اين جوانمردان را دريابيد
يكي از بهترين ويژگيهاي نمايشگاه مطبوعات اين رودر رو شدن جماعت روزنامهنگار با مخاطبان اصليشان يعني تودههاي مردم است.
محمدحسين جعفريان
در
نمايشگاه بسياري از آنهايي كه نوشتههايم را ميخوانند، ديدم. يكي از آنها
جانباز بود. «محمدرضا فخرالساعه»، جانباز شيميايي، در حالي كه لولههاي
اكسيژن توي بينياش و دستگاه ششكيلويي آن روي دوشش بود به نمايشگاه آمده
بود. تا مرا ديد، درد دلش باز شد. گفت و گفت و گفت و من فقط هي از خجالت آب
شدم. الله اكبر! چه تحملي دارند اين بچهها!

ميگفت حدود ۷۰ ماه در
جبهه بوده است. از تكتيرانداز و بيسيمچي تا فرماندهي، مسئوليتهاي
گوناگوني هم داشته است. ميگفت مدتي پس از پايان جنگ آثار مصدوميت شيميايي
در جسم و جانش پيدا شده و حالا پس از گذشت بيست و اندي سال، به شدت
زمينگيرش كرده است. حين نقل اين موارد، به شدت تنگي نفس گرفته و به سختي
به سرفه افتاده بود و به شدت گلايه داشت از اينكه ۲۴ سال پس از پايان جنگ
عده زيادي از رزمندگان شيميايي، تعيين درصد نشدهاند، با بغض ميگفت حالا
ما كهنه و قديمي شدهايم، حالا هنرپيشهها و فوتباليستها و خوانندهها روي
بورسند. اشكش سرازير شد وقتي پرسيد: وصيت امام (ره) چه بود؟ مگر امام (ره)
نفرمودند، نگذاريد پيشكسوتان جهاد و شهادت در پيچ و خم زندگي به فراموشي
سپرده شوند و...
ماجراي جانبازان شيميايي باقيمانده از سالهاي جنگ هم
حكايت غريبي است. تعداد بسياري از اينها در شهرها و دهكدههاي غرب كشورند.
روستاهايي هستند كه تمام ساكنان آن از دم شيميايياند. كودكان هنوز با
عوارض عجيب و غريب متولد ميشوند و... اما تلاشي جدي براي رسيدگي به آنها و
شناسايي و درمانشان صورت نگرفته. هزينههاي درمان هولناكند و... همين بنده
خدايي كه ذكرش رفت، ميگفت: همه در طول ساليان صاحب خانه و زندگي ميشوند،
اما من به سبب فشار هزينه درمانيام، آپارتمانم را هم فروختهام. نامههاي
زيادي را نشان داد كه به مقامات مختلف نوشته بود. از جمله به هيئت رئيسه
مجلس شوراي اسلامي. ميگفت از آن بزرگواران خواهش كردم تنها نيم ساعت به من
وقت بدهند تا براي نمايندگان مردم، وضع و حال رزمندگان ديگري را كه وضعيتي
مشابه خودم دارند شرح دهم. ميگفت مسئولان بنياد شهيد ميگويند براي
پيگيري پروندههايي نظير مورد من، خلأ قانوني دارند. اما مگر جز اين است كه
همين عزيزان بايد دنبال تهيه و تصويب قوانين لازمه در مجلس باشند. باري من
به عنوان روزنامهنگار، سر داوري در اين ماجرا را ندارم. اما تاكنون موارد
بسياري نظير «محمد رضا فخرالساعه» ديدهام و بديهي است بايد براي آنها كه
هر روز چون شمع آب ميشوند فكري كرد و چارهاي يافت. انشاءالله.