقداری کاهش دهند و رو پوشی بر این مسئله گذاشته و ظاهر آن را اصلاح کنند می آیند این فضاهای عشقی و با نشاط را بوجود می آوردند که آسیب های افسردگی را از بین ببرند.
این استاد دانشگاه گفت: کسانی که چنین کارهایی انجام میدهند هدفشان، هدف درستی نیست چون مبنا و پایه های کار اشتباه بوده و چون هدف ازدواج برای جوانان معلوم نیست، دختران و پسران ما ازدواج می کنند که خوشی های زندگی هایشان بیشتر شود وقتی با این هدف ازدواج می کنند این موارد را هم به دنبال دارد، اساسا نگاه دینی و اسلامی به این مسائل نمی شود و مشکل از اینجاست.
ایشان خاطر نشان کرد: منشا این قضیه در این است که مبانی فکری و اعتقادی ما نتوانسته است برای بچه های ما درونی شود. فرزندان ما ممکن است اعتقادات و توحید را خوانده باشند و حتی نمره بیست هم گرفته باشند و علمش را داشته باشند اما چون باور و یقین ندارند و حجابهایی در درون آنها ایجاد شده است که نمی گذارد به درون آنها بنشیند، تجملات و عوامل جذاب کننده زیاد شده است که اجازه معارف و کمالات به انسان نمی دهد و انقدر این مسئله ضعیف شده و جذا بیت های عالم برای ما اهمیت پیدا کرده است که از باطن آدم و آخرت غافل شده ایم.
وی در پایان گفت: انسان می خواهد از دامن اضطراب و نگرانی های خود فرار کند به همین دلیل به یکسری از مکانیزم ها روی می آورد. این مکانیزم دفاعی انسان است برای اینکه با این ناراحتی درونش مبارزه کند. قطعا زندگی که شکست خورده است جای جشن ندارد، بعضی جاها این جشن را برای اینکه مقابله ای با طرف روبرو داشته باشند انجام میدهند، اینکه بگویند فکر نکن حالا که طلاق گرفته ایم ناراحت هستیم بلکه خیلی هم خوشحالیم در صورتیکه درون آنها متلاطم است. ولی به هر صورت اینها شکستی در زندگی خود خورده اند و میخواهند اینطور جبران کنند.
كلمه حلال منفور در كدام روايت آمده است؟!. اگر منفور باشد بايد مكروه هم باشد. قرآن نسبت طلاق به پيامبران مي دهد. ائمه نيز طلاق مي دادند. پيامبران و ائمه عليهم السلام كار مكروه نمي كنند!؟
لطفا سانسور نكنيد. آقا مقام معظم رهبري امر به كرسي هاي آزاد انديشي مي نمايند كه اين مباحث از آن مباحث است.