به گزارش بولتن نیوز به نقل از فارس،رئیس سازمان وظیفه عمومی فراجا:با ایجاد ارتباط الکترونیکی با بانک مرکزی، مشمولان غایب امکان بهرهمندی از تسهیلات بانکی را نخواهند داشت.
کلیه پلیسهای تخصصی به اطلاعات مشمولان غایب دسترسی داشته و این افراد به صورت سیستمی به وظیفه عمومی معرفی میشوند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
خود سرداران هم می دانند که عدد 50 سال سن برای سربازی، تنها یک پیش بینی برای زمان جنگ است، وگرنه در زمان صلح هیچ کشوری (حتا کره شمالی و اسراییل) مردان را تا این سن مجبور به سربازی نمی داند. چه، بالای 35 سال نه تن همراهی می کند، نه کسی تحمل زورشنوی و فرمانبری دارد. بیشتر جهان سربازی زوری را کنار گذاشته، آن چند کشور باقیمانده هم پس از 28 یا 30 سالگی، چه رفته چه نرفته، دست از سر مردان بر می دارند. در گذشته در ایران نیز به صورت دوره ای در هر دهه و پیش از بحرانی شدن انباشت سربازی-نرفته ها برای اقتصاد و بافت جمعیتی کشور، به بهانه های گوناگون بخش بزرگی از مشمولان جامانده را معاف و پرونده نیروی انسانی ستادکل را سبک می کردند:
سالهای 77 تا 80 سربازی را با 1 تا 1.5 میلیون می فروختند. سال 82 هم همه سربازی نرفته های دهه 40 و 50 (متولدان تا 54) را معاف و به گونه پرونده غایبان و فراریان را ریست فکتوری کردند، چون خوب می دانستند و می دانند آدم 30 و چند سال به بالا با تجربه سه دهه زندگی در سختی های این کشور، خودش برای خودش مرد شده، زیر حرف زور چند درجه دار و افسر جوانتر از خودش نمی رود و درنهایت پادگان را به هم می ریزد. پس دیگر این آدم به درد سربازی رفتن نمی خورد.
هر چه که امروزه مانده، متولدان 1355 به این سو هستند که از سال 1382 به اصطلاح زمان شاهنشاهی و ارباب رعیتی(!) "مشمول" شده و پس از گذشت دو دهه تعدادشان به رقم بسیار بزرگ 4 میلیون نفر رسیده است. شگفت آن که 20 سالی است نیروهای دفاعی ایران اصرار دارد همچنان تا 50 سالگی برای مردان سربازی نرفته خط و نشان بکشد، همزمان بسیاری معافیت ها را برداشته و سن کفالت را از 59 به 70 سال رسانده اند! (با توجه به امید به زندگی مردان ایرانی، به احتمال قوی بسیاری پسران سرپرست پدر، تا زمان مرگ پدرانشان و شاید مرگ خودشان(!) معاف نشده یا نخواهند شد!)
برنامه فروش غیبت سربازی سال 93 تا 98 به رغم هارت و پورت و منت گذاشتن دست اندرکارانش، با اقبال کمتر از 5 درصدی جامعه هدف، با شکستی سنگین روبه رو شد، چون از یک سو تورم نسبت به سال 77 چهار برابر، ولی نرخ فروش نسبت به سال 77 بیش از 20 برابر(!) شد، که از توان مالی 95 درصد غایبان خارج بود! از سوی دیگر آن طرح تنها برای زیر دیپلم و دیپلمه ها طرح خوبی بود، ولی برای دانشگاه رفته ها که سن بالاتری داشتند هزینه گزاف و دست آورد ناچیزی داشت (دارندگان مدرک دانشگاهی+هشت سال غیبت، سن 30 و چند سال را رد کرده، عملا شانسی برای استخدام در ایران یا مهاجرت ندارند). در کشوری که 90 درصد مردم رنگ سفر هوایی داخلی را نمی بینند، طبیعتا 4 میلیون غایب و فراری دنبال پاسپورت و سفر خارجی تفریحی نیستند (که آن هم به دردسر 2 سال سربازی نمی ارزد) پس، آن کارت معافیت گران و بی خاصیت و مشروط (عدم استخدام دولتی، عضویت در مجلس، شوراها یا نیروهای مسلح) به کارشان نمی آمد. نتیجه آن که شد که کمتر از 5 درصد از آن استفاده کردند و بسیاری ماندند.
