گروه بین الملل: مکزیک 'پیچیدهترین ' اقتصاد آمریکای لاتین به شمار میرود، به این معنا که سبد صادراتیاش از کالاهایی متنوع با فناوری پیچیده تشکیل شده است. با اینحال، در سه دههی اخیر درآمد سرانهی این کشور رشد بیرمقی داشته است. برخی علت این امر را در مواردی نظیر جرائم وسیع سازمانیافته، کمبود سرمایهگذاری عمومی در سرمایهی انسانی و زیرساخت فیزیکی، و یا دستاندازهای بوروکراسی در مسیر بخش خصوصی جستجو میکنند.
به گزارش بولتن نیوز، این نگاه متعارف که نسبت به معضلات اغلب کشورهای در حال توسعه وجود دارد بدون تردید بخشی از واقعیت را بیان میکند، اما همچنان قادر به توضیح رابطهی پیچیدگی سبد صادراتی مکزیک و رشد ضعیف اقتصادیاش نیست. ما در اینجا از کشوری صحبت میکنیم که عمدهی صادراتش را کالاهای الکترونیک و نقلیه تشکیل میدهند و برخلاف کشورهای آمریکای جنوبی، منابع طبیعی جای کوچکی در سبد صادراتیاش اشغال کردهاند.
در ۴ دههی اخیر، راهبرد مکزیک صنعتیسازی با محوریت سرمایهگذاری خارجی بوده است. این کشور حساب سرمایه و بازرگانی خارجیاش را از قید و بندهای دولت آزاد میکند و در نتیجهاش حجم عظیمی از سرمایهی خارجی روانهی مکزیک میشود. باید توجه داشته باشیم که سودمندی سرمایهگذاری مستقیم خارجی مشروط به «سرریزهای فناورانه و کارآفرینانه»ای (Spillover) است که سرمایهگذاران خارجی برای کشور میزبان به ارمغان میآورند. این سرریزها در قالب انتقال کاردانیهای فنی و مدیریتی، خرید نهادهی تولید از تأمینکنندگان داخلی، کارآموزی نیروی کار، پژوهش و توسعهی فناوری و... به کسبوکارهای داخلی سرایت میکند و به 'توانمندسازی' آنان میانجامد. با اینحال، این منافع جانبی همیشه به صورت خودکار به اقتصاد ملی سرریز نمیکنند.
پرسش اینجاست که این موضوع چه ارتباطی با رشد ضعیف 'مکزیک صنعتی' پیدا میکند؟ اولین نکتهای که باید توجه داشته باشیم اینست که مکزیک اقتصادی است که حجم زیادی نهادهی تولید خارجی (قطعه، تجهیزات و..) را وارد و سرهمبندی (مونتاژ) میکند و فرآوردهی نهایی را به بازار آمریکا صادر مینماید. گفته میشود که نزدیک به ۵۰ درصد از محتوای صادرات صنعتی مکزیک، از ارزش افزودهی خارجی تشکیل شده است که در نوع خود رقم قابل توجهی به نظر میرسد. در سالهای قبل، تقریباً تمامی ماشینآلات و کالاهای الکترونیک مکزیک که به آمریکا صادر شدهاند، با سرهمبندی قطعات وارداتی شکل گرفتهاند. عمدهی این قطعات وارداتی نیز از آمریکا آمدهاند.
طبعاً شرکتهای فراملّی بازیگر اصلی این الگوی 'صنعتیسازی' هستند و میدان اصلی فعالیتشان صنعت ماکیلادورا میباشد. ریشههای این صنعت به اواخر دههی ۶۰ میلادی برمیگردد. دولت مکزیک با هدف اشتغالزایی تصمیم به جذب شرکتهای خارجی گرفت و معافیتهای گمرکی صادر کرد تا شرکتها نهادههای تولید خارجی را وارد و سرهمبندی کنند. این طرح در تضاد مستقیم با راهبرد 'جایگزینی وارداتِ' مکزیک در آن زمان قرار داشت و تنها هدفش این بود که شغل نانوآبداری برای بیکاران دستوپا کند. در سالهای بعد با آزادسازی حساب سرمایه و بازرگانی خارجی، صنعت ماکیلادورا در مکزیک ریشه میدواند و نیروی پیشران صادرات مکزیک میشود.
شواهدی که از وابستگی چشمگیر صادرات مکزیک به نهادهی خارجی، رشد ضعیف درآمد سرانه و رشد راکد بهرهوری نیروی کار وجود دارد به ما نشان میدهد که سرمایهگذاری مستقیم خارجی در حد رضایتبخشی سرریز فناورانه و کارآفرینانه به ارمغان نیاورده است. همچنین آمارهایی که از نسبت صادرات به واردات نهادهی تولید، و تفاضل صادرات و نهادههای وارداتی در مکزیک وجود دارند، روندهای روبهکاهشی نشان میدهند. با توجه به این موارد میتوان گفت که اقتصاد مکزیک به 'صنعت' رسیده است، اما به توانمندی صنعتی خیر.
انتظار میرود که سرمایهگذار خارجی از طریق سرمایهگذاری مشترک با کارآفرینان داخلی، دانش فنی و مدیریتی به آنان انتقال دهد، یا از طریق تعاملات اقتصادیاش با تأمینکنندگان نهادهی داخلی به ارتقای قابلیتهای فناورانهی آنان کمک کند یا با پرورش نیروی کارش، سرمایههای انسانی برای کشور پدید آورد که بعدها به کسبوکارهای داخلی منتقل شوند و به توسعهی آنان بیانجامند، یا با تأسیس مراکز پژوهش و توسعه، دانش فنی را به سایر بخشهای اقتصاد سرایت دهد. شوربختانه، شواهد چندانی از این سرریزهای فناورانه و کارآفرینانه در مکزیک وجود ندارد، و اگر هم وجود داشته باشد به قدری ضعیفند که در شاخصهای اقتصادی که در بالا ذکر شد انعکاس نیافته است.
در حقیقت، میتوان گفت که سرمایهگذاران خارجی 'اثر برونرانی بر برندهای ملّی مکزیک داشتهاند. تقریباً تمامی شرکتهای مطرح فناور مکزیک که در دوران جایگزینی واردات پرورش یافتند (نظیر Mitel و Cumex و...) از بین رفتهاند...
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com