از قرار معلوم، امريكا قصد دارد تا با گذشت حدود ۲۰ ماه از بحران سوريه دست از مخفيكاري بردارد و به صورت فعالتري در اين بحران وارد شود.
امريكا
در اين مرحله بيش از هر چيز به دنبال سازماندهي سياسي گروههاي معارض سوري
است و براي دستيابي به اين هدف است كه قطر به عنوان نيروي پياده امريكا در
منطقه مأمور تشكيل اجلاسي از اين گروهها شده است. پيش درآمد اين حركت
تازه امريكا در سخنان هفته پيش هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه امريكا،
آشكار شده كه به صورت بيسابقهاي از شوراي ملي سوريه انتقاد كرد و خواستار
تغيير در رهبري و سازمان سياسي معارضان سوري شد. كلينتون در چهارشنبه ۳۱
اكتبر و در جريان سفرش به بالكان گفت كه شوراي ملي سوريه نتوانسته است
گروههاي مختلف مخالف با حكومت سوريه را متحد كند و اعلام كرد كه شوراي ملي
سوريه «ديگر معرف رهبري اپوزيسيون» نيست. او با اين سخنان آشكارا بر خلاف
رويه ماههاي گذشته خود و ديگر متحدان غربي ـ عربي امريكا سخن گفت و در
حالي كه محور غربي ـ عربي در قبل و طي اجلاسهاي مختلف اين شورا را نماينده
مردم سوريه معرفي ميكرد اما كلينتون با اين سخنان خط بطلاني بر اين روند
كشيد تا آنكه جرياني ديگر را در بين معارضان سوري ايجاد كند.
روشن است
كه اين سخنان از سوي وزير امور خارجه امريكا خوشايند سران شوراي ملي سوريه
نباشد و با واكنش شديد آنها مواجه شود، چون دريافتهاند كه امريكا به صورت
برنامهريزي شدهاي در جهت حذف آنان حركت ميكند. به همين دليل است كه آنان
اعلام كردهاند امريكا به دنبال اعمال نفوذ در جبهه معارضان سوريه است تا
آنكه عوامل دستنشانده خود را در سوريه به قدرت برساند. هر چند سياست
امريكا در قبال بحران سوريه به همين صورت بوده و اين سران نيز بر منوال اين
سياست امريكايي در شوراي ملي سوريه جمع شدهاند، اما اعتراف به اين سياست و
به وسيله اين افراد قابل توجه است. در واقع، اعتراف اين افراد به دخالت و
اعمال نفوذ امريكا در ميان گروههاي معارض سوريه گذشته از تأييد رويه
گذشته، حكايت از آن دارد كه امريكا خود به صورت مستقيم وارد عمل شده و به
اين صورت، اجلاس دوحه را ميتوان اجلاس امريكا براي نظم و ترتيب دادن به
گروههاي معارض سياسي و دستچين كردن رهبران آن دانست. اين اجلاس كه از يك
شنبه چهارم نوامبر در دوحه تشكيل ميشود، براي جمعكردن گروههاي معارض
سوريه در نظر گرفته شده تا آنكه مجلسي به نام ابتكار ملي سوريه با ۵۰ نفر
عضو به رياست رياض سيف ايجاد شود. روزنامه انگليسي گاردين قبل از اين و در
گزارشي اعلام كرده بود كه اين اجلاس با حمايت امريكا، بريتانيا و ديگر
كشورهاي غربي تشكيل ميشود و با توجه به اعتراف سران شوراي ملي سوريه معلوم
ميشود كه مجلس ابتكار ملي سوريه در واقع ابتكار امريكايي است تا با به
حاشيه راندن شوراي ملي و ديگر گروههاي معارض، سازماندهي جديدي در ميان
گروههاي معارض ايجاد كند و افراد مورد نظر خود را در رأس اين سازمان جديد
يا همان مجلس ابتكار ملي سوريه قرار دهد. امريكا به اين وسيله به دنبال آن
است تا بيشتر از گذشته نقش فعالتري در ميان گروههاي معارض سوريه داشته
باشد و حتي ميتوان گفت كه رهبري آنها را به عهده بگيرد. مسئلهاي كه در
اينجا مطرح ميشود اين است كه چرا امريكا در مقطع فعلي به فكر افتاده تا
ابتكار عمل در بحران سوريه را به دست بگيرد و بر خلاف ادعاهاي گذشته حاضر
شود به صورتي آشكار در بحران سوريه وارد شود.
روشن است كه براي پي بردن
به انگيزههاي امريكا بايد به حوزه ميداني توجه كرد، چراكه هر اتفاق خارج
از سوريه و به خصوص در محور ائتلاف غربي ـ عربي را بايد متاثر از حوزه
ميداني درون سوريه دانست. با وجود سرمايهگذاري و هزينه هنگفت اين ائتلاف
در حوزه ميداني سوريه اما دستاورد قابل توجهي براي ائتلاف حاصل نشده است.
اين ائتلاف با تجهيز و آمادهسازي گروههاي مسلح تصور آن را داشتند كه
همانند ليبي ميتوانند كار حكومت سوريه را در مدت كوتاهي يكسره كنند و در
اين ميان، نيم نگاه و اميدي به ريزش دروني حكومت سوريه داشتند، اما با گذشت
چندين ماه نه تنها توفيقي در اين راه نداشتند، بلكه يك رويه جنگ به سوي
گروههاي معارض بازگشته و اين گروهها را به جان هم انداخته است. اختلاف
ميان گروههاي معارض سوريه تا آنجا پيش رفته كه گروههايي همانند جبهه
النصره يا لواء الاسلام در وضعيت فعلي سوريه بلاي جان ديگر گروهها معارض و
حتي مسلحي شده كه حاضر نيستند افراطگرايي آنها را تحمل كنند. در هر صورت،
امريكا در اين وضعيت ديگر پنهان كاري خود را مفيد ندانسته و حاضر شده تا
براي سر و سامان دادن به اين گروهها به صورت علني ظاهر شود، اما در همين
ابتداي كار با واكنش شديد شوراي ملي سوريه روبهرو شده و معلوم است كه
نميتواند وفاق و اتحادي بين گروهاي معارض سوري ايجاد كند.