در این میان هر از چندی معافیت های ریزی برای فرزندان جانبازان، آقازاده ها، متاهل ها و ... با آب و تاب پیش کشیده می شود، که تنها نمک روی زخم آن چندمیلیون نفر است. طرح های خنده داری مانند سربازی ناپیوسته در بسیج (که به گونه ای ماهیگیری از آب گل آلود برای پرکردن کادر سازمانی، آمارسازی و پزدادن است) راه به جایی نخواهد برد، چه آدم پا به سن گذاشته نمی تواند هفته ای دو روز کار و زندگی را رها و در فلان پایگاه بسیج برای یکی جوانتر از خودش پا جفت کند، یا بدتر از آن: با تخصص خودش به پایگاه سرویس رایگان بدهد. همه به خوبی می دانند خوب و بد چنین طرح هایی به مووود مسوول پایگاه و نیاز یگان بستگی دارد که یک آدم جا افتاده برنامه زندگی اش را روی آنها شرط بندی نخواهد کرد. همچنین طرح های 6 یا 8 ساله به درد بالای 30 ساله ها نمی خورد، چون زمانی که کارت پایان خدمت به دست فرد می رسد دیگر سن ادامه تحصیل، استخدام یا مهاجرت را رد کرده و آدم بالای 40 سال هم باید به فکر بازنشستگی و دو متر جا در گورستان باشد یا خود به خود با فرارسیدن 50 سالگی معاف گردد.
مشکل اساسی آنجاست که این 4 میلیون نفر به همراه خانواده هایشان بدون داشتن هر گونه کار رسمی، بیمه و بازنشستگی یا هرگونه طرح حمایتی، به همراه بیش از 7 میلیون دختر دهه 50 و 60 که پا به پای آنها به تجرد قطعی رسیده اند، در سالهای آینده همگی وارد دهه ششم زندگی و سن بازنشستگی خواهند شد(چیزی نزدیک به 15 تا 18 میلیون نفر، برابر با 16 تا 20 درصد جمعیت کشور!). آن زمان مسوولان زورگو و گروگانگیر امروز (یا جانشینان فردایشان) باید برای لشکر انبوه پیرمردان سربازی نرفته فاقد درآمد و پیرزنان بی سرپرست به فکر آسایشگاه و بیمارستان باشند.
پس بهتر است ستاد کل از تهدیدهای موردی، معافیت های پراکنده و طرح های آبدوغ خیاری که تنها بخش کوچکی از مساله را پوشش می دهد، همچنین کاهش های 3 ماهه، بخشش جریمه اضافه خدمت، خدمت در شهر خود و دل-خوش-کنک هایی از این دست(!) دست برداشته، پس از 20 سال دوباره معافیت فراگیری به مانند سال 1382 را عملیاتی کنند. همچنین با توجه به افزایش سالانه مقاومت مدنی نسل نو، از دو سال درس آمادگی دفاعی تئوری و عملی در دبیرستان ها به جای دوره آموزشی سربازی پسران و هم دختران حداکثر بهره برداری را نموده، و در اندیشه طرحی روزآمد برای پر کردن سازمان پرسنلی نیروهای مسلح باشند، چه متولدان دهه 80 و 90 (نسل "زد") به صبوری دهه های پیش نخواهند بود و پیش از پیرشدن در ساختار پوسیده سربازگیری یا سالها گروگان یک کارت ماندن، احتمالا واکنش دیگری نشان خواهند داد.