کد خبر: ۷۹۸۱۰۹
تاریخ انتشار:

تبعات بازی خطرناک خیانت

زندگی زناشویی با یک نگاه و در یک لحظه کلید می‌خورد، با یک انتخاب جدی می‌شود، با یک تصمیم به مرحله عملیاتی می‌رسد.
تبعات بازی خطرناک خیانت

به گزارش بولتن نیوز به نقل از پول نیوز، زندگی زناشویی با یک نگاه و در یک لحظه کلید می‌خورد، با یک انتخاب جدی می‌شود، با یک تصمیم به مرحله عملیاتی می‌رسد، با عشق استمرار می‌یابد، با تعهد مستحکم می‌شود و می‌تواند تا بالاترین رتبه‌ها اوج بگیرد و به پیوندی ناگسستنی تبدیل شود، اما این جایگاه ارزشمند، با یک اشتباه از سوی هر یک از طرفین، ترک برمیدارد و در بدترین حالت، با خیانت نابود می‌شود. در اصل تمام مسیری که در یک روند طولانی و با اقدامات همه جانبه از سوی دو طرف، به یک آرمان تبدیل شده، با یک خیانت، به پایین‌ترین درجه سقوط می‌کند و کار را به جایی می‌رساند که امکان تحمل حتی برای یک لحظه هم امکان پذیر نیست، در این شرایط تنها راهی که باقی می‌ماند، پایان دادن به این پیوند مقدس، برای رهایی از یک رنج جانکاه است.

ماندن یا رفتن؛ مساله این است

متاسفانه پشت پا زدن به یک تعهد، آن هم تعهدی بدین اندازه مقدس، در بیشترین حالت، از سوی مرد صورت می‌گیرد و هنگامی که پیمان شکنی مرد، برای زن اثبات میشود، دو راه پیش پای او باقی می‌گذارد؛ اینکه به زندگی با مرد بی اخلاق و بی تعهد به یک پیمان مقدس ادامه دهد، یا راه دوم یعنی طلاق را در پیش بگیرد، تا مرد تاوان اشتباهات خود را در قالب از دست دادن شریک زندگی خود، مشاهده کند که در هر دو صورت اثرات ویرانگر و مخرب خود را بر جای خواهد گذاشت.

جدایی بهتر از ادامه زندگی با بی اخلاقی

اگرچه امروزه آمار طلاق رشد وحشتناکی داشته که ناشی از متزلزل شدن پایه‌های تعهد طرفین به آرمان مقدس ازدواج است، اما طلاق نیز تبعات مخرب خود را دارد و پایان دادن به بنیادی‌ترین انتخاب و نادیده گرفتن شریک سال‌ها زندگی، کار آسانی نیست و تبعات روحی روانی خود را برای هر دو طرف بر جای می‌گذارد. در این وضعیت هریک از طرفین گمان میکنند، شرایط سخت تری را نسبت به طرف دیگر متحمل می‌شوند، در صورتی که هر کدام با چالشی در لحظه لحظه زندگی روبه رو هستند، چالشی که امکان درک آن برای طرف مقابل وجود ندارد. بی شک جایگزین کردن فرد دیگری برای هر یک از طرفین کار آسانی نیست، اما هر چقدر عملکرد گذشته یک طرف وحشتناک‌تر بوده باشد، پایان دادن به یک پیمان و آغاز زندگی با فردی دیگر برای طرف مقابل آسان‌تر است.

طلاق از نوع دوم

بسیاری از زنان راهکار دوم یعنی ادامه مسیر با فردی را میگیرند که ننگ خیانت را بر پیشانی دارد. این زنان با توجیهات مختلفی این مسیر زندگی را ادامه میدهند. عده‌ای به دلیل آنکه پشتوانه‌ای قوی در کانون خانوادگی ندارند و نمی‌توانند نسبت به حمایت پدر و مادر یا خواهر و برادر مطمئن باشند، به ناچار ادامه زندگی با مرد خیانتکار خود را انتخاب می‌کنند. عده‌ای دیگر نگران نگاه‌های جامعه سنتی به زنان مطلقه هستند، زنانی که در صورت پایان دادن به زندگی مشترک خود، همواره با نگاه‌های متفاوت و قضاوت‌های غیر منصفانه روبه‌رو می‌شوند، رویکردی که باعث می‌شود زن خود را در کنج عزلت اسیر کند و جرات ساده‌ترین ارتباطات اجتماعی را نداشته باشد، از ترس آنکه مورد سوء ظن یا قضاوت غیر اخلاقی قرار گیرد. عده‌ای دیگر از زنان نیز به بهانه نگرانی از بحران‌های ناشی برای فرزندان طلاق و نگرانی از آینده فرزندان خود، به زندگی مشقت آور غیرقابل تحملی تن می‌دهند که هیچ نقشی در آن نداشته و بالهوسی و زیاده خواهی مرد، این شرایط را به وجود آورده است.

برزخ تحمل زندگی متزلزل

زنان در حالی که همواره سایه خیانت شوهرشان را بالای سر خود احساس می‌کنند و ایمان دارند که از شریک زندگی مطمئنی برخوردار نیستند، پایه‌های زندگی شان متزلزل است و هر لحظه نگران این هستند که خیانتی دیگر با روشی دیگر و توجیهی دیگر را مشاهده کنند. هر حرکت یا رفتاری حتی ساده‌ترین رفتار‌ها و آداب اجتماعی از سوی شریک زندگی، نگرانی تکرار اشتباه مرد را در ذهن زن تداعی میکند، رفتار و رویکردی که این قبیل زنان تا قبل از خیانت شوهرشان هرگز باور نداشتند و به سادگی از کنار این رفتار‌های اجتماعی شوهرشان عبور میکردند، اما اکنون شرایط تفاوت دارد و نگران مردی هستند که پرونده خیانت را در زیر بغل دارد.

آشفتگی خانوادگی

اگرچه این زنان همواره لطمه‌های سنگینی را متحمل می‌شوند، اما کانون خانواده نیز درگیر میشود. ادامه زندگی از سر ناچاری و تحمل شرایط ناپایدار، برای فرزندان خانواده، پیام‌های عجیب و غریبی دارد. مادر بدون آنکه بخواهد، دائم و به هر بهانه‌ای خیانت پدر را در حضور یا پشت سر او مطرح می‌کند و هرگاه که روحش به درد می‌آید، در قالب گله گذاری، به تخریب شخصیت شریک زندگی خیانتکارش می‌پردازد. در نتیجه این تکرار دردآور، فرزندان نسبت به این پدر خیانتکار، منزجر می شوند و به مرور زمان احترام به محور خانواده از بین می‌رود و از موجودی تاثیر گذار و نقش آفرین، به فردی مزاحم و پلید تبدیل می‌شود که رفتار‌های متفاوت و به کار بردن ادبیات توهین آمیز از سوی فرزندان، پیامد‌های این قبیل زندگی هاست. البته مادر نیز در این بین مصون نمی‌ماند و فرزندان بدلیل آنکه مادرشان با چنین فردی ادامه زندگی می‌دهد، او را موجودی سست عنصر می‌پندارند و شخصیت این مادر نزد فرزندان موجودی نیازمند ترحم شکل می‌گیرد.

بدآموزی؛ رهاورد خیانت

یکی از بدترین اتفاقاتی که در خانواده مرد خیانتکار رخ می‌دهد، بد آموزی است. نگرانی از این بابت که پسر خانواده از پدر خود الگو بگیرد و برای آینده هیچ تعهدی به کانون گرم خانواده و پیمان مقدس زناشویی نداشته باشد، همواره وجود دارد، از سوی دیگر این نگرانی نیز وجود دارد که دختر خانواده به این باور برسد که شخصیت مردانه، شخصیتی خیانتکار است و همین تفکر منفی باعث شود که در آینده نسبت به شریک زندگی خود نامطمئن باشد که بی شک تاثیرات خود را بر زندگی آینده بر جای می‌گذارد. اگر امروز آمار طلاق به شدت بالا رفته و طرفین به سادگی رفتار‌های ناهنجاری از خود نشان می‌دهند، بی شک رد پای آن را میتوان در کانون خانوادگی گذشته و رفتار، گفتار و کردار والدین مشاهده کرد. پدری خیانتکار یا مادری بی تعهد، باعث می‌شود تا زندگی‌های امروزی سست‌تر از همیشه در مسیر ویرانی پیش برود.

بحران باج خواهی فرزندان

معضل دیگری که این خانواده‌ها را به چالش می‌کشد، باج خواهی فرزندان از والدین است. در بسیاری از موارد، فرزندان با توجه به نیاز‌های کاذب و حتی غیر منطقی، غیر اخلاقی و مخربی که دارند، به سمت والدینی گرایش پیدا می‌کنند که از توان مالی بیشتری برخوردار است. بسیاری از فرزندان در قالب حق السکوت از والدین خود مبالغ سنگینی را مطالبه می‌کنند تا اطلاعاتی که از پدر یا مادر خود دارند، برای طرف مقابل افشا نکنند یا والدین به فرزندان پیشنهاد رشوه می‌دهند. رابطه خانوادگی در این قبیل خانواده‌ها بیش از آنکه یک رابطه بر اساس عشق و علاقه یا احترام مقدس باشد، رابطه‌ای کاسبکارانه است و فرزند تا زمانی برای پدر یا مادر خود احترام قائل است که کیف پولش را پر کند، روالی که بسیار خطرناک است و تفکر باج خواهی را در بین فرزندان نهادینه می‌کند، تفکری که القا می‌توان روابط اجتماعی را در آینده بر همین مبنا پایه ریزی کرد.

تاوانی سنگین برای اشتباهی بزرگ

تمامی این موارد و البته بسیاری موارد دیگر که بررسی بیشتر آن‌ها می‌تواند بیشتر روشنگر باشد، نشان می‌دهد که یک حرکت اشتباه یاگامی در خلاف مسیر اخلاق، چه اندازه می‌تواند برای یک خانواده مخرب باشد و به مرور زمان، جامعه را از مسیر سالم منحرف کند. باید بپذیریم که بدترین اتفاقی که امکان دارد برای یک جامعه رخ دهد، عادی شدن اشتباهات و کوچک شمردن خیانت است. بی شک جامعه باید به نوعی در این خصوص واکنش نشان دهد که اگر هر کس در هر جایگاه با هر توان مالی خواست در این مسیر گام بردارد، نگران تبعات سنگین آن باشد. باید جامعه افراد خیانت کار را طرد کند تا فرهنگ احترام به پیمان از سنین پایین تا بالاترین لحظه عمر نهادینه شود.

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین