در رابطه با همین موضوع به گفت و گو با پیام فضلی نژاد پرداختیم و سعی در نقد
محترمانه استاد حسن عباسی داشته ایم و این توضیح را لازم می دانیم که درج این مطلب
به هیچ عنوان دلیلی بر رد استادی محترم همچون حسن عباسی نیست و تلاش های مستمر ایشان
طی سال های اصلاحات و پس از آن مطمئنا به یادگار خواهد ماند.
پیام فضلی نژاد نیز طی این مصاحبه بر اینکه نکته بسیار تاکید داشتند که صرفا
پیرامون سخن اخیر نقد دارند و احترام ایشان واجب است.
پیام فضلی نژاد
در مصاحبه با بولتن نیوز در توضیح مقام فلاسفه گفت: در کارآمدی فلسفه اسلامی همان بس
که اتحادیه اروپا ۹
اسفند ۱۳۸۹ نام علامه مصباح یزدی را به صدر لیست «تحریم
شخصیت های ایرانی» افزود. برای اولین بار در تاریخ معاصر روابط بین المللی، یک نهاد
بین المللی قاره ای یک فیلسوف الهی- اسلامی (علامه مصباح یزدی) را رسما تحریم میکند،
چون احساس خطر جدی را از جانب حکمت و فلسفه ای ahکه او در قامت یک «عارف مبارزه جو» در جهان
تشیع می گستراند، احساس خطر می کند، همانطور که در همین زمان برای اولین بار نام آقای
شریعتمداری را به عنوان مدیرکیهان در کنار نام علامه به این لیست افزود. پیشنهاد من
این است حال که پس از این چند روز جنجال آقای عباسی، علامه مصباح یزدی به عنوان قطبنمایی
ارزنده از بحث ماهیت و نسبت و کارآمدی فلسفه اسلامی در نشست "علم دینی" شبهزدایی
کردند و میتوان آن را رافع شبهات دعوی اخیر و فصل الخطاب دانست، آقای حسن عباسی نیز
به این عالم ربانی اقتداء کنند. حداقل انتظار این است که ایشان به عنوان یک فعال در
«جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» و فعال «قرارگاه عمار» صریحا اعلام کنند که به تبیین علامه
مصباح یزدی از فلسفه معتقدند.
نویسنده کتاب
«ارتش سری روشنفکران» ادامه داد: براساس نص صریح سخنان امام خمینی(ره) تبیین مباحث
معرفتی و فلسفه اسلامی برای اذهان عمومی در شان «روحانیت متعهد به اسلام» است. بنابراین
ورود ژورنالیستی و جنجالی یک غیرمتخصص در این حوزه که متخصص رشته دیگری است، نه تنها
گرهگشا نیست بلکه بر گرهها میافزاید؛ تا جایی که علامه مصباح یزدی هفته گذشته در
همایش "علم دینی" فرمودند، بحث علوم انسانی اسلامی و علم دینی دارای ظرافتهایی
است که "حتي تيزهوشان را به دام مياندازد." امام خمینی در منشور روحانیت
فرمودهاند "اگر فقهاي عزيز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومي به عنوان علوم
قرآن و اسلام و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ به خورد تودهها داده بودند."
پژوهشگر موسسه
کیهان درباره ادعایی که حسن عباسی درباره ناکارآمدی فلسفه اسلامی کرده است، افزود:
آقای حسن عباسی که از قضاء همیشه به من لطف هم دارند در واکنش خود به انتقادات روحانیون
بزرگوار که برخی از آنان مجتهدانی عالیقدر هستند، پاسخی دادند که فایل صوتی سه چهار
ساعته و متن آن را نیز منتشر کردند که از لحن ایشان نسبت به برخی بزرگواران جای گله
بسیار میگذارد ای کاش با این ادبیات بحث نمی کردند و ضمناً، ایدهها و گزارهها و
دعوی خود را به نحوی روشمند و علمی ارائه کنند؛ نه لابهلای طعنه به منتقدان. با تمسخرهای
زیرکانه و البته گاه جذاب برای مستمعان، آن هم برای پاسخ به نقد ناقدانی بصیر و گرانقدر،
شبهه ای زدوده نمی شود و گره ای از گره های فکری و اعتقادی نسل ما و دیگران باز نمی
شود. در کارآمدی فلسفه اسلامی همان بس که اتحادیه اروپا ۹ اسفند ۱۳۸۹ نام علامه مصباح یزدی را به لیست «تحریم»
خود افزود. برای اولین بار در تاریخ معاصر روابط بین المللی، یک نهاد بین المللی قاره
ای یک فیلسوف الهی- اسلامی (علامه مصباح یزدی) را رسما تحریم میکند، چون احساس خطر
جدی را از جانب حکمت و فلسفه ای که او در قامت یک «عارف مبارزه جو» در جهان تشیع می
گستراند، احساس خطر می کند، همانطور که در همین زمان برای اولین بار نام آقای شریعتمداری
را به عنوان مدیرکیهان در کنار نام علامه به این لیست افزود.
