* انتقاد از خبرنگار نیویورکتایمز به دلیل حمایت شخصی از حزبالله لبنان و فلسطین در مقابل اسرائیل
«جفری گلدبرگ» زندانبان سابق رژیم صهیونیستی که اکنون برای مجله خبری «آتلانتیک» مینویسد، اکنون دستور دارد جمعیتی جدید از زندانیان را اداره کند: رسانههای خبری آمریکا و به ویژه آن دسته از رسانههایی که درباره جنگ اسرائیل با فلسطین مینویسند.
گلدبرگ در مقابل صرفاً چند پیام توییتری بودار «جودی رودورن» خبرنگار نیویورکتایمز مینویسد: «جودی رودورن خبرنگار نیویورکتایمز اخیراً برای جایگزینی «ایتن برونر» رئیس شعبه بیتالمقدس این روزنامه انتخاب شده است؛ زیرا چهار سال دوره برونر به پایان رسیده است.
اما رودورن به خاطر پیامهای توییتری دیروز خود دچار دردسر شده است. وی با «علی حسن ابو نعمه» فعال فلسطینی که بحث نابودی اسرائیل را مطرح کرده بود، برخورد ملایمی داشت. رودورن همچنین از کتاب قریبالانتشار «پیتر بینارت» هم اینگونه تقدیر میکند: «عالی: تحریکآمیز، خواندنی، مملو از گزارش و بازتاب واقعیت.» او همچنین در یکی از پستهای خود بدون این که نظری ارسال کند، لینکی را به یک مقاله نوشته روزنامهای لبنانی و طرفدار حزبالله منتشر کرده است.»
* برخورد گلدبرگ با نویسنده نیویورکتایمز مثل برخوردش با زندانیان رژیم صهیونیستی میماند
در زندان اگر یکی از هزاران قانون را زیر پا بگذارید، برایتان «ستون نظردهی» میبُرند و بسته به جرمتان، برای چند ماه شما را به سلول انفرادی میفرستند. تجربه گلدبرگ در زندانبانی ظاهراً بر سبک نوشتاری او هم تأثیر گذاشته است: لیست جرائمی که وی مینویسد شاید به نظر بسیاری بیاهمیت باشد، اما برای افرادی که درون خود زندان هستند، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ ابزاری است که مسئولین زندان، زندانیان را با آن کنترل میکنند. رودورن هم که اخیراً لباس زندانیان را به تن کرده، باید متوجه شود اینجا چه کسی در رأس امور است.
* ابو نعمه در حقیقت از «نابودی اسرائیل» سخن نگفته بلکه خواستار تحویل اراضی اشغالی به صاحبان قانونی آنها شده است
وی به جرم «ملایمت» در توییتر، با یک ستون نظردهی جریمه شده است و باید بداند شرایط کنونیاش بسیار شکننده است. توصیف گلدبرگ از ابو نعمه هم بسیار جالب توجه است: منظور وی از «فعال فلسطینی که بحث نابودی اسرائیل را مطرح کرده بود» در حقیقت یک فلسطینی است که خواستار تشکیل یک کشور واحد و دو ملیتی شده و از «حق بازگشت» و تحویل سرزمین دزیده شده فلسطین به صاحبان مشروعش حمایت کرده است.
* جرم خبرنگار نیویورکتایمز صرفاً این بود که به پیام ابو نعمه پاسخ داد
در زندان، همراهی با مجرم به معنای ارتکاب جرم است: اگر شما را در حیاط زندان با دار و دسته کسی دیدند ادعا کنند که شما هم عضوی از آن دار و دسته هستید. حیاطهای زندان حتی جزو مناطقی از جهان هستند که تحت بیشترین نظارت و نگهبانی قرار دارند؛ و در این جنبه به فلسطین شبیه هستند.
اگر عضو یکی از گروههای زندان هستید، حتی فکر ورود به محدوده گروهی دیگر را نکنید و با هیچکدام از اعضای گروههای دیگر صحبت هم نکنید. جرم رودورن هم همین بود: وی مؤدبانه به پیامی توییتری از طرف ابو نعمه پاسخ داده بود.
* لابی اسرائیل به دنبال بیاعتبار کردن هر کسی است که نسبت به سیاستهای رژیم صهیونیستی کوچکترین انتقادی کند
با این حال، جرم بزرگتر رودورن تعریف از «بینارت» بود. معادل این جرم در زندان این است که اثبات شود درون فضای خود زندان، مواد مخدر قاچاق میکردهاید. لابی اسرائیل علیه ویراستار سابق هفتهنامه «نیو ریپابلیک» هم «جهاد» اعلام کرده بود؛ زیرا وی به جای نسخه کنونی صهیونیسم که به «ولادیمیر جابوتینسکی» بر میگردد، از یهودیت منطقی حمایت کرده بود. «بینارت» خطری جدی علیه لابی اسرائیلی محسوب میشود: انتقادهای شدید وی نسبت به سیاستهای اسرائیل اما از دیدگاهی صهیونیستی، باعث میشود حربه همیشگی آنها (متهم کردن منتقدان اسرائیل به «ضد یهودیت») از کار بیفتد. لابی صهیونیستی که عادت به حمله به دیگران دارد، اکنون از این عصبانی است که «بنیارت» وارد منطقهای شده است که آن را حریم خود میدانند: حریم افرادی که خیر اسرائیل را میخواهند. گذاشتن او در کنار «یک فعال فلسطینی که بحث نابودی اسرائیل را مطرح میکند» و «یک روزنامه لبنانی طرفدار حزبالله» به منظور بیاعتبار کردن وی در مقابل مخاطبینش صورت میگیرد.
حتی عنوان ستون نوشته گلدبرگ هم نشان میدهد که وی خود را زندانبان رسانههای آمریکایی میداند: «توییتر به رئیس جدید دفتر بیتالمقدس نیویورکتایمز: پیام دادن در توییتر بس است!»
* لابی اسرائیل اکنون در حقیقت مقررات رسانهای آمریکا را با دست خود مینویسد
«بس است»، «نکن» و «دهنت را ببند» عبارتهایی هستند که گلدبرگ و دسته بزرگی از گروههای سرمایهدار و متعصب طرفدار اسرائیل، مثل «کمرا»، مرتباً از آنها استفاده میکنند. هدف آنها شکل دادن به روایتهای مختلف است و این یعنی خاموش کردن هر صدایی که بخواهد داستان را به شکل دیگری تعریف کند؛ به ویژه کسانی که میتوانند بر افکار عمومی تأثیر بگذارند. بزرگترین دستآورد لابی صهیونیستی هم این بوده که خود را در جایگاه نویسنده مقررات قرار داده است.
* ترجیح دادن منافع اسرائیل به منافع آمریکا موجب شده تا به تدریج دست لابی صهیونیستی برای همه رو شود
اما این لابی دارد کنترل اوضاع را از دست میدهد: شکست لابی صهیونیستی در به حاشیه راندن «استیون والت» و «جان میرشیمر» (دو تن از منتقدان لابی اسرائیل) و اکنون «بینارت» نشانی از قدرت رو به زوال آن است.
حتی علیرغم پیروزی آنها در دستگیری وبلاگنویسان «مرکز پیشرفت آمریکا» که جرأت کرده بودند اعضای لابی را به نام درستشان یعنی اسرائیلاولیها (طراحان سیاستهای آمریکا بر اساس منافع اسرائیل) صدا بزنند؛ اما این پیروزی هم نشان از استیصال آنها دارد. بله؛ این لابی، یک صفحه کامل از روزنامه نیویورکتایمز را به چاپ تبلیغی برای پیگرد چند وبلاگنویس اختصاص داد!
* واکنش ناامیدکننده نیویورکتایمز به انتقاد لابی اسرائیل از خبرنگار این روزنامه: تلاش برای جلب رضایت لابی صهیونیستی
گلدبرگ با گستاخی تمام، خود و حامیانش در لابی را کل اعضای توییتر میداند: آنها تنها اعضای توییتر (و در واقع تنها افرادی در جهان) هستند که نظرشان اهمیت دارد. البته باید بدانیم که این پیشفرض برای اینگونه تبلیغات ضروری است. از واکنش نیویورکتایمز هم میتوان اینگونه برداشت کرد که این فرضیه ظاهراً بسیار کارگشا هم هست.
«مارگارت سولیوان» «ویراستار عمومی» (همان رئیس بخش شکایات) این روزنامه درباره رودورن ستونی مینویسد و او را تا حد سلول انفرادی پیش میبرد: «خبرنگاری را در نظر بگیرید که دوست دارد به خوانندگانش جواب بدهد، در سبک شخصی نوشتار خود با انگیزه و احساساتی است، و هنوز به واکنش یک محیط به شدت سیاسی به نظرات کاملاً شخصی افراد عادت نکرده است.
این خبرنگار را در یکی از حساسترین پستهای روزنامهنگاری قرار دهید: ریاست دفتر بیتالمقدس نیویورکتایمز که بیش از هر جای دیگر تحت موشکافی است. حالا فیسبوک و توییتر را هم به این شرایط اضافه کنید؛ سایتهایی که به خبرنگاران اجازه میدهند تا بدون سانسور یا ویرایش، نظرات خود را اعلام کنند. در این شرایط، با فشار یک دکمه، کلمات از تفکرات شکلنیافته در ذهن به اظهارات قطعی در دنیا تبدیل میشوند. نتیجه این کار نیز مسلماً میتواند مشکلساز باشد.»
رودورن که ملایمتی غیر قانونی به خرج داده، هنوز مشغول به کار نشده تبدیل به یک «مشکل» میشود. این یعنی لابی اسرائیل امتیاز اول بازی را به دست آورده است.
* نیویورکتایمز تسلیم محض تمایلات لابی صهیونیستی است
«سولیوان» در ادامه هم مینویسد: «نیویورکتایمز اکنون دارد گامهای بعدی را برمیدارد تا مطمئن شویم خانم رودورن در موارد بعدی از رسانههای اجتماعی بهتر استفاده میکند. «جوزف کان» ویراستار خارجی روزنامه دارد ویراستاری را پشت میز امور خارجه روزنامه قرار میدهد تا درباره نوشتههای خانم رودورن در رسانههای اجتماعی، با وی همکاری نزدیکی داشته باشد. ... به علت توجهی که همه به رئیس دفتر بیتالمقدس میکنند و اعتراف خانم رودورن به اشتباهاتش، این اقدام برای روزنامه ما ضروری بود.» به طور مختصر میتوان گفت که روزنامه تایمز تسلیم خواستههای لابی اسرائیل شده است.
* نیویورکتایمز حاضر است برای مخفی کردن نفوذ لابی صهیونیستی، دست به انتقادهای غیر منطقی از خبرنگار خود بزند
ویراستار عمومی نیویورکتایمز تلاش میکند دخالت دوباره لابی صهیونیستی را در نوشتهاش درباره رودورن نشان ندهد و برای آن که ظاهری «متوازن» به ستون خود ببخشد، از برخی از افراد بینهایت حساس هم نقل قول میآورد؛ مثلاً «فیلیپ ویس» که ظاهراً از اظهارات رودورن درباره «عادت کردن» مردم غزه به مرگ و فقر در این منطقه انتقاد کرده بود.
ویس در اینباره میگوید: «رودرون به نظر میرسد ریشه تفکرات خود را از طرف اسرائیلی گرفته باشد.» نیویورکتایمز تا این حد رودورن را تحقیر میکند، فقط برای این که توضیح بدهد به جای «عادت کردن» باید از عبارت «استقامت کردن» استفاده میکرده است. صرفنظر از این که آیا توییتر واقعاً جای اینگونه دقتنظرها است؟ همه میدانیم که فرهنگهای مختلف درباره مرگ دیدگاههای گوناگونی دارند؛ اما چگونه میتوان این تفاوتها را در 140 کارکاتر بیان کرد؟
* مجله یهودی آمریکایی «تبلت» هم مینویسد: خبرنگارها نباید نظر شخصی خود را بروز دهند؛ بلکه باید سیاستهای تعیین شده را دنبال کنند
دقت داشته باشید که توصیف سولیوان از «مشکل» رودورن شباهت زیادی با مقاله «مارک تریسی» در مجله «تبلت» دارد: «مثبتترین برداشتی که میتوان کرد این است که رودورن به هیچ وجه از حساسیتهای مقامی که به وی محول شده آگاه نیست. نمیداند از اظهاراتش چه برداشتی میشود. متوجه نیست که هنوز کارش را شروع نکرده، دارد نظر خود را افشا میکند. منطقی نیست که از یک خبرنگار انتظار داشته باشیم از خودش نظری نداشته باشد؛ اما از خبرنگاران انتظار داریم نظرات شخصی خود را برای تحقق بیطرفی کنار بگذارند و روایتهای جدید را با ذهنی باز بپذیرند. رودورن از همین الآن دارد اعتماد خوانندههایش را به خود خدشهدار میکند.»
* بزرگنمایی اتهام علیه رودورن و مقایسه اقدام وی با رسوایی اخلاقی یکی از اعضای کنگره آمریکا
تریسی در ادامه، رودورن را با «آنتونی وینر» (عضو بد سابقه کنگره آمریکا) مقایسه میکند؛ به طوری که گویی تعریف از کتاب «بینارت» یا «ملایمت» با یک فرد فلسطینی، عملی بینهایت قبیح است. وی مینویسد: «برداشت منفیتر اما همچنان کاملاً منطقی این است که رودورن زمینههای ضد صهیونیستی دارد. تایمز باید این خرابکاری را اصلاح کند و اولین کار هم این است که به رودورن بگوید دیگر نباید در توییتر پیام بنویسد.» یعنی یا این خرابکاری را اصلاح کنید، یا در غیر صورت، دیگر در توییتر پیام ندهید، حرف نزنید، آنچه را با چشم خود میبینید گزارش نکنید.
* لابی اسرائیل به گونهای در آمریکا تبلیغات میکند که گویی هر کس از اسرائیل انتقاد کند، تندرو و تروریست است
تمام تلاش کمپین تبلیغاتی اسرائیل در آمریکا بر این معطوف بوده که بگویند مخالفت با سیاستهای خارجی واشینگتن با محوریت اسرائیل به هیچ وجه مشروعیت ندارد. مطمئناً افرادی حاشیهای وجود دارند که این کار را میکنند؛ اما آنها هم به اتهام «افراطگرایی» نادیده گرفته میشوند.
وبسایت تازه تأسیس «فانوس آزاد واشینگتن» (ترکیبی از خبرگزاری محافظهکار «دیلی کالر» و وزارت روابط عمومی کمپانی غولپیکر «لاکهید مارتین») اقدامات خلاف و جرائم سنگین رودورن را اینگونه توصیف میکند: «رئیس تازه نصب شده دفتر بیتالمقدس نیویورکتایمز روز سهشنبه در توییتر نشان داد که دستش با برخی از تندترین منتقدان غیر تروریست نسبت به اسرائیل در یک کاسه است.»
* ظاهراً لابی صهیونیستی تنها راه مقابله با منتقدان اسرائیل را ساکت کردن و به انزوا کشاندن آنها میداند
به اعتقاد «فانوس آزاد واشینگتن» این افراد شاید علناً تروریست نباشند، اما منتقدان «تند» اسرائیل دقیقاً روی مرز تروریسم گام برمیدارند و تنها راه چاره این است که دهن آنها را ببندیم، آنها را به انزوا بکشیم و تحت نظارت دقیق قرارشان دهیم؛ همراه با آنهایی که با این منتقدان ملایم برخود میکنند.
* ترویج نفرت از رودورن به منظور ایجاد وحشت در سایر خبرنگاران آمریکایی انجام میشود که ممکن است بخواهند مستقل از لابی اسرائیلی عمل کنند
پیام واضح این کمپین افزایش نفرت از رودورن این است: حواستان باشد، چون ما از نزدیک کارتان را دنبال میکنیم. این ماجرا هشداری است به همه خبرنگارانی که ممکن است بخواهند خارج از سیستم عمل کنند: ما میتوانیم دهانتان را ببندیم، بنابراین زحمت حرف زدن را هم به خود ندهید. آینده شغلیتان در خطر است.
* ادعای دروغ «بیطرفی» در حقیقت به معنای جلوگیری از انتشار هرگونه گزارش ضد اسرائیلی است
این کمپین یک تهدید نفرتانگیز و کاملاً غیر آمریکایی است و متأسفانه این بار هم دارد نتیجه میدهد؛ مثل همه موارد گذشته که لابی اسرائیل در آنها به نتیجه رسیده است.
این که میگوییم غیر آمریکایی به این دلیل است که لابی صهیونیستی در حقیقت تلاش دارد تا افکار عمومی و سیاستهای دولت آمریکا را با توجه به منافع رژیم صهیونیستی شکل دهد. شاید پشت نقاب «بیطرفی» قایم شوند؛ اما واقعیت این است که نمیخواهند هیچ گزارشی مخالف با اسرائیل در آمریکا منتشر شود.
* لابی اسرائیل در مقابل حمایت از رژیم صهیونیستی به قیمت خروج از «بیطرفی» سکوت مطلق میکند
اگر صرف ملایمت با ابو نعمه برای از بین بردن «بیطرفی» یک خبرنگار کافی است؛ پس تکلیف خبرنگارانی که مطابق میل گلدبرگ عضو سابق ارتش اسرائیل، جهتگیری کردهاند چه میشود؟ زمانی که فرزند رئیس قبلی دفتر بیتالمقدس نیویورکتایمز به ارتش اسرائیل پیوست، چرا کسی شکایت نکرد که وی از حد بیطرفی خارج شده است؟ دستکم گلدبرگ و حامیانش باید به این نکته اشاره میکردند.
من هم با در اینباره با «جک شیفر» از نویسندههای بخش نظرات «رویترز» موافقم: «خوب است آتلانتیک ویراستاری برای اکانت توییتر خود گلدبرگ قرار دهد.» اما حیف که امیدی به پذیرش این پیشنهاد نیست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com