(25 نظر مردم در ساعات اخیر)
ابوالقاسم طالبی کار گردان فیلم قلاده های طلا در بخشهای پایان مصاحبه خود
با سایت اصولگرای فردا به شکل جالب و غیر منتظره ای از فیلم جدایی
نادرازسیمین وجایزه اسکار دفاع کرده است . به گزارش به رنگ ارغوان آقای
طالبی در پاسخ به سوالی که اصغر فرهادي جايزه اي گرفت كه خیلی ها
معتقدند جایزه مهمی بود، خيلي ها حرف از استكبار جهاني و... زدند، نظر
شما در مورد فیلم جدایی نادر از سیمین چیست البته با توجه به اینکه شما به
عنوان داور جشنواره فيلم فجر به اين فيلم جايزه داديد... گفته :
ما انقلاب كرديم كه مردم بتوانند حرف بزنند، يكي می گوید جایزه صهيونيستي
است، يكي دیگر انقلابي، خيلي ها مي گویند بهترين جايزه دنياست، بالاخره
همه بايد حرف بزنند ، هر كسي بايد نظرش را بگوید، ولي نبايد اهانت و تخريب
شود و نبايد دروغ گفت.
در رابطه با اسكار آقاي فرهادي باید بگویم؛
اسكار يك جايزه مهم سينمايي در دنياست. فيلم اصغر فرهادي در خدمت استكبار
نبود، ولي خيلي ها گفتند استكباري است، فيلم اصغر فرهادي صهيونيستي نيست.
آقاي فرهادي ديني به آقاي شمقدري دارد، اما هر كس سياست خودش را دنبال مي
كند، من اين فيلم را ديدم و به آن جايزه دادم. به من هم زنگ مي زدند و این
حرفها را تکرار کردند که شك كردم و دوباره فيلم را با ويديو ديدم، اصغر
فرهادي در این فیلم مي گوید كه ايراني ها هر چقدر هم كه دروغ بگویند، سر
قرآن دروغ نمي گویند، چون مسلمان و مومن هستند، اين حرف بزرگي است. مي
گویند سياه نمايي كرده، خوب شما بگویید چه کسی در فیلم هایش سیاه نمایی
نكرده است نه اينكه همه فيلمسازهاي ايران را گل و بلبل نشان می دهند! به
نظر من دعوايي كه در مورد آقاي فرهادي درست شد، پخش كننده ها مقصر بودند،
آنها يك آبي و قرمز درست می كنند تا استاديوم پر شود وگرنه پر نمي شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
پروفسور بارتازار هم نمی تونست با یک بار دیدن فیلم ، منظورش رو بفهمه .
شما چطور بایک بار دیدن بهش جایزه دادی .
شما که از غفلت گفتی . خیلی به شما امیدوار شده بودیم .
متاسفانه این سایت هیچ وقت اجازه نمیده لایه های دینی و خطرناک فیلم رو بیان کنم .
مثله تبری میمونه که میخاد رو گردنمون فرود بیاد ولی جرات نگاه کردن به تبر رو نداریم .
فقط باید بگم عربده های کثیفی که اوباما در چند روز اخیر سر آقایی که اول ناموس ماست کشیده نتیجه یک بار دیدن این فیلمه .
این هم یک مدل از سر زیر برف کردن و خود را به نفهمی زدنه دیگه .
البته اگر طرف داران و متولیان این روش رو کبک بی زبون و بی منظور بدونیم !!!!
البته منظور بنده به این غلظتی که شما فرمودی نبود .
اینکه پرستار در نهایت حاضر نمیشه روی قرآن قسم دروغ بخوره چیزی از هدف و تاثیر این فیلم کم نمیکنه چون مخاطب خارجی این رو یک پایان کلیشه ای و در این جهت می بینه که این فیلم در ایران ساخته شده و حتما باید خوب تمام بشه تا توقیف نشه و البته موافقان فیلم دست آویزی برای دفاع داشته باشن .
با این حال کیفیت بالای فیلم در مراحل قبلی بخوبی مفهوم دین و فتوا رو در نگاه مخاطب غربی تضعیف و تخریب میکنه .
متاسفانه اهالی و دوستداران سینما با رو در بایستی این فیلم رو نگاه میکنن . با این حال موضوع بسیار ساده و روشنه .
پرستار : شخصی بسیار مذهبی که در طول فیلم در سر دو راهی های مختلف برای انجام گناه و انجام ندادن اون قرار داره و حداقل اینه که قابل اعتماد نیست .
اون در طول فیلم به اصطلاح از تخم مرغ دزدی به شتر دزدی و جنایت میرسه و همه اینها از یه استفتا شروع میشه .
