گروه بین الملل: اواخر روز دوشنبه ۱۹ تیر ماه خبرهای ضد و نقیضی از بازداشت علی اکبر رائفیپور تحلیلگر اصولگرا در سفر به عربستان و ممنوع الخروجیاش از این کشور منتشر شد.این تحلیلگر که برای به جای آوردن مناسک حج به مکه رفته است، برای خروج از این کشور با مشکل مواجه میشود و برخی کانالهای خبری از بازداشت او سخن به میان میآورند.با این حال سخنگوی وزارت امور خارجه با رد برخی مطالب منتشر شده مبنی بر بازداشت رائفیپور گفت: وزارت امور خارجه و نمایندگیهای ایران در عربستان سعودی بهطور جدی پیگیر حل و فصل مشکل پیش آمده و بازگشت وی به کشور است. بر این اساس سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در جده و سفارت ایران در ریاض بلافاصله در تماس و گفتوگو با مقامات و بخشهای ذیربط دولت عربستان، موضوع را پیگیری و اقدامات حمایتی خود را به منظور رفع مشکل انجام دادند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از دنیای اقتصاد، موسسه مصاف متعلق به رائفیپور نیز دوشنبه شب اطلاعیهای صادر و در آن ادعا کرد که برخی عناصر دولت سعودی برخلاف قوانین بینالملل و عرف دیپلماتیک، بدون هیچ توضیح و دلیل قانونی، اقدام به ممنوعالخروجی علیاکبر رائفیپور از خاک عربستان کردهاند. پس از این اتفاقات ویدئویی از تحلیل رائفیپور درباره انتقال کریستیانو رونالدو به عربستان منتشر شد که بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشته است. در این ویدئو وی عربستان را یکی از کشورهای ناقض حقوق بشر خوانده و با ضدصهیونیست خواندن کریستیانو رونالدو، انتقال او به تیم النصر را در جهت اهداف سیاسی ارزیابی کرده است.
پیش از انتشار این خبر، میدان گازی آرش و اختلافات بر سر آن بین ایران، کویت و عربستان حاشیهها و حساسیتهایی را در روابط احیا شده و نوپای تهران و ریاض به وجود آورده بود. اختلافات این سه کشور بر سر میزان سهم حفاری و تحدید مرزهای دریایی باعث شده تا برخی رسانهها چگونگی حل و فصل این مناقشه گازی را آزمونی بزرگ برای تنشزدایی جمهوری اسلامی و پادشاهی سعودی بدانند. المانیتور روز دوشنبه در تحلیلی نوشت: اختلاف بر سر میدان گازی آرش در خلیج فارس بر بهبود روابط بین عربستان سعودی و ایران تاثیر میگذارد و برنامههای توسعه گاز هر دو کشور و همچنین کویت را پیچیده میکند. المانیتور در بخشی از این گزارش به نقل از کارشناسان خود نوشت: این اختلاف یادآور این است که نقاط مشخصی از اختلاف همچنان به صورت زنده باقی میمانند.
باید دید واقعیت کنونی روابط مستقیم بین تهران و ریاض چگونه و تا چه حد ممکن است منجر به پیشرفت ملموس در این گونه موارد فردی شود که در گذشته حلوفصل مسائل را به چالش کشیدهاند. با این حال مناقشه آرش میتواند خلیج فارس را قادر سازد تا نشان دهد که چگونه بهبود در روابط منطقهای میتواند سودمند باشد.
پیش از آرش، باغ ملی تهران اولین حاشیه را در صد روزگی توافق تهران و ریاض به خود دید. تغییر سالن نشست خبری حسین امیرعبداللهیان و فیصل بن فرحان وزرای خارجه دو کشور در ۲۷ خرداد ماه باعث شد تا اصل سفر که رخداد مهمی در بن بست روابط ایران و عربستان پس از هفت سال قطع روابط به شمار میرفت، تحت الشعاع حاشیهها قرار گیرد.
