وطن امروز:
ناآرامی چندساعته در مناطق اطراف بازار تهران در روز چهارشنبه گذشته را باید به مثابه یک شاخص تحلیل کرد؛ شاخصی از دو چیز: نخست اینکه فشارهای اقتصادی تا چه حد توانسته اعتراض و دلخوری را به آشوب تبدیل کند و دوم، پروژه طرف خارجی درباره درگیر کردن مردم و نظام تا کجا موفق بوده است؟
يك-روشن است ارزیابی طرف غربی این بود که ناآرامی روز چهارشنبه ادامه پیدا خواهد کرد و آنچه از صبح تا ظهر چهارشنبه رخ داد در واقع نقطه شروع یک فرآیند است نه یک پدیده نقطهای که ناگهان ظهور کرده و ناگهان هم غیب خواهد شد. آمریکاییها آشکارا برای صبح پنجشنبه منتظر حادثه در تهران بودند. برای همین هم بود که هیلاری کلینتون طاقت نیاورد و چهارشنبه شب پیغام فرستاد تحریمها قابل حل است و مشکلات اقتصادی میتواند برطرف شود فقط به این شرط که مردم به خیابان بیایند و تغییر سیاست هستهای نظام را مطالبه کنند اما حادثه روز چهارشنبه نه تداوم یافت و نه مردمی شد. صرف نظر از اینکه آنچه در آن روز رخ داد سازمانیافته بود یا نه، این مقدار روشن است که 21 ماه تلاش بیامان دشمن برای کامل کردن محاصره اقتصادی و رسیدن قیمت دلار به رقم بیسابقه 4000 تومان، حداکثر چیزی که در تهران بهوجود آورد، تظاهرات چندصدنفره در یک خیابان به مدت چند ساعت بود. کوه موش زاییده است. تبدیل اعتراض به آشوب مستلزم تمهید مقدماتی است که هیچکدام فراهم نشده و با استعدادی که خانم وزیر خارجه آمریکا ازخود نشان میدهد بعید است به این سادگیها هم فراهم بشود.
دو-آنها که صبح تا ظهر چهارشنبه به خیابان آمدند و شبکهای که این جماعت را به خیابان آورد، آشکارا تصور میکردند فرصتی قیمتی، مغتنم و تکرارنشدنی دارند که نباید آن را از دست بدهند. سخنان رئیسجمهور در غروب روز سهشنبه این جماعت را به این نتیجه رساند که هر کاری میخواهند بکنند حالا وقتش است و سطح تنش چنان رشد کرده که به سادگی میتوان آن را از محیط سیاسی به محیط اجتماعی هم منتقل کرد.
از حیث درک حجم و عمق اشتباه محاسباتی دشمن، چهارشنبه 12 مهر 91، شباهتی فوقالعاده به 25 بهمن 89 دارد. در 25 بهمن 89 هم -3 روز بعد از سقوط دیکتاتور مصر- تحلیل غربیها آشکارا این بود که نباید فرصت را از دست بدهند چرا که بهار عربی به آسانی قابل انتقال به داخل ایران است به شرط اینکه کسی پیدا شود و چراغ اول را روشن کند. موسوی و کروبی آن روز داوطلب این حماقت شدند و با انتشار بیانیهای به نام خود که اصل آن در خارج از ایران نوشته شده بود، سعی کردند شعله را روشن کنند. آن روز هم غربیها تردیدی نداشتند که اگر پای خلایق به خیابان باز شود دیگر به خانه باز نخواهند گشت و کار تمام است. مشابه همین اشتباه در 12 مهر رخ داد. آن روز بهار عربی غربیها را دچار توهم کرد و این بار مشکلات اقتصادی. آمریکاییها بهوضوح فکر میکردند مردم همه آماده و پای کار ایستادهاند و فقط منتظرند کسی گام اول را بردارد. شاگرد تیمچهها در سبزه میدان این بار قربانی پروژه شده و به خیابان اعزام شدند با این فرض که الباقی کار را مردم خود به دست میگیرند و خود تمام میکنند اما کسی در روز چهارشنبه برای این تحلیل تره خرد نکرد. سطل آشغالهای خیابان فردوسی باز هم اصلیترین قربانیان بودند بیآنکه گناهی مرتکب شده باشند. مردم تهران شاید حتی خبر آشوب را هم شب شنیدند و فردا صبح کسی به یاد نداشت که خانم کلینتون دیشب چه زحمتی کشیده است تا آشوب چهارشنبه، دو روزه شود.
سه-روشن است که آمریکاییها یا فریب خوردند یا اینکه کسی به آنها آدرس غلط داده بود. میوه درخت نارضایتی در روز چهارشنبه بسیار کالتر از آن بود که چیدنی باشد. مهمتر از این، تجربه سال 88 موانع ذهنی و روانی مهمی بر سر راه شکلگیری پدیده آشوب در ایران قرار داده که عبور از آنها به سادگی ممکن نیست.
مردم ایران در زمانی کم و بیش طولانی دیدهاند که بانیان آشوب اولا پی کسب وکار خویشند و اعتنایی به اینکه مردم واقعا چه میخواهند ندارند، ثانیا آشوب اساسا روشی نتیجهبخش برای رسیدن به هدفهای اجتماعی و سیاسی در ایران نیست چرا که اتفاقا اول از همه همان هدفها را پایمال میکند و ثالثا چیزی به نام اعتراض کنترل شده در اینجا معنی ندارد و هر تحرکی از این نوع عملا تبدیل خواهد به محملی برای اجرای پروژه دشمن. جریان فتنه – همان جریانی که مایکل پازنر معاون هیلاری کلینتون دیروز گفته خواهان تشدید تحریمها علیه ایران است- تنها زمانی میتواند مردم را به تظاهرات فرا بخواند که بتواند نشان بدهد امنیتی شدن فضا در سال 88 اندک دستاوردی داشته است.
چهار-با این حال، 12 مهر قطعا بخشی از پروژه بود. خصوصا اسرائیلیها برای اینکه آمریکا و اروپا را متقاعد کنند که اکنون وقت تشدید بیشتر تحریمهاست جدا به این نیازمند بودند که:
اولا- اعتراضی رخ بدهد
ثانیا ـ موضوع اعتراض اقتصادی باشد
و ثالثا ـ شعارهای آن اعتراض خطاب به نظام باشد نه غرب.
آشوب روز چهارشنبه این نیاز را به نحو حداقلی تامین کرد و به همین دلیل است که بحث درباره اقدامات تحریمی جدید در روز 24 مهر اوج گرفته است. سطر آخر این نوشته درست همانند سطر آخر نوشته پیشین خواهد بود: مقصر تشدید فشارها از این به بعد مستقیما کسانی هستند که به غرب آدرس میدهند فشارهای قبلی موثر بوده است