کد خبر: ۱۱۵۵۳۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

فرقه های صوفیه برای عوام فریبی افراد، به بزرگان دین دروغ می بندد...

صوفیه برای سر پوش گذاشتن بر فرقه بازی خود، به بزرگان دین دروغ می بندد خبر گزاری رسا ـ محقق و کارشناس عرفانهای نو ظهور اظهار داشت: فرقه های صوفیه می خواهند با نسبت دادن بزرگان دین به خود، مقبولیت عامه پیدا کنند و بر فرقه بازی و باند بازی خود سرپوش بگذارند، در حالی که هیچ یک از بزرگان دین در این خط و خطوط نبوده اند.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از خبرگزاری رسا، یکی از جریانات عرفانی و البته انحرافی که امروزه فعالیت های گسترده ای را در جامعه پیگیری می کند، دراویش به خصوص دراویش شاخه گنابادیه هستند که با روشنگری علما و مطلعین و دلسوزان نظام، طی سالیان گذشته عرصه بر آنها تنگ شده و با بحران عدم مشروعیت در بین مریدان و طرفداران خود مواجه شده اند، دراین رهگذر گردانندگان این فرقه طی سال های گذشته سعی در بازگرداندن این مشروعیت از دست رفته به وسیله انتساب بزرگان دین و عرفان، نظیر حضرت امام (ره) و علامه طباطبایی (ره) و شهید مطهری و ... به خود و فرقه خود را دارند که امید است با راهنماییهای بزرگان و دلسوزان، این توطئه آنان نیز نقش بر آب شود. آنچه در ادامه می خوانید مصاحبه ای است کوتاه با حجت الاسلام و المسلمین قادر فاضلی، استاد برجسته حوزه و دانشگاه و دین پژوه برتر در زمینه عرفانهای کاذب و نو ظهور در مورد دراویش و تصوف و انتساب بزرگان مذکور به فرقه دراویش.
 

واژه صوفی به چه معنی است و به چه کسانی اطلاق شده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم، بحث عرفان و تصوف رشته درازی دارد یعنی اینگونه نیست که هر کسی خودش را به آن و یا دیگری را به آن نسبت دهد. خیلی هم دقیق نیست که اصل تصوف به چه کسی بر می گردد . بعضی ابوهاشم کوفی را که در قرن دوم می زیسته، اولین صوفی نامیده اند. حالا چرا به آنها صوفی می گویند، چون لباس پشمینه می پوشیده اند و یا بعضی گفته اند صوفی مُعرَّب فیلسوف یا فیلسوفیا است که از سین به صاد تبدیل شده به معنی دوستدار دانش. در هر حال، بحث تصوف در اسلام یک بحث ریشه دار عرفانی است که از عرفان هم جدا نیست یعنی بحث سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و ... نیست، بلکه بحث عرفانی محض است. عرفای ما گاهی خود را صوفی نامیده اند مثلا خود امام (ره) هم خود را در بعضی اشعارشان صوفی و درویش نامیده اند، بعضی اوقات هم صوفی را و درویش را کوبیده اند.

منتها به این مساله از منظرهای مختلف باید نگاه کرد که این حرف که مثلا فلان آقا این مقامات را داشته پس صوفی است و یا فلان آقا صوفی را کوبیده مساله خیلی مهمی نیست بلکه چیزی که الان مطرح است و عده ای به عنوان فرقه های صوفیه مطرح شده اند که عده شان هم کم نیست و ده ها فرقه گوناگون صوفیه داریم که عموماً هم همدیگر را رد می کنند. مساله این است که امام (ره) و بزرگان عرفان مانند محی الدین عربی، مولوی و ... هیچکدام در این فرقه های صوفیه به این نام حضور نداشته اند، به همین جهت اگرکسی هم بیاید و اینها را منتسب به خودشان بکند، می خواهند به این واسطه یک آبرویی کسب کنند. مثلا می گویند امام از ما بوده، آقای مطهری از ما بوده، علامه طباطبایی از ما بوده و هیچ دلیلی هم بر این ادعا ندارند.