با این حال مقامات ارشد دو کشور چندان به این حواشی مجال نداده و متمرکز بر بهبود روابط هستند و با تجربه تنشهای حداکثری سالهای گذشته به دنبال تقویت این رابطه هستند. با این حال غفلت از نقش حواشی و بهویژه متغیرهای مزاحم و مداخلهگر میتواند تصمیمگیرندگان و مقامات دو کشور را دچار محذورات در تصمیمگیری کند و مسیر هدفگذاری شده را تحتالشعاع قرار دهد. از این زاویه است که پای دیگر متغیرهای منطقهای و بینالمللی نیز همچون اسرائیل چه به دلیل احتمال درگیری با ایران بر سر برنامه هستهای و چه احتمال عادیسازی روابط تلآویو با عربستان و روی کارآمدن یک رئیسجمهور جمهوریخواه در بازه زمانی ۲۰۲۴ نیز به میان میآید و با توجه به پویاییها و سیالیت تحولات از تاثیرگذاری قابلتوجه در روابط رقابتی ایران و عربستان برخوردار هستند.
این مساله بهویژه در نظم سیال منطقه با ائتلافهای موقت و مصلحتی امر دور از ذهنی نیست و برای بازیگری چون عربستان که به دنبال احیای عنصر موازنه و ارزش بخشی دوباره به آن برای ایجاد تعادل در روابط با جمهوری اسلامی ایران است، میتواند دارای مطلوبیت باشد و مدنظر قرار گیرد.
در همین خصوص فارن پالیسی ۲۳ خرداد در یادداشتی تحلیلی به قلم استیون کوک به توافق ایران و عربستان پرداخت و برخلاف تحلیلهای موجود درباره این رویداد با این استدلال که نزدیکی عربستان و ایران نتوانسته تنشزدایی را به همراه داشته باشد، چرا که در هیچ کجا از سوریه گرفته تا مرزهای اشغالی و تنگه هرمز، ردی از تنشزدایی یافت نمیشود، نوشت: داستان بزرگ در مورد توافق ایران، عربستان و چین، توسعه یک خاورمیانه باثباتتر و آرامتر نیست که در آن بازیگران منطقهای امور را به دست بگیرند تا آیندهای بهتر را رقم بزنند. در واقع سادهتر از این است: سعودیها شکست خوردند و عادیسازی روابط دیپلماتیک با ایران تنها پوششی برای این شکست است.با این وجود مساله صرفا به بحث موازنه محدود نمیشود و پای یک عنصر تعیین کنندهتر در میان است و آن فقدان اعتمادسازی در روابط تهران و ریاض به عنوان یک فرآیند مهم است.
هنوز ادراکات گذشته با وجود علایق مشترک و تنشزدایی که هنوز خالصسازی نشده و ته نشینی از آن باقی مانده، خودنمایی میکند. اگرچه این مساله باعث وقفههای بزرگ در روابط نخواهد شد، بهویژه با عزمی که رهبران دو کشور در شرایط جدید منطقه فهم میکنند و برای آن در حال برنامهریزی هستند، اما عدممراقبت از این مساله و اهمال کاری سبب خواهد شد تا تکرار چنین حواشیای این ظرفیت را داشته باشد تا تبدیل به یک حادثه بزرگتر شود.
بنابراین ضروری است تا دستگاههای مسوول در پرونده روابط ایران و عربستان سعودی نسبت به نقشآفرینی این حواشی و متغیرهای مداخله گر حساسیت بیشتری به خرج داده و از تاثیرگذاری و نقش مخرب آنها بکاهند. در واقع توجه به دماسنج روابط عنصری حیاتی در تکمیل کردن پروسه احیای روابط تا تبدیل شدن آن به یک رابطه عادی در سطح دوجانبه است. یعنی تا زمانی که تبادل سفرا و به دنبال آن تبادل هیاتهای دیپلماتیک و تجار و گردشگران صورت نگرفته و کار سفارت و سرکنسولگریها بهصورت جدی برای خدمات دهی آغاز نشده باشد، این احتمال وجود دارد که روابط ایران و عربستان مجددا سکتههایی را به خود ببیند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com