ای نازنین، روزگار غریبی در آینه است!

به گزارش بولتن نیوز داریوش رضایی کارشناس ارشد هنرهای نمایشی: از سازندگان تا سرمایه گذاران دنیای هنری همه در شگفتی و ناراحتی از پیش آمد حال(وضع موجود)!
سه پرسش در اینجا پیش می آید؛ هنر برای هنر است؟ هنر برای تجارت است؟ هنر برای مردم است؟
این خواستگاه ها و این جایگاهها همه در بازتاب چیزیست که بر پایه ی دانش ، تجربه و ستون بزرگ و مهم آن، پویایی، استوار است. بدینسان که اگر پویایی و خلاقیت از این نیازمندی کنار گذاشته شود، هیچ بوجود می آید!
چراکه نیاز هنر پویاییست. دیروز در جلسه ای بودم که در آن به چند کار بنده برای پخش در زمینه موسیقی توجه شد که چکامه ها(اشعار) و صدای بنده و آهنگسازی استاد سعید شبانی نژاد در درازای چندین سال تلاش ساخته شده. کارشناس مربوطه گفت که این آثار بسیار قدرتمند و فاخر است و از توانایی بسیار بالایی برخوردار است و اشعار بسیار پر معنا و پر از پیام و سنگین و وزین است و موسیقی قدرتمند همراه جنس صدای بسیار تک و جذاب و سبک و سیاق بسیار پویا و دلنشین می باشد ولی شوربختانه بازار زیر تیغ آثار تکراری و بی محتوا و سخیف فرو رفته بطوری که جرات پخش و سرمایه گذاری در اینگونه آثار کم شده و ما به عنوان سرمایه گذار و پخش بزرگ کشور از این داستان بسیار ناراحتیم. بنده در پاسخ راهکار و دلیل پیش آمد را گفتم؛
نخست، هنگامیکه شما به عنوان باغبان در باغچه ی خود درخت و گل پرورش ندهید نمی توانید انتظار محصول مورد نظر را داشته باشید و علف های هرز را که نکنده اید تمام باغ شما را فرا می گیرند و ریشه می دوانند!
یعنی هنگامی که خوراک گیاهان مورد نظرتان از جمله؛ فضای رسیدن نور و آفتاب و آب و خاک و هرس و شرایط نگهداری و رشد را فراهم ننمایید هم علفهای هرز همه جا را می گیرند. پس شرایط و فضای ایجاد اثر هنری نیازمند هنرمندان متعهد و پویا بر بالندگی و تامین خوراک مخاطب می باشد.
دوم وقتی شما برای چیزی که هنر نیست پول تبلیغات خرج می کنید فقط به دلیل قراردادی به صرفه برای خودتان که بار هنری ندارد و فردی که بی هنر است و از شما درخواست دستمزد به دلیل بی هنری خود ندارد و حتا حاضر است به شما پول هم بپردازد تا معروف گردد و برای شما بسیار به صرفه است را پشتیبانی می کنید، روال باطل ادامه پیدا می کند.
سوم مخاطب عام که از همه جا بی خبر است با رنگ و لعاب و زرق و برق کاری خالی از معنا و هنر که در ذاتش اثری مخرب و بی محتوایی خود در ناخودآگاه بر مخاطب می گذارد ارتباط برقرار می کند و بر حسب عادت و تبلیغات و واژه ی جدید اومده سلیقه اش می شود !
در پایان کار بجایی می رسد که خودتان از این همه تکرار و پوچی فقط به دلیل درآمد بالا خسته می شوید و تلاش می کنید فضای خودساخته تان را به عنوان متولیان امر عوض کنید!
بخشی از این وضعیت هم ناشی از هنرمندان نا متعهد به هنر ولی بسیار توانا و پویا رقم میزنند به اینگونه که گود و میدان را به دلیل اعتراض خالی می کنند و فضا را برای بوجود آمدن و به عرصه ظهور رسیدن بی هنران مهیا می کنند. البته در پایان باید بگویم که جلسه ی بنده با شخص و نهادی بود که کارنامه شان روشن بود و برای اعتلای فرهنگ و هنر و هنرمندان کشور بسیار تلاش کرده و می کند، منظور من از پرداخت به این موضوع، کلیت شرایط بوجود آمده امروز در هنر بود.
هنر برتر از گوهر آمد پدید