محمد (ص)...
محبوبیتش تشدید دارد
به نام آزادی، جنایت میکنند؛ به نام
آزادی بیان، اهانت؛ به نام قلم، هتک حرمت؛ به نام بنیاسرائیل، نسل کشی؛ به
نام تاریخ، مرزکِشی جعلی؛ به نام حقوق بشر، تجارت فشنگ و به نام دموکراسی،
جنگ! ما اما به نام دین، سخن از ختمالمرسلین میگويیم؛ محمد امین. معجزه
پیامبر اسلام «کتاب» است؛ آیاتی پر از حرف و کلمه و جمله و حریت و آزادگی و
اعجاز. چیست راز و رمز «الف لام میم»؟! مگر کهنه میشود این آیات؟!
«قرآن»؛ تازه آغاز شده انگار، از بس به روز است. پیامبر ما دیروز اعجاز کرد
برای فردا. برای همین امروز دین محمد(ص) حرف برای گفتن دارد، رساتر از
قبل. گذشت دوره تقیه. به نام اسلام، تازه حرف ما شروع شده و مباهله ادامه
دارد اما ظاهرا آقای فوکویاما حرف جدیدی برای گفتن ندارد! نظریهای،
فرضیهای، کلاس درسی! فرعون این همه لال؟! آمریکا این همه خالی از
استدلال؟! چه شده که غرب به جای «ساموئل هانتینگتون نظریه پرداز»، پناه
برده به «سام باسیل فیلمساز»؟! نانجیبها اینگونه میخواهند تاریخ را
پایان دهند! این روزها «انبار ایسم» نظام سلطه تهکشیده! خبر از فحش و
ناسزا و توهین و دروغ هست اما خبری از دیالوگ نیست. «ایسم» کمآورده در
برابر «اسم». اگر دیروز «خاکروبههای ابوسفیانی» موفق شدند جلوی پیام
پیامبر آخرین را بگیرند، امروز هم «شکمبههای مجازی سفیانی» کارگر خواهد
شد. کسانی که دیروز دندان پیامبر را شکستند، فکر فریاد امروز مسلمین؛ «یا
رسول الله» نبودند. من در اسلام خادمین حرمین شریفین شک دارم که نان مکه و
مدینه را میخورند اما در برابر هتک حرمت رسول گرامی اسلام سکوت کردهاند.
اخوانالمسلمین حقیقی مصر، پسربچههای فاتح سفارتند. بیداری اسلامی لکنت
زبان فرزندان «مصطفي اسماعیل» را برطرف کرده. در «رمی جمرات» سنگ را باید
به صورت شیطان بزرگ زد. اسلام عزیز و نام بلند محمد(ص)... در ادامه؛ خمینی
و خامنهای، انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی، اپوزیسیون قدرتمند نظام
سلطهاند. براي نظام سلطه، جمهوری اسلامی، خود یک پا اپوزیسیون است. اسم
برای ایسم، مساله درست کرده! آنقدر زیاد که فیالحال نظام سلطه نمیداند
کدام مساله خود را حل کند، کدام بماند! و هر حکومتی که به اینجا میرسد،
سقوط میکند. غرب مانده ملک عبدالله را شفا دهد، مبارک را پرستاری کند،
فکری به حال تسخیر والاستریت کند، معمای سنگ فلسطینیها را حل کند، پاسخ
«سپاه قدس» را در غرب آسیا بدهد، نتانیاهوی عصبانی را آرام کند، با سیدحسن
نصرالله مبارزه کند، ریاضت اقتصادی را علاج کند، بسیجیهای سوریه را چاره
کند، مراقبت از جان سفرای آمریکا کند، از دیوار سفارتخانههای ابلیس
پاسداری کند، یا پاسخ سخنان ولی امر مسلمین جهان را بدهد در اجلاس؟! غرب به
جای «نظریه»، دیروز رو آورد به خیمه شب بازی 11 سپتامبر، اما امروز ناکام
از دشمن سازی، اصل اسلام را نشانه گرفته است. اسلامی که با «گفتمان محمد
(ص)» ترک بر اندام نظام سلطه نشانده و بت و بتگر را با هم زمین نشانده، سر و
کارش با 2 برج تجارت جهانی نیست بلکه با قلعه شیطان بزرگ است. ول کنید
2گفتار مرسی و 2 رفتار اردوغان را، نشان به نشان «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر
اسرائیل»، ذرهای در اصالت بیداری اسلامی تردید نیست. «قرآن» رسانه ملی
بیداری اسلامی است. غرب عاقبت فهمید که از صدام و بنلادن برایش دشمن درست
نمیشود. دشمن باطل، حق است... و محمد (ص) برحق است. آنجا که پای جهاد در
میان است، مسلمین با پرچم رسول خدا، لانه ابلیس را فتح میکنند، لیکن آنجا
که پای زندگی در میان است، پیامبر ما معطر بود همیشه. آینهای هم اگر
نمییافت، ظرف آبی بود تا سیمایش را مرتب کند. متبسم بود؛ پیشتاز در سلام،
حتی به کودکان. من اتفاقا از عاقبت «محمدهراسی» خوشم میآید. من از نام
آخرین فرستاده خدا روی پسران غربی خوشم میآید. تو بگذار حجاب زنان لندنی
نیز به مسائل انبوه نظام سلطه اضافه شود. غرب با این همه مساله
فرومیپاشد.
محمد (ص)... محبوبیتش تشدید دارد
***
زنی بود اندونزیایی با 2 بچهاش و یا رسولالله. مردی بود
لبنانی با زنش و یا رسولالله. چندتایی جوان بور بودند و پرچم یونان و یا
رسولالله. دخترک الجزایری بود و یا رسولالله. پیرمرد عراقی بود و خانواده
شلوغش و یا رسولالله. باز هم بودند؛ جماعتی از کاروانی مصری و یا
رسولالله. من ایرانی و یا رسولالله. روضهخوان و یا رسولالله. کسی زبان
هیچ کسی را نمیفهمید جز «یا رسولالله». آنی فهمیدم که بیخود نیست آخرین
رسول، «رحمت للعالمین» است. جاهای غریب، فریادهای ناآشنا، زبانهای مختلف،
مرزهای دور، تیرههای تار و سپید و سیاه، دردهای رنگارنگ، اما از همه جا
بهتر و از همیشه بیشتر دریافتم که محمد (ص) الحق «امین عالمیان» است. گریه
نه رنگ دارد و نه لهجه و نه نژاد. «یا رسولالله» ملیت ما بود، هویت ما
بود. نشسته بودیم زیر پرچمش، در خیمه اش و چه با صفا بود یا رسولالله؛
رسولالله. فهمیدم خدا چنین رسولی دارد که فرزند نمیخواهد، شریک
نمیخواهد، خدا هم میان ما بود. یا رسولالله.
توی مدینه از میان تمام ضجههای پیرزن
سیه چهره، با چه قیافهای! و چه چادر هزار رنگی! فقط معنای گریههایش را
میفهمیدم و خطاب آشنایش را که جابهجا میگفت «یا رسولالله». نشسته بود
زمین مسجدالنبی، رو به روی گنبد سبز، هی گریه میکرد و مدام میگفت «یا
رسول الله». چشم برنمیداشت از رحمتللعالمین. قصدم خرید بود و گذر از مسجد
به بازار، که دیدم مگر خریدنیتر از این همه اشک، درّ دیگری هم پیدا
میشود؟! نشستم کنارش. روضهای بود، یا رسولالله، یا رسولالله، یا
رسولالله، به خود آمدم. دیدم این فقط من نیستم که گریههای پیرزن، امانش
را بریده.
زنی بود اندونزیایی با 2 بچهاش و یا
رسولالله. مردی بود لبنانی با زنش و یا رسولالله. چندتایی جوان بور بودند
و پرچم یونان و یا رسولالله. دخترک الجزایری بود و یا رسولالله. پیرمرد
عراقی بود و خانواده شلوغش و یا رسولالله. باز هم بودند؛ جماعتی از
کاروانی مصری و یا رسولالله. من ایرانی و یا رسولالله. روضهخوان و یا
رسولالله. کسی زبان هیچ کسی را نمیفهمید جز «یا رسولالله». آنی فهمیدم
که بیخود نیست آخرین رسول، «رحمت للعالمین» است. جاهای غریب، فریادهای
ناآشنا، زبانهای مختلف، مرزهای دور، تیرههای تار و سپید و سیاه، دردهای
رنگارنگ، اما از همه جا بهتر و از همیشه بیشتر دریافتم که محمد (ص) الحق
«امین عالمیان» است. گریه نه رنگ دارد و نه لهجه و نه نژاد. «یا رسولالله»
ملیت ما بود، هویت ما بود. نشسته بودیم زیر پرچمش، در خیمه اش و چه با
صفا بود یا رسولالله؛ رسولالله. فهمیدم خدا چنین رسولی دارد که فرزند
نمیخواهد، شریک نمیخواهد، خدا هم میان ما بود. یا رسولالله.
***
آری یا رسولالله! در نام شما، این محبوبیت است که «تشدید» دارد.
وطن امروز: