بولتن نيوز: اين روزها ديگر بحث زيادي از بهشت و جهنم و ديروز و امروز نيست. بيشتر اخباري مي شنويم از چيزهايي كه نبايد بشنويم و گويي بده و بستانها و رانت و اختلاس به امري عادي در بين برخي از مديران تبديل شده است. گروهي مي برند و گروهي بعد از اينكه افشاگري از حد خود گذشت دستگير مي كنند. البته برخي هم در اين بين مصونيت دارند و البته گويا واكسن خورده اند و هيچ تيري نمي تواند آنها را از پاي در بياورد.
البته در اين بين گروه بسياري هم هستند كه خدا را شكر مي كنند و از عذاب الهي مي ترسند. دلشان به حال بيت المال مي سوزد و از آنچه كه حقشان است عبور نمي كنند. گدا هستند ولي كاسه گدايي را به ديگ بيت المال فرو نمي كنند. اينها گداي غيرتند و گداي خدايي كه در آن بالاها نشسته و نعمت ها و نغمتها را توزيع مي كند. يكي را آنقدر مكنت مي دهد كه گاهي ولي نعمتش را فراموش مي كند و براي با كله رفتن توي جهنم آماده و آماده تر مي شود. ديگري را به اندازه گناهانش در روي اين كره خاكي در فشار قرار مي دهد تا براي ورود به بهشت پاك تر و پاكتر شود. به هر حال خدايي خدا هم دنيايي دارد كه فقط خود از اسرار آن آگاه است و بس. ما هم در اين بين گاهي مي بينيم كه پسر فلان روستايي هم كلاسمان از آن دور دستها كه با ما هم دهاتي بود و با هم اشكنه مي خورديم، پستي گرفت و مقامش هي بالا رفت و بالا رفت تا تاب نياورد و با كله زمين خورد.
به هر حال با خودمان فكر مي كنيم با اين دردو مرضها كه انواعش امروز هي بيشتر و بيشتر مي شود همان بهتر كه در روستايمان مانديم و قبول نكرديم براي گرفتن پست و مقام با اتوبوس بقيه همراه شويم.
قصه اي كه براي شما تعريف كرديم از آن باب داستانهايي است كه اين روزها اگر هر روز يكي اش را در اخبار نخوانيد لا اقل دو تايش را مي شنويد. از اين رو فكر كرديم تا ببينيم براي اين بدبختهايي كه در آينده نزديك راهشان را به سمت جهنم كج خواهند كرد چه كار كنيم تا در آنجا هم بتوانند كلكي بزنند و سر خدا را هم استخفرالله اگر شد شيره بمالند!.
در اين راستا يك هو به يك داستان در فضاي مجازي برخورديم كه يكي از دوستان هم تعريف كرده بود و بد نديديم كه آن را منتشر كنيم شايد در آن دنيا براي دوستان هم دهاتي كاربردي داشته باشد. چرا كه اين طور كه مي گويند مال اين دنيا در آن دنيا زياد به كار نمي آيد و فقط نحوه استفاده از قاشق است كه به درد خواهد خورد!
و اما داستان از اين قرار است كه روزی یک نفر با خداوند مکالمه ای داشت: 'خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ '
خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.
مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد، خداوند گفت: 'تو جهنم را دیدی، حال نوبت بهشت است'،
آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود، یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن و افراد دور میز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خندیدند،
مرد روحانی گفت: 'خداوندا نمی فهمم؟!'، خداوند پاسخ داد: 'ساده است، فقط احتیاج به یک مهارت دارد، می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به یکدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند!'
هنگامی که موسی فوت می کرد، به شما می اندیشید، هنگامی که عیسی مصلوب می شد، به شما فکر می کرد، هنگامی که محمد وفات می یافت نیز به شما می اندیشید، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند، این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید، که به همنوع خود مهربانی نمایید، که همسایه خود را دوست بدارید، زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا (ملکوت الهی) نخواهد شد
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ياد فرمايش مرحوم آيت الله فاضل لنكراني (عليه الرحمه) افتادم.
شرمنده، نميتونم تو همون قسمت جواب بدم
جناب آقای فاضل فرمودند من پنجاه سال درس اسلام خواندم خلاصه آن را به شما میگویم
واجبات را انجام دهید به جای مستحبات کار مردم را راه بیندازید
اگر در آن دنیا جلوی شما را گرفتند، بگویید فاضل گفت.
متاسفانه کرسی نشینان اشاره شده در بالا ، جزء مدعوین فضل و دانش و دین هستند!!!