فضلینژاد با اشاره
به اینکه شیوه ژورنالیستی خاص آقای عباسی در این مساله را یک خطر می داند، ادامه داد:
آقای عباسی در فایل صوتی پاسخ خود فرمودندهاند که به خاطر نقد نظریهشان توسط منتقدان
متخلف، پروژه شهید مطهری را از دستور کار مرکزشان خارج کردهاند! آن هم نزدیک ایام
شهادت این فیلسوف معظم که مخزن معرفتی انقلاب هستند و همه ما باید خود را معتقد به
بسط نگرش فلسفی ایشان می دانیم، چون امام فرمودند آثار شهید مطهری "بلااستثناء
مفید است". این چه شیوه واکنش و پاسخ به نقدهایی است که حالا شاید بخشی از آن
ها توسط مغرضانی که همیشه بوده اند نیز پوشش و بازتاب نامناسبی داده شده باشد. به خاطر
دلخوری از چند سایت که مدام آقای عباسی در فایل صوتی پاسخشان به آنها اشاره کرده اند
که نباید یک فکر فلسفی تمدن ساز در جهان اسلام را چنین زیر سوال برد. اکنون که عصر
بیداری اسلامی است و جهان اسلام بیش از هر موقع تشنه فلسفه اسلامی است، چه جریانی به
قوت جریان فلسفی علامه مصباح یزدی که مدافع فلسفه اسلامی است، کار ساختارمند می کند
که بخواهیم این چنین به این بزرگواران - خواسته و ناخواسته- حمله کنیم؛ بعد هم در زمانی
که رهبر انقلاب در سفر تاریخی به قم چنان دفاعی از فلسفه می کنند و یک جنبش برای دفاع
از علوم انسانی اسلامی و نقد علوم انسانی غربی مشغول جد و جهد است، چرا آقای عباسی
ناگهان در این برهه زمانی و در این بحثی که همه می خواهند خلوص و چارچوب معرفتی عمیق
تری بیابد، ساز مخالف می زنند؟ من از موضع یک فردی که برای ایشان احترام قایلم عرض
می کنم در مثل مناقشه نیست و اصلا هم در مقام مقایسه نیستم، اما صراحتا می گویم این
روش ورود به مباحث معرفتی به نحو ژورنالیستی و خط بطلا کشیدن بر فلسفه اسلامی و صدرایی
و به چنین نحوی ساز مخالف زدن، شیوه ای بود که عبدالکریم سروش از آن پیروی میکرد که
این شیوه، خودش یک متدولوژی سکولار است برای تخریب منتقدان به اقامه ادله اثباتی و
اقناعی.
نویسنده روزنامه
کیهان گفت: سوال من از چهرهای مانند آقای عباسی این است که امروز شهید مطهری کجاست؟
مگر علامه مصباح یزدی به روایت رهبر معظم انقلاب که خود یک حکیم متاله هستند، خلاء
فلسفی شهید مطهری و خلاء معنوی علامه طباطبایی را پر نکردهاند؟! مطهری زمانه ما مصباح
است و یک فیلسوف الهی. اکنون فکر فلسفی انقلاب اسلامی را علامه مصباح یزدی برای فعالان
عرصه گفتمانی در جبهه انقلاب اسلامی با تکیه بر معرفت شناسی امام و رهبری ارائه میکنند.
اینجا بحث تعبد نیست؛ بحث تبیین فلسفه یک انقلاب است و علامه مصباح یزدی نیز هم از
مخازن معرفتی و هم قطبنمای فلسفی انقلاب هستند؛ همانگونه که شهید شهید مطهری چنین
بودند.