یک -- پرستار برای نظافت بدن کامل پیر مرد استفتا میکنه . جواب داده میشه که چون در شرایط اضطرار قرار داری اشکالی نداره .
دو -- بعد از تصادف برای رفتن به دکتر و نجات بچه ای که حمل میکنه پول می دزده .
چون چاره دیگه ای نداره .
سه -- با وجود تعهداتی که داده پیر مرد رو رها میکنه . حتی دست هاش رو به طرز وحشیانه ای به تخت می بنده . چرا چون در شرایط اضطرار قرار داشته .
چهار -- با وجود اینکه بیننده ( از نوع بدون رو در بایستی ) در نهایت قانع می شه که بچه بر اثر تصادف سقط شده و نادر بیننده رو قانع میکنه که اصولا امکان افتادن به راه پله وجود نداشته ، در بیشتر زمان فیلم پرستار حاضره که پول دیه رو از نادر بگیره . چرا چون شوهرش به اون پول احتیاج داره که به زندون نیفته .
پنج -- پرستار حاضره نادر رو به زندان بندازه با اینکه میدونه این خانواده در خطر فروپاشی ست و پدر نادر به اون کاملا وابسته ست ، حاضر بود این جنایت رو در حق همه این افراد انجام بده .
این اصلا مهم نیست که در نهایت این فرد چه کاری انجام میده ، مهم اینه که به مخاطب غربی به خوبی القا شده که تربیت شیعی یک فرد رو به جایی رسونده که حاضره هر جنایتی رو انجام بده .
و در مقابل سیمین رو که رفتار های غربی داره ، مخاطب غربی به خوبی میشناسه و با اون دوست ، همسایه و همکاره و هیچ بدی بزرگی از اون ندیده . بی قراری سیمین در رفتن از ایران کلید فیلم سازه تا مخاطب غربی به سفارشی بودن و سیاسی بودن افسانه -- یک جدایی -- شک نکنه .
اینکه فقط چند روز بعد از مراسم اسکار دیپلماسی -- فتوا -- توسط کریستین امان پور و اوباما کلید خورد ، بنده رو هم غافلگیر کرد ، یه حس هر چند ضعیفی در من بود که می گفت ، بچه دچار توهم شدی .
حقیر به آقای جلیلی اخطار میدم این متمدنها فقط زبان شهاب و نازعات و پهباد و هرمز رو میفهمن و هدفشون از این حرفها فقط ضربه زدن به آخرین دین خداست که فرو ریختن برج های سرمایه داری و نظام ربا و زنا رو به وضوح بشارت داده .
سر این ناموس صدها هزار گل پرپر شدن
بی جهت به دنبال اثباتش به اهل گناه نگردید .
خدمت جناب م
با اینکه قائل هستم جواب امثال شما رو نباید داد...(همون بی محلیه خودمون).ا
ولی برای اینکه آشکار شود که چه افرادی با چه سطحی از "تفکر" مخالف
این فیلمند برای شما مینویسم:
اولا که پرستار پول ندزدیده...اول فیلم دقت کنید برای اینکه سیمین پول خرد میخواست به کارگرا بده بدون آگاهی نادر میره از کشو پول بر میداره
....همین قضیه کافیه که کاربران سایتو با طرز فیلم نگاه کردنتون آشنا کنه!!.ا....
دوم اینکه راضیه (پرستار)
اصلا آگاه نبود که کارهاش باعث جدایی نادر از سیمین میشه....چرا که در
سکانس دادگاه شهاب حسینی به قاضی میگه : زن (سیمین) این آقا(نادر) با
اینکه "طلاق " گرفته برداشته براش سند آورده...
این یعنی اینکه
با تموم خویشتن داری نادر که میخواست از
مشکلاتش کسی با خبر نشه....راضیه و حجت با خودشون گفتن که حتما طلاق گرفتن که ازهم جدا زندگی میکنن...
این یعنی راضیه اصلا از مسائل نادر و سیمین خبر نداشته....که بخواهیم
زندان رفتن نادر رو امری بیرحمانه بپنداریم...
بعدشم کاملا معلومه که راضیه به خاطر خود پیرمرد و ناچاری خودش که
بچش لگد نمیزده(خودش تو صحنه رویارویی با سیمین توی محل کار سیمین در آخر فیلم میگه) از خونه بیرون رفته و دست پیرمردو بسته...که اونم کار
اشتباهیه.. تناقضی با اعتقادات شیعی نداره و همه ممکنه خطا بکنند...ولی مهم
نیتش بود که اولا ناچار بود دوما پیرمرد در اول فیلم نشان داده بود که
همینطور راه میفته میره...برا همین دستشو بسته بود....
بعدشم ..در طول فیلم اتفاقا راضیه بیشتر از تهمت دزدی ناراحته(خود راضیه تو دادگاه میگه که من بچم افتاد انقدر ناراحت نشدم که این آقا به من تهمت دزدی زد) ....و
میخواد نادر و تنبیه کنه....و در برابر پول بر سر دوراهیه....یه راه که
شوهرشه...که هم به پول نیاز داره هم اینکه میترسه به شوهرش بگه منو ماشین زد...
راه دوم هم اعتقاداتشه
آخر فیلمم انتخاب راه درست از اون دو راهی بود .
اینکه شما آخر فیلمو نادیده میگیری و میگی مهم نیست چیز عجیبیه...
البته از امثال شما بعید نیست
خوشبختانه گفته بودین بلتن نظراتتونو که درمورد ضد دین بودن فیلمه نمیذاره... خوشحالم که نظراتتونو گذاشت
البته به نفعتون بود که نمیذاشت ..چون همون قصه پسته و رسواییه...بله
جناب محسن عزیز ،
از اینکه الفاظ زیبایی در مورد بنده به کار بردید تشکر می کنم . متاسفانه بنده هیچ توانایی در این ضمینه ندارم .
در فیلم هیچ دلیل و یا بیان قطعی مبنی بر برداشتن پول و یا بر نداشتن اون وجود نداره .
ولی چند نشانه برای بر نداشتن و چند نشانه
برای برداشتن وجود داره .
مهم اینه که کدوم دسته توانایی القای بیشتری دارن .
مطمئنا خیلی هم لازم نیست حواستون رو به من بدید تا منظورم رو بفهمید :
نشانه منفی همون طور که شما گفتید اینه که سیمین از توی کشو پول ورداشته و با اینکه با پولها توی اتاقا دور زده نادر این رو ندیده .
و نشانه متضاد با این ، که اثرش رو خنثی میکنه اینه که ترمه ، هم در صحنه برداشتن پول توسط سیمین حضور پر رنگ داره و هم در جایی که نادر به پرستار تهمت میزنه و با هم بطور فیزیکی در گیر میشن و ترمه هم تلاش میکنه قائله رو تموم کنه .
با توجه به اینکه مخاطب ترمه رو یک شخصیت بسیار دقیق ، کنجکاو و صادق ( شبیه به خانم مارپل ) می دونه ، و چیزی که اون می بینه اینه که نادر و ترمه قبل از اینکه پرستار به خونه برگرده نمی دونستند که چه اتفاقی افتاده . حتی مخاطب هم خبر نداره . و همه چیز اونجا غیر عادیه .
آیا اتفاق بدی برای پرستار افتاده یا اینکه خود پرستار چیزی دزدیده و فرار کرده .
با توجه به خبر داشتن ترمه از اینکه سیمین مقداری از پول رو ورداشته و اینکه تو دعوایی که سر پول و تهمت دزدی اتفاق می افته هیچ حرفی نمیزنه تنها گزینه ممکن اینه که قبل از برگشتن پرستار نادر و ترمه در مورد کم شدن پول ها با هم صحبت کردند و به این نتیجه رسیدند که پرستار از توی کشو پول ورداشته .
عجیب اینکه تقریبا بقیه جملات شما به نوعی تکرار حرف های من بود یعنی :
توجیه گناه به بهانه اضطرار .
لطفا در اعتقاداتتون کمی باز نگری کنید .
اصلا خداییی حرفات یکم خنده داره...میخوای
حرفاتو ماسمالی کنی ....برادر من این که ترمه
دیده و نمیدونم سیمین با پولا تو خونه جولون داده
و نادر اومده با ترمه حرف زده که نمیدونم به این نتیجه رسیدن که پرستار پولا رو برداشته....اینا رو
بزار کنار....
این حرفها هیچکدوم دلیل نیست...اولا که نادر ندیده بود...دوما ترمه هم شاید تو اون وضعیت یادش نبوده....شما فکر نکن فیلم که میبینی اتفاقات به اندازه زمان فیلم میفته یعنی پول برداشتن سیمین تا رفتن راضیه مثلا 40 دقیقه طول کشیده....
بین این اتفاقات به اصطلاح چند روز گذشته...تو اون لحظه اتفاق هم همشون تو شوک بابا بزرگه بودن ...طبیعیه که اتفاق چند رو پیشو یادش نیاد...
بعدشم تحلیلتون از شخصیت ترمه کاملا غلطه یعنی ریزبین به طرز خانوم مارپل...
او یه یک نوجوانه که مثل هر نوجوان دیگر نگاهش به اطرافشه...و طالب عدالت و راستیه....کارگاه نیست!!!
بعدشم من تو نظرم همه ی حرفهای شمارو رد کردم و هیچ جای حرف من در مورد توجیه گناه به خاطر اضطرار نبود...هیچموقع چنین چیزی نیست...
منم تمام نطراتتو به خصوص نظر دو و سه و چهار و پنجتونو کاملا رد کردم و با دلیل اشتباهاتتونو بیان کردم...
از نظر من هم که انسان های این فیلم بسیار شریفتر از خیلی انسانها تو جامعه ما هستند...اتفاقا این یه فیلم سفید نماییه...به نظر من...
عزیزم ،
همین ترمه که گفتید فقط یه نوجوونه تو صحنه دعوا قدش یکی دو سانت از راضیه بلند تره .
تو دادگاه هم اون قاضی مجرب ، که آخر فیتیله پیچ بود رو طوری می پیچونه که ، یه تناقض هم نمی تونه از دروغ هاش در بیاره و باباش رو از زندان نجات میده . خود نادر رو هم طوری سین جین می کنه که به دروغ هاش اعتراف کنه .
در طول فیلم هم مدام دنبال اصلاح رفتار والدین و تذکر اشتباهات اونهاست .
پس از اونجایی که تا آخر فیلم به نادر نمیگه که مامان پول ها رو ورداشته نه راضیه ، هیچ توجیهی برای حرف های شما نمیشه پیدا کرد .
بر عکس فیلم ساز با کش دادن صحنه پول شمردن سیمین و همزمان صحبت با ترمه از فاصله نزدیک و به صورت رو در رو این پیام رو می رسونه که ،
این مطلب که ترمه ( خانم مارپل ) پول ورداشتن سیمین رو ندیده و یا فراموش کرده کاملا منتفی ست .
بنابراین صحنه پول ورداشتن سیمین ، نه برای رفع اتهام از پرستار بلکه اصولا برای باز کردن باب
موضوع پول بوده .
الان خیلی دوست داشتم در شرایط شما بودم ،
و شجاعانه اعتراف کنم که مات شدم .
دلیلی به دزدی راضیه نیست...
اینکه ترمه آخر کار دروغ میگه....نشون دهنده اینه که چجوری این دختر که در دوران بلوغشه و چقدر مسائل راستی و دروغ براش مهم بود...شرایط چجوری اونو برای اینکه امنیت پدرشو حفظ کنه مجبور به دروغ میشه...(الان دوباره حرف توجیه گنا هو این حرفارو نزنی که شاکی میشم)
یعنی پیام چیز دیگریه...اینایی هم که شما دارین به هم ربط میدین هیچ کدوم منطقی نیستند...
من با منتقد های زیادی بحث کردم...اشکالات شما ابتدایی ترین اشکالیه که میشه کرد...
یعنی اشکال نیست...اشکال در فهم موضوعاته....یعنی از صحنه هایی که منظور چیز دیگریست بی مربوط ترین ربطو پیدا میکنین..
یعنی شما میگین که ترمه نمیگه مامان پول برداشته....در صورتی که مساله فیلم اصلا این نیست....یعنی نادر تو دادگاه هم قبول میکنه دزدی در کار نبوده...(خودش میگه تو اون لحظه عصبانی بودم) قضیه دزدی اصلا انقدر کش نمیاد که شما رو ناراحت کرده...
این قضیه سوء تفاهمیه که ابتدای یک درامه...
خیلی هم چیز معمولییه ...اشکالاتتون ناشی از کمی خودبزرگ بینیتونه...
اینکه میخواید همه رو مات کنین ....یا دوست دارید همه پیشتون اظهار مات بودن کنند!!
ولی بدونید شما تو "ب" بسم الله گیر کردین ...این فیلم براتون خیلی ثقیله بهتره از فکرش درایید....
منم همیشه یک سخن پیامبرو آویزه گوشم کردم ...برای همین حاظر به ادامه بحث شدم...ایشان میفرمایند:
ثَلاثٌ مَن لَم تَكُن فيهِ فَلَيسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ. قيلَ: يا رَسولَ اللّهِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ وَ حُسنُ خُلقٍ يَعيشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ يَحجُزُهُ عَن مَعاصِى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ
اینم آخرش ...ما "مات"
یک چیز شما بنده رو خیلی نگران میکنه .
اینکه احساس کردم شما دید مثبتی به شهادت دروغ ترمه در دادگاه دارید .
بذارید روشن بگم ، بنده اگر در دادگاهی حاضر بشم و با یه دروغ کوچیک از اعدام نجات پیدا کنم ، این دروغ رو نمیگم (انشا الله ) . چرا ؟
در جنگ خیبر حضرت علی (ع) از درد چشم به خودشون می پیچیدند و فریاد می زدند .
پیامبر اسلام (ص) موضوعی رو مطرح کردند که حضرت ساکت شدند . فرمودند که سه گروه در لحظه مرگ دردی می کشند که جهنم از درد اونها به ناله در میاد . (قریب بدین مضامین )
یک -- حاکمی که حکم به نا حق بده .
دو -- کسی که مال یتیم بخوره .
سه -- کسی که در دادگاه شهادت دروغ بده .
در این قسمت تنها استدلال شما این بود که نادر در دادگاه اعتراف می کنه که راضیه پول ور نداشته .
برادر من ، نادر یه آدم با سواد و آشنا به قوانینه .
از اونجایی که هیچ مدرکی در این باب نداشته
تهمت دزدی فقط جرمه خودش رو سنگین تر می کنه .
ظاهرا باز هم عجولانه مطلب نوشتید !!!
بنده اعتراف می کنم که آدم بسیار کم سواد و گناه کاری هستم .
در اون مورد هم اگر ناراحت شدید ، بنده معذرت میخام .
من این فیلم را دیدم و فکر می کنم فیلم خوبی بود واز آقای فرهادی تشکر می کنم
اما در امریکا مانند یک فرزند اسلام عمل نکرد......
در همین سایت نظر خودمو در مورد فیلم جدایی...
گفتم که برداشت من از فیلم به عنوان یک تماشاگر دقیقا همین بود.در مورد اسکار هم با ایشان موافقم.
در آنصورت بنده واقعا"به قانون طبیعت و آگاهی وشناخت خود از طرز تفکر آدمهایی مثل شما وایضا" هوشیاری هموطنان با بصیرت و ولایتمدارم که منتقدانی تیز بین و داورانی بی غرض نسبت به اجتماع خود هستند. شک میکردم .(ریشخند)
بله خانم محترم خوشحال شدن خیلی خوبه و چه خوبه که شما خوشحال هستید و در مورد اسکار نظرات فخیمه تان با آدمهای از ما بهتران و منتخب و پیشتاز جامعه و برخی از قضات جشنواره ها ی سینما یی و اسکار تطبیق میکند . تبریک !!! اما
شما نگران صهیو نیستها هم نباشید و مطمئن باشید آنها برای ایجاد مقبولیت و تولید جو حمایت از خود آدمهای توانمند و مقبول در سطوح مختلف جهانی و فراما سونی از جمله حاکمان و سیاستمداران و فتنه گران و زر و زور وقدرت پرستان ومنافقان و نوکرانی هم در قلب هنرمند و کارگردان و هنرپیشه و داور و... دارند .والسلام
و منظور از تبریک اسکار سراپا ترفند فرهادی نبود بلکه خوشحالی شما بود که همیشه گله مند هستید
در واقع ایشون داره از قضاوت نادرست خودش در داوری جشنواره و اهدای جوایز داخلی دفاع میکنه .
بنظرم ایشان با زیرکی و تردستی در کلمات مانند (مثلا" کودکی که لباس تمیزش را کثیف کرده انگشت و دست خود را بر روی محلی که در اثر بی مبالاتی و شیطنت آلوده و کثیف شده میگذارد تا مادر و یا بزرگتر مواخذه کننده را منحرف کند)کودکی عمل میکندکه قصد توجیح و تبرئه خود رادارد. او گفته :
اصغر فرهادي در این فیلم مي گوید كه ايراني ها هر چقدر هم كه دروغ بگویند، سر قرآن دروغ نمي گویند، چون مسلمان و مومن هستند، اين حرف بزرگي است. مي گویند سياه نمايي كرده،
و این دقیقا" عکس قضیه و نیت کار گردان و اهدا کنندگان جوایز و دستهای پشت پرده و خادمین فراماسونها و صهیونستها میباشد .
آقای ابوالقاسم طالبی ایشان( اصغر فرهادی) اگر این نیت را داشت سکانسهای پایان فیلمش این نمیشد .
که با به میان آمدن قرآن بعنوان حکم و کار گشا همه ی پا درمیانی ها و نیات خیر خواهانه جمع حاضر هیچ و پوچ میشود و اوضاع بدتر شهاب جسینی بازیگر نقش ولی دم بجای حرمت به قرآن و تمکین از خق و راستی دیوانه میشود و همه چیز را بهم میزند و رابطه بین نادر و سیمین بدتر میشودو به طلاق می انجامد و فرزند آنها که به اشتباه مادر و حقانیت عملکرد صادقانه پدر معترف بود از روی نیاز و سر در گمی رای به بودن با مادر و رفتن همراه او به خارج از کشور را میدهد
که نهایت هدف فیلم ساز وهدیه دهندگان اسکار است. والسلام
به قول برادر مجید مازندرانی احسنت برادر احسنت
موفق باشی برادر گلم
1،مطلقا شک نکنید.
