دعواي اپوزيسيون داخل و خارج بر سر
راه هاي براندازي جمهوري اسلامي همچنان ادامه دارد و گاهي هم كار به جاهاي باريك و
البته جالب مي كشد.
بعد از آنكه جبهه آزادي با انتشار بيانيه اي خواستار ايجاد آشوب و اغتشاش در مراسم
13 آبان شد، بابك داد در واكنش به آن، طراحان اين برنامه را غضنفرهايي خواند كه به
جمهوري اسلامي پاس گل مي دهند.
مهدي خزعلي نيز در واكنش به اين موضوع نامه اي را با امضاي مجهول 12 نفر از
جانبازان و رزمندگان سبز دفاع مقدس! در سايت خود منتشر كرده و بولتن نويس فراري
خاتمي را دعوت كرد كه زيپ دهانش را بكشد!
داد هم در جوابيه اي مفصل خزعلي را به داشتن رانت و ويژه خوار بودن متهم كرده و مي
نويسد؛ « بهتر است از اين ادبيات «بسيجي هاي جنگ نديده» دست بردارند و به سؤالات
پاسخ بدهند. بفرمايند براي فرداي اين راهپيمايي چه برنامه اي دارند؟ جناب خزعلي
بفرمايد در فرداي راهپيمايي، با باخته ها و برده هاي اين آكسيون مي خواهد چه بكند؟
برده ها و غنايم آن پيشكش، اما باخته هاي حتمي اين راهپيمايي، عده زيادي دستگير شده
و زخمي و حتي قرباني است. ايشان بفرمايد براي آن قربانيان چه برنامه اي دارد؟ آيا
از آنها خاطره خواهد نوشت؟ يا بيانيه حمايتي صادر خواهد كرد؟! آيا بچه هاي مردم هم
مي توانند مثل جناب خزعلي در زندان اعتصاب غذاي نامحدود(!) كنند و تصادفا« در روز
انتخابات هم آزاد شوند و رأي بدهند؟!»
بابك داد در ادامه با ادبياتي جيمز باندي مي نويسد؛ «روي سخنم با جوانهاست. شركت
شما در هر حركتي كه به قصد «تغيير» باشد، ستودني است. تأكيد مي كنم اگر راهپيمايي
شما هم «به قصد تغيير نظام» بود، روي حضور من و خيلي از همين خارج نشينان هم -ولو
به قيمت ورود غيرقانوني به كشور- حساب باز كنيد. به مقدسات سوگند كه مي آييم و در
كنار شما -البته فقط به قصد براندازي و تغيير نظام- حتي جان مي دهيم. اما براي
مقاصد ديگري كه بوي يك جور خودنمايي سياسي مي دهد و يا معامله هاي پشت پرده براي
امور جزيي يا شخصي است، خودتان را قرباني نكنيد و ديگران را هم هزينه نكنيد.»
ادعاي مضحك بابك داد در مورد آمادگي اش براي جان دادن در راه براندازي جمهوري
اسلامي در حالي است كه وي همان ابتداي اغتشاشات سال 88 از كشور گريخت و اگر جربزه
مبارزه داشت همان روزها مي ماند و غلطي مي كرد و جالب آنكه بابك داد بعد از فرار از
ايران طي مصاحبه اي با يك سايت ضدانقلاب در پاسخ به اين سوال كه چرا نمانديد و
مبارزه نكرديد و آيا فرار شما از كشور به مفهوم اعتراف به شكست جنبش سبز(!) نيست؟
گفته بود: البته ماندن بر مهاجرت (بخوانيد فرار) ترجيح داشت ولي در حالي كه هيچ
نشانه اي از پيروزي ديده نمي شود، حفظ جان نيز لازم است و در پاسخ به اين سوال كه
مگر حفظ جان بقيه لازم نبود؟ گفته بود؛ «هر كس مسئول زندگي خويش است. من با صراحت
مي گويم كه زندگي در اروپا را به زندان هاي رژيم ترجيح مي دهم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com