فضلی نژاد با ارایه
پیشنهادی به «حسن عباسی» اظهار داشت: پیشنهاد من این است حال که پس از این چند روز
جنجال آقای عباسی، علامه مصباح یزدی به عنوان قطبنمایی ارزنده از بحث ماهیت و نسبت
و کارآمدی فلسفه اسلامی در نشست "علم دینی" شبهزدایی کردند و میتوان آن
را رافع شبهات دعوی اخیر و فصل الخطاب دانست، آقای حسن عباسی نیز به این عالم ربانی
اقتداء کنند. حداقل انتظار این است که ایشان به عنوان یک فعال در «جبهه فرهنگی انقلاب
اسلامی» و فعال «قرارگاه عمار» صریحا اعلام کنند که به تبیین علامه مصباح یزدی از فلسفه
معتقدند. امیدوارم آقای عباسی علاقهمندان خود را به تعریف علامه احاله دهند که فرمودند
"چه قدر کوتاه نظری است که کسانی بگویند فلسفه با دین هیچ ارتباطی ندارد. ما نسبت
دینی و غیر دینی بودن یک علم را با عالم و متعلّم در نظر میگیریم؛ اگر عالم و متعلم
با یک علم طوری برخورد کردند که به وسیله آن خدا را بشناسند و وجود او را اثبات کنند
آن علم، علم دینی میشود."
نویسنده روزنامه
کیهان ضمن تاکید بر اینکه هیچ یک از نقدها حرمت خدمات معرفتی را نباید مخدوش کند، گفت:
من در این ایام دیدم و خواندم و شنیدم که فعالان علوم انسانی اسلامی از شیوه آقای عباسی
احساس خطر کردند و البته بیم آن را داشتند که یک جریان ضدفلسفه و البته ضدغرب که نمونه
بارز آن مکتب تفکیک است، ظهور کند. این تکثر در عرصه اندیشه مذموم نیست، اما وقتی به
صورت سیاسی- ژورنالیستی به حوزه عمومی وارد می شود، می تواند فعالان جوان و کم تجربه
فکری جبهه فکری انقلاب را سردرگم کند. گزاره هایی که آقای عباسی در پاسخ آخر خود و
بحث «نسبت میان فلسفه و دین» که به امتناع نظری فلسفه اسلامی ختم می شود و سپس یک قرایت
نظری جدید ارایه می شود و بعد، فرسنگها از مکتب امام که مظهر اسلام ناب هستند، به دور
می افتد. در میان شارحان فلسفه امام رهبری، برجسته تر از علامه مصباح برای ما نسل جوان
انقلاب وجود دارد؟
وی افزود: امام
خمینی(ره) جمله زیبایی در "منشور روحانیت" دارند که به نظرم آقای عباسی عزیز
دوباره بخوانند و در پروژه استراتژیکی که گفتهاند در مرکزشان درباره اندیشه امام در
دستور کار دارند، لحاظ کنند. در این سخنان امام اتفاقاً از نقش روحانیت عزیز در پاسداری
از فلسفه آمده است. حضور امام در منشور روحانیت" (3 اسفند 1367) میفرمایند
" اگر فقهاي عزيز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومي به عنوان علوم قرآن و اسلام
و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ به خورد تودهها داده بودند. جمعآوري و نگهداري علوم قرآن
و آثار و احاديث پيامبر بزرگوار و سنت وسيره معصومين ـ عليهم السلام ـ و ثبت و تبويب
و تنقيح آنان در شرايطي كه امكانات بسيار كم بوده است و سلاطين و ستمگران در محو آثار
رسالت همه امكانات خود را به كار ميگرفتند، كار آساني نبوده است كه بحمدالله امروز
نتيجه آن زحمات را در آثار و كتب با بركتي همچون كتب اربعه و كتابهاي ديگر متقدمين
و متأخرين از فقه و فلسفه، رياضيات و نجوم و اصول و كلام و حديث و رجال، تفسير و ادب
و عرفان و لغت و تمامي رشتههاي متنوع علوم مشاهده ميكنيم."
پژوهشگر موسسه
کیهان در خاتمه گفت: بنابراین، در مباحث معرفتی خصوصاً در عرصه فلسفه اسلامی و حکمت
دینی، روحانیت متعهد به اسلام ملاک و معیار است. اقامه دعوایی خارج از دایره گفتمانی
انقلاب اسلامی آن هم در سطح رسانهای با صبغه معرفتی واقعا به نفع نسل جوان نیست، چون
دامن زدن بر شبهات کاذب است. سرچشمه امروز ما برای حظ و بهره از فلسفه اسلامی باید
امام خمینی و رهبر دانشمند انقلاب اسلامی در مقام یک حکیم باشند که علامه مصباح یزدی
تجلی تفکر «اسلام ناب» به شمار میروند. البته دیروز نیز در بحثی عرض کردم که چه کسی
میتواند انکار کند که سیاست عملی از دل فلسفه نظری درمیآید و چون فلسفه اسلامی علامه
مصباح یزدی است که نقاد و جریانساز و نهادساز و ساختارساز است، برای همین موجی از
تخریب را علیه حضرت علامه یا پیروان مخلصشان و حتی علیه فلسفه ایشان که از «مخزن معرفتی»
کارآمد انقلاب اسلامی است، در این چند روز به راه انداختهاند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
حرف شما مثل اینست که بگوییم من ائمه معصوم را قبول دارم ولی اسلام را قبول ندارم !!!! میشود طرف فلسفه را نقد کند و آن را از اساس باطل بداند و آنوقت فلسفه خوان را آدم خوب و درستی بداند ؟؟؟؟
ضمن در مورد انتخاب اصلح بسیاری از بزرگان حتی شخص علامه مصباح سفارش فرمودند چنانچه در تائید فرد اصلح شناخت درستی ندارید و مردد هستید از کسانی که به آنان اعتماد دارید و نظرشان را قبول دارید نظر بخواهید
آقای باکی ، چند مورد در اسلام سراغ داریم که اگر در مساله ای اطمینان نداری شهادت دونفر عدال کفایت میکند ؟؟؟؟ مگر در فطر کردن روزه ماه رمضان طبق رساله نداریم که اگر دو نفر عادل شهادت بدهند که فطر شده میتوان از آن تبعیت کرد ؟؟؟؟ و موردهای بسیار
دقت کنید دونفر عادل ، حضرت علامه مصباح که جای خود
ضمنا بنده هرچقدر بینش سیاسی و شناخت از افراد داشته باشم خودم را در حدی نمیبینم که از بزرگواری چون علامه مصباح با آن همه بصیرت و صفا ، خود را در شناخت افراد عالم تر ببینم کسی که به فرموده مقام معظم رهبری مطهری و علامه طباطبایی زمان است
بله من به کسی رای خواهم دا که این بزرگوار تائید بفرمایند چرا که یقین دارم چنین عالمی برای دنیا کسی را اصلح نمیداند و اصلح در نظر او کسی است که بدرد اسلام و مسلمین و انقلاب بخورد !!!!
در جهالت شما همین بس که به حرف آقای فضلی و چرایی گفتن چنین سخنی و البته گفتن اینکه در مثال مناقشه نیست ، دل نمیدهید
دوباره حرف ایشان را بخوانید بدون حب و بغض
آقاجان خیال شما را راحت کنم ، شمن ارادت کامل به جناب دکتر عباسی عزیز ، عرض کنم بزرگتر از عباسی ها هم میلی متری بخواهند از خط ولایت و انقلاب ، حتی در گفتار ، فاصله بگیرند از نظر من مردود خواهند بود تا زمانی که به خط برگردند
ما با کسی عهد اخوت نبسته ایم.
نظزیه پرداز و بزرگ و فیلسوف و ...
آقاجان اسلام ، ولایت ، دین همین و بس!!!!
بلعم باعورا به درجه ای ازمقامات رسیده بود که دعایش در دم مستجاب میشد ، نظریه پردازان که دیگر جای خود
بنابراین به نظرم بیاییم حرفها را بشنویم.
دکتر عباسی دوستت داریم
توی جامعه شیعه که روحانیت و حضرات ایات سکوت هم سکوت کردن در قبال فساد جامعه
شما بهترین و وفادارترین انسان به اسلام و حقیقت ان هستید
در ضمن شما بهتر است کمی مطالعه بفرمایید علمای بزرگ و روحانیت معظم هیچ وقت در مقابل فساد و ظلم در همه ابعادش سکوت نکرده و نمی کنند .
تا جایی که شخصا دکتر عباسی را می شناسم نظرات ایشان با شما بسیار فاصله دارد ایشان خود را سرباز نظام و انقلاب و مقام معظم رهبری می دانند و هرگز حرفی نمی زنند که دشمنان انقلاب بتوانند برعلیه انقلاب و نظام از آن سخنان استفاده کنند.
اونجا ففط حسن عباسی صداش در اومد که خاتمی و وزیر اطلاعات ان موقع زندانی سیاسیش کردن
میشه بگید چرا نیومدن از حسن عباسی دفاع کنن؟؟؟؟؟
اخه بگید اگر خیلی قوی هستید نقض کنید نه حمله
اگر دقت داشته باشید ایشان در تمام متن تماما سعی داشته اند که احترام جناب آقای عباسی را حفظ کنند.
ایشون به هیچ عنوان فلسفه رو زیر سوال نردند
به هیچ عنوان توهینی به علما نکردند.
متاسفانه بغض ها نسبت به ایشون زیاده.
متاسفانه برخی همچون آقای غرویان ب هیچ تحقیقی هر چه خواستند گفتند دریغ از یک ذره بصیرت و اصلا تحقیق
چرا تاب نقد نداریم مخصوصا در حوزه علمیه؟
چرا بی بصیرت روی موج ها سوار میشیم
متاسفم برای کسانی که مدت ها در خسنرانی هاشون دم از بصیرت زده اند
کلا ایشون و هر غیر معصومی احتمال خطا درشان موجود است بی شک.
اما نقد ایشون چه ربطی به بی بصیرتی داشت؟!
سخنان غرویان مثلا در لباس روحانیت بصیرت رو نشون میداد؟!
نقد ساده از فلسفه که کاملا هم درسته و تفاوت اون با حکمت متعالی!این بی بصیرتیه؟!
ایشون فلسفه غرب رو هم خواندند و تحصیلات در این زمینه دارند و در سخنرانی هاشون زیبا تبیین کردند.
سوال به شدت به جای ایشون هم بی جواب ماند که فرمودند هی مدام میگویید این انقلاب صدرای شروع شد پس چرا الان داره کاملا فریدمنی و کینزی دنبال میشه.....
خب کجاست جواب دهنده؟
اینکه آقای عباسی شما بیا امتحان فلسفه بده پاس کردی قبول و ....
این ها ادبیات مواجهه با نقد است؟
مسخره نیست؟!
جواب نقد دلسوزانه مشت نیست بزرگوار.
نقد جناب فضلی نژاد هم واقعا محترمانه بود هر چند من قبول ندارم اما نشان از یک فهم عمیق و درک بالا داشت از ایشون.
گاهی لازمه بت های ذهنمونو بشکنیم و قداست از برخی رو بزداییم
زمانی جناب احمدی نژاد عزیز هم در ذهنی برخی این چنین بود
اما الان لا اقل بسیاری فهمیدند که رستم نبوده!
عباسی برادر قطعه قطعه شدهاش رو تقدیم انقلاب نکرده که با بعضی هوچی گریها جا خالی کنه!
شخصیت آقای مصباح از این لحاظ که مدافع نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند مورد احترام است ولی از لحاظ های دیگه معصوم نیستند احتمال اشتباهشون هم باید داد
استاد عباسی یک فرد عالم و حکیم هستند و پیش از هر بحث و گفتگویی جلسات کرسی نظریه پردازی ایشان در اندیشکده یقین در روزهای پنجشنبه بصورت آزاد برقرار میباشد و از اساتید دانشگاه ها و برخی از روحانیون حوزه علمیه در این جلسات شرکت میکنند.
اما در مورد بحث مذکور استاد عباسی بصورت جامع پاسخ دادند و شما جهت رفع ابهام و شناخت بهتر نظر استاد میتوانید به جلسه 337 کلبه کرامت(تاریخ طرحریزی استراتژیک اسلام(12) - رویکرد معرفتمدار (3) - عبور از سایه) (1) مراجعه کنید. در این جلسه پاسخ تمامی این حواشی ها را میتوانید دریابید. والسلام
منطق بیار آقای فضلینژاد