2. هر کسی از ظن من شد یار من. بصیرت کلمه ایست که تقریبا همه ادعایش را دارند. و به نحوی سعی در اثبات آن به موافق و مخالفند.
3.من نه ادعای بصیرت دارم و نه خواهان آن هستم شاید چون لیاقتش را ندارم.
4.سوال من از شما اینست: بالاخره آقای طالبی در زمره افراد بابصیرت از نوع مورد پسند شما قرار میگیرند یانه؟
5. منظورتون از تبریک کاملا مشخص بود که خطاب به من است.از فحوای جمله میشد فهمید کج فهمی به عمد روش من نیست.
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
که اتفاقا شما هم همین رو گفتید و یه بار دیگه ( چون در نظر بالا هم همین اتفاق از طرف سینا برام افتاد ) من جا موندم
ای بابا چرا امروز هرچی میخوام بگم دیگران زودتر از من میگن ( لبخند )
ولی به جرات میگم اگر این فیلم باب میل اونور آبی ها نبود به ان جایزه نمی دادند و نمیتونم باور کنم مردی که به راحتی با زنان نا محرم دست میدهد فیلمی بسازد که مدافع قران و اسلام باشد چون اگر چنین بود باید حداقل اگر خود را مسلمان میدانست از دست دادن خودداری میکرد
و در خوشبینانه ترین حالت دین چنین افرادی اسلام امریکایی است که امام خمینی(ره) به روشنی به ان پرداخته اند
ولی معروفیت این افراد کوچک را سیاست های غلط می دانم، شلوغ کاری هایی که علیه فیلم های گشت ارشاد و خصوصی شد باعث شد فروشی بیشتری بکنند،
ما باید با سینما برخورد هوشمندانه کنیم تا کسی نتواند از این رهگذر برای خود معروفیت کسب کند و مظلوم نمایی کند
البته من اصلا قصد نقد سینما را ندارم چراکه دوستان هوشمند میدانند ولی ما اگر فضای موسیقی پاک نداشتیم و تفریح سالم ایجاد نکردیم انگاه فیلم های طنز مبتذل به سینما می آیند که فقط اهنگ شیش و هشت است تا این خواست جوانها رو ارضا کند و در این اثنا باعث انحراف هم بشود،
وقت ان رسیده است به جای بستن برخی چیزها به رقابت برخیزیم و از مولفه ها جامعه سنتی و اسلامی خود استفاده بهینه کنیم
با این جمله شما صد در صد موافقم :
اسکار رو به توانایی و شایستگی میدنند این خصوصیت کشور های پیشرفته هست
قبلا هم در کافه سینما عرض کردم :
ولی اولش باید عرض کنم که به نظر من از لحاظ هنری سینمای ما به آقای فرهادی مدیونه ، به دو دلیل :
اول -- توانایی شگفت انگیز در رساندن و یا القای دغدغه فیلمساز .
دوم -- بالا بردن کیفیت و سطح بازیگری اغلب بازیگران . برای مثال با وجود علاقه ای که به شهاب حسینی دارم ، بازیش کمی منو اذیت می کرد ، ولی در این فیلم اون رو در حد کمال بازیگری دیدم .
حتی بازیگر نقش قاضی و یا خانم فرهادی با وجود ناشناخته بودن بسیار عالی کار کردن و جای پیشرفت زیادی دارن .
این یه الگو برای کارگردان های ما برای جهانی شدنه که متاسفانه در کارهایی مثله مختار نامه بر عکس این رو می بینیم . یعنی نه تنها بازیگر بزرگ تولید نمیکنه ، بلکه کیفیت بازی بقیه هم تغییری نمیکنه ( بر عکس امام علی (ع) ) .
در مورد قسم و ایمان قوی :
مسلما این به لجن مالوندن مسلمونی هستش .
این یعنی ما مسلمون ها تا وقتی موضوع قسم خوردن پیش نیاد حاضریم مال حروم بخوریم و جنایت کنیم .
چیزی برای مخاطب غربی مسلمه اینه که آدمی که تا اینقدر در لجن فرو رفته چه تضمینی وجود داره که برای جنایت و دزدی قسم دروغ هم نخوره .
اتفاقا نمونه بارز این فرد هم در فیلم وجود داره دوست عزیز .
شوهر پرستار
که در جایی از فیلم میگه بخدا ما هم مسلمونیم
و در جایی دیگه به همسرش اصرار می کنه که قسم دروغ بخوره تا این پول حروم رو بگیره .
راستی اگه در مورد دزدیدن پول قانع نشدید با خانم -- مارپل -- تماس بگیرید .
شوهر خانم پرستار نمیگه: به خدا ما هم مسلمونیم.