ممکن است در بعضی از اشعار کلمه صوفی و درویش به کار رفته باشد. خوب خیلی چیزهای دیگر هم به کار رفته مثلا کلمه شراب و زلف و رقص. یعنی باید بگوییم خدایی ناکرده این بزرگواران رقاص بوده اند یا اهل شراب بوده اند؟ اینها هر کدام اصلاحاتی است که معانی خاص خودشان را دارند به قول مولوی:

هر کسی را سیرتی بنهاده ایم ... هر کسی را اصطلاحی داده ایم

هندیان را اصطلاح هند مدح ... سندیان را اصطلاح سند مدح

این مطلب را باید از این منظر نگاه کرد، رنگ فرقه ای دادن به این بزرگان دردی را برای صوفیه دوا نمی کند و درست هم نیست.

 

واژه تصوف از چه زمانی رایج شده است؟

تقریبا از قرن سوم یا چهارم به این طرف شیوع پیدا کرده است .

 

دلیل نام گذاری به این واژه مشخص است؟

نظرات در این باره مختلف است، ده ها نظر ذکر کرده اند، مثلا ابوریحان بیرونی چندین نظر ذکر می کند، ولی آن دو نظر عمده که مقبول همگان است، همان دو دلیلی است که ابتدای مصاحبه عرض شد، یکی اینکه چون اینها صوف پوش (پشمینه پوش) بوده اند، به اینکه بدنشان در اذیت و آزار باشد و در رفاه نباشند. در حالات برخی از ائمه (ع) هم داریم که آن بزرگواران زیر لباس های مرسومشان لباس های پشمینه می پوشیده اند. و دیگر اینکه اینها انسانهای دانش دوست بوده اند، یعنی سوفیا که در زبان یونانی به معنای دانش دوست بوده است، وقتی به عربی وارد شده، سینش به صاد تبدیل شده است، پس صوفیه به معنی دوم یعنی کسانی که دوستدار دانش بوده اند یعنی دنبال علوم معرفتی و باطنی بوده اند. که البته هر دو معنی نیز درست است، یعنی صوفیه هم معنای اول را داشته اند و هم معنای دوم را، آنها انسان های تن پرور و دنیا دوستی نبودند و عموما انسانهای با سواد و دانش مندی بودند، مثل محی الدین عربی که در حدود 100 جلد کتاب به او نسبت می دهند، که در حال حاضر 50 جلد آن موجود است. حتی عده ای از بزرگان صوفیه فقیه هم بوده اند ولی الان که از آن صوفیه فقط ریش و سبیلش و کشکول و طبرزین باقی مانده، بدون علم و سواد، اینها ربطی به آن صوفیه اصیل ندارند.

 

 یکی از مسائلی که الان فرقه های صوفیه مطرح می کنند، این است که مدعی هستند سلسله عرفای حاضر و اخیر به سید بحر العلوم می رسد و مدعی هستند که خود سید بحر العلوم شاگرد عرفانی نورعلیشاه اصفهانی است، آیا این مطلب صحیح است؟

بنده به درستی و نادرستی این مطلب نرسیده ام، البته این مطلب را از آنها شنیده ام، ولی آنها خودشان را به بزرگان ما می‌بندند حالا چه دلیلی دارند و کجا این مطلب نوشته شده است؟ پاسخی ندارند. سید بحرالعلوم انسان عارفی بوده و فقیه بوده است. دراویش حتی برای نسبت حضرت امام (ره) به خودشان نیز دلیلی ارائه نمی کنند. فقط چون امام (ره) در کتاب تفسیرش از مرحوم گنابادی صاحب تفسیر بیان السعاده نام برده، که البته ایشان انسان وارسته و بزرگی بوده است و اینها مدعی هستند که او رئیس سلسله ما بوده است.
 
خب دلیل نمی شود که امام از او اسم برده است، پس امام موید سلسله شما بوده است. حتی علامه جعفری را هم به خودشان نسبت داده اند. بنده خودم از مرحوم علامه جعفری سئوال کردم: آقا اینها شما را به خودشان نسبت می دهند، علامه فرمودند :"بیخود کرده اند" داستان این بود که یکی از بزرگانی که در جلسات اینها حاضر می شده مرحوم میرزا هادی حائری مازندرانی بودند که با علامه دوست بودند، البته ایشان معمم نبودند، ولی عالم بودند. صوفیه شایعه کرده بودند که علامه جعفری پای میرزا هادی حائری را می بوسیده و دستش را می بوسیده، بنده خودم این موضوع را به مرحوم علامه جعفری عرض کردم و گفتم که اینها این شایعه را به شما نسبت می دهند، حضرت علامه فرمودند: بر پدر دروغگو لعنت، این چه حرفی است؟ من خودم با میرزا هادی دوست بودم و گاهی ایشان می خواست دست مرا ببوسد من اجازه نمی دادم.