بلکه میگه: بابا به خدا ما هم آدمیم!
و این دیالوگ برای جایی است که به مدرسهی ترمه میرود و به معلم ترمه میگوید چرا اومدی توی دادگاه به نفع پدرش شهادت دادی؟ و میگه چرا به دخترم گفتی بابات مامانتو زده و برای همین مامانت بچهشو سقط کرده.
آقا یا خانم میم، شما انقدر ذهنت به سمت تخطئهی فیلم است مثل خیلی از همفکران شما حتی یک بار هم درست و حسابی فیلم را بدون پیشداوری و با ذهن باز فیلم جدایی نادر از سیمین را ندیدهاید.
بله ، حق با شماست . آخرین باری که فیلم رو دیدم متوجه این اشتباهم شدم .
حجت اونجا گفت
بابا به خدا ما هم آدمیم
و قصد داشتم اصلاح کنم که آقا محسن با یادداشت های پی در پی و طوفانی موضوع رو از ذهنم خارج کرد .
البته قصد داشتم قسمت دادگاه رو یه بار دیگه ببینم ، و فکر میکنم اونجا بود که در مورد مسلمون بودن چیزی گفته ،
متاسفانه با اینکه سی دی تو درایوه هنوز فرصت این کار رو پیدا نکردم .
جدا از این ، البته حتما منظور شما این نیست که حجت خودش رو مسلمون نمیدونه .
در هر حال مخاطب ، با اون اصلاح صورت و با اون همسر و خواهر مومن حجت رو هم یک آدم به ظاهر مومن می بینه .
در مورد حرف های احساسی هم استعدادی در پاسخ گویی ندارم ، لطفا اگه از مطالب بنده نقد با دلیل دارید بفرمایید .
در بحث دختر ایرانی ،
خیر . بنده هیچ اطمینانی در این ضمینه ندارم .
و دیشب برای دوری از این گناه بزرگ به خدا پناه بردم و انشا الله رو از قلم ننداختم .
اما در مورد واقع نمایی ،
بنده یکی دو ماه پیش در صفحه
آن بی هیاهو ، این بی حیا هو
عرض کردم که هیچ مشکلی با سینمای تلخ و واقع نما ندارم .
منتهی به شرط اینکه واقع نمایی طوری بیان بشه که باعث کاهش انحرافات و مشکلات یک ملت بشه ، نه افزایش اونها . و نه اینکه در خارج از کشور به ابزاری برای افزایش فشار به کشور تبدیل بشه .
چرا دقت نمی کنید که در ده سال اخیر کشور های غربی هیچ مانوری روی مسئله فتوا نمیدادن و اصولا از اون فراری بودن .
اما چند روز بعد از مراسم اسکار و تضعیف و تخریب فتوا در ذهن مخاطب غربی این طوفان شروع میشه .
در فیلم معلم ترمه به قرآن قسم دروغ می خوره
و همین طور حجت با قسم خوردن دروغ به قرآن هیچ مشکلی نداره .
ترمه و نادر هم در دادگاه شهادت دروغ میدن .
این دو قضیه دو مفهوم رو به روشنی در مورد جو عمومی جامعه ایران بیان می کنن .
یک -- قانون در ایران در موضوع دروغ گویی ایرانیان هیچ گونه بازدارندگی نداره و افراد جسارت و هوش لازم رو هم برای پیچوندن مجرب ترین حقوقدانان دارند .
حتی فرشته ها هم در ایران دروغ می گویند .
دو -- دین هم در جلو گیری از دروغ گویی در جو عمومی ایران هیچ موفقیتی نداره و حجت و معلم ترمه با موضوع قسم دروغ خوردن به قرآن خیلی راحت برخورد می کنن .
اضطرار .
این برای ایرانی ها کافیه که قسم دروغ بخورن .
حتی راضیه هم که استثنای دینی داستان محسوب می شه ، آدم قابل اعتمادی نیست .
و ترمه هم به عنوان استثنای روشنفکری ( ایده ال مخاطب غربی ) ، اگه در ایران بمونه به یه دروغ گو تبدیل میشه ، ولی اگه به غرب بره مثل مادرش راستگو .
از خانم فروغ هم تشکر . حسابی از درس و مشق افتادیم .
سيمين در اين فيلم نماد راستگويي نيست.چرا كه اون هم وقتي فهميد سقط شدن بچه ي راضيه به خاطر تصادف بوده اما از راضيه خواست دروغ بگه تا قضيه فيصله پيدا كنه. راست ميگين منم از درس و مشق افتادم...
اما چه زووود خراب ميشوند اقاي عباسي امسال اين اقايان!!
دست برداريد تا كي ميخوايد بخاطر چيزي كه مخالف سليقه تونه از اسلام و قرآن مايه بذاريد هيچي بدتر از شما اقايوني نيست كه تا كم مياريد از خدا و اسلام و قرآن و پيامبر خرج مي كنيد
شاید اینطوری بهتر باشه که بگیم اینجا شده محیط چت این چند نفر دوستان!!!!
خودتم منظور خودتو فهميدي؟ما يعني كي؟ يعني تو جزء مردم نيستي؟اگه حرف مردم زده نشه پس حرف كي زده بشه بافرهنگ؟
در این مورد قصد داشتم مطالبی عرض کنم ولی مجالی پیدا نشد .
در واقع در قضیه اسکار به ایران باج هم داده شد .
سیاه نمایی عقیدتی ، در مقابل سفید نمایی اقتصادی و اجتماعی .
تا به حال به فیلمهایی از ایران جایزه داده میشد که فقر صنعتی رو نشون بدن ، که دوره این فیلم ها تموم شد و دیگه قابل باور نیستند .
اما این آب نبات چوبی جشن گرفتن نداره ، چرا که اسرائیل به اهداف بزرگ تری برای جلو گیری از گسترش گفتمان ایران و اسلام دست پیدا کرد .
حرفی که برای دنیا خیلی جزابه ، نوع نگرش ایران به موضوع بمب و جنگه .
چیزی که اگه در دنیا فراگیر بشه مردم عادی برای همیشه از سلاخی شدن در جنگ ها معاف میشن .
حضرت امام (ره) بعد از مدتها موشک باران شهرهای ایران برای حمله موشکی محدود به عراق شروطی قرار دادن :
یک -- فقط نقاط دولتی و ...
دو -- ساعت ها قبل از حمله اخطار های لازم داده بشه ... و ...
این بود که غربی ها سال ها از مفهوم --- فتوا --- فراری بودن .
اگه این فتوا و پایبندی ایران به این فتوا ها به باور مردم دنیا برسه کسی که در موضوع سلاح های هسته ای تبدیل به آدم بده مجرا میشه آمریکا و اسرائیله .
اینجا ست که اونها لذت میبرن از اینکه یک نفر موضوع فتوا رو نه عاملی برای جلوگیری از گناه بلکه وسیله ای برای توجیه گناهان نشون بده .
و اینجا ست که چند روز بعد از مراسم اسکار ، کریستین امان پور در سی ان ان از لاریجانی سوال میکنه که آیا حکم ممنوعیت سلاح هسته ای در زمان جنگ تغییر می کنه ؟
که در واقع نه یک سوال ، بلکه یک تردید افکنی و القای نگرانی به حساب میاد .
راضیه از وقتی استفتا اول رو انجام میده بر سر دو راهی های مختلفی قرار میگیره و در باتلاقی از اضطرار ها و توجیه ها فرو میره .
و وقتی استفتا دوم رو انجام میده و از گرفتن پول حرام منع میشه دیگه توانایی بیرون اومدن از این باتلاق رو نداره و گرفتن پول حرام رو می پذیره تا اینکه مسئله قسم خوردن پیش میاد .
سوالی که در ذهن مخاطب خارجی شکل میگیره اینه که مگه قسم خوردن به قرآن چه اعتقاد بزرگی به حساب میاد که یک مسلمون ایرانی که در دادگاه شهادت دروغ داده و خلاف استفتا حاضر شده پول حروم بگیره ،
از اون میترسه .
فیلم این جواب رو هم به مخاطب میده ، معلم ترمه که شخصیت مثبتی داره ، به راحتی و با مشاهده کمی اضطرار قسم دروغ می خوره .
و همین طور حجت که ذاتا آدم بد و خلاف کاری هم نیست ، خودش با قسم دروغ خوردن هیچ مشکلی نداره و از قسم نخوردن راضیه هم به شدت عصبانی و متعجبه .
این یعنی برای جو عمومی ایران قسم و شهادت دروغ ، یک کار عادی به حساب میاد و این وسط فرق راضیه و بقیه اینه که راضیه در حال سلوک در مسیر دروغ گویی و گناه قرار داره و در این مسیر ، با ضربات سنگینی که شوهرش به صورت خودش میزنه تا فتح قله گناهان و قسم دروغ به قرآن یک قدم بیشتر فاصله نداره .
راضیه در شرایط اضطرار از خط قرمز استفتا هم عبور می کنه و سلوکش به سمت قله های گناه تصویری از سلوک بقیه افراد داستان و البته همه ایرانه .
خلاصه فیلم برای مخاطب غربی و به خصوص اسرائیلی اینه که :
همون یه ذره انسانیتی که در ایران مونده ، بزودی تمام میشه و باید زودتر کاری کرد .