 

واژه های تصوف و عرفان چه تفاوتی با هم دارند؟

یکی از فرقه های عرفان صوفیه بوده است. یعنی بعضی از عارفان بوده اند که لباس پشمینه می پوشیده اند و به آنها صوفیه می گفته اند. یعنی عرفان اعم است و صوفیه اخص از عرفان.


چرا فرقه های فعلی صوفیه، سعی می کنند خودشان را به بزرگان دین نسبت دهند؟

خب بالاخره می خواهند مقبولیت عامه پیدا کنند و بر فرقه بازی و باند بازی خود سرپوش بگذارند، در حالی که هیچ یک از بزرگان دین در این خط و خطوط نبوده اند.

 

 بعضی از این فرقه ها در حالی بزرگان دین را به خودشان نسبت می دهند، در حالی که خود مرتکب اعمال خلاف شرع، مثل لمس بدن نامحرم می شوند. قدری در مورد این موضوع توضیح بفرمایید.

علمای ما بعضاً مرتکب مکروه نیز نمی شده اند، خلاف شرع که جای خود دارد.

 

 یعنی" تصوف ادعایی" این فرقه ها در عمل نیز با "تصوف اصیل" و مشی علما نیز در تضاد است؟

 

بله تا آنجا که اعمال اینها سازگار با شریعت است، ما قبول داریم، اما آنجایی که سازگار نیست، ما قبول نداریم، به قول مولانا که می گوید:

گر شود عالم پر از خون مال مال      کی خورد مرد خدا الا حلال

یعنی آدمی که مرد خداست، اگر عالم را خون بگیرد، او آلوده نمی خورد و حلال می خورد. خب این مولوی است که صوفیه فعلی مدعی سر سلسله بودن او هستند، او اهل نماز، روزه و مراقبه بوده است و همچنین امام (ره) و ....
 
مرحوم محی الدین عربی، امام (ره) و علامه طباطبایی(ره) در مورد شریعت و طریقت مطالب عمیقی دارند به اینکه نمی شود شریعت را از طریقت جدا کرد، اینها مراتب یک حقیقت واحده هستند، حالا اگر کسی بگوید که من به حقیقت رسیده ام و از شریعت خودش را جدا بداند، این آدم یا نادان است و یا شیطان صفت. عده ای از صوفیه فعلی همین ادعا را دارند، البته بعضی از افرادی که در همین صوفیه فعلی هستند چنین ادعایی را ندارند و اهل شریعت هستند ما با آنها کار نداریم، مثلا شخصی بود به نام تابنده( سلطا نعلیشاه تابنده) که سابقا رییس فرقه گنابادیه بود و حدود 10الی 15سال پیش از دنیا رفته، گفته بود که اگر کسی از شریعت خارج شود در فرقه گنابادیه راه ندارد. مقصود ما این ها نیستند. مثلا خود همین آقای تابنده استعمال سیگار را حرام اعلام کرده بود و حال آنکه الان بعضی از آنها انواع دخانیات و مشروبات الکلی را مصرف می کنند، اگر اینها پیروان تابنده هستند، این چه پیروی است.

 

اگر در پایان مطلبی دارید بفرمایید.
 
تمام بزرگان ما چه به اسم صوفیه و چه به اسم عرفا و چه فلاسفه ای که به عرفان مشهور بوده اند، همه آنها برای هدایت، به قرآن و عترت متمسک شده اند، این یک میزان است، یعنی اگر هر کسی حرف و عملش با قرآن و عترت سازگار باشد، ما برای آنها احترام می گذاریم، ولی اگر از این خط خارج شدند، هر عنوانی هم که داشته باشند، برای ما اعتبار ندارند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
محمد حسین
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۷
2
3
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین