گروه سیاسی- بررسی جنبشهای اجتماعی در 150سال اخیر در کشورمان، ما را به این نقطه خواهد رسانید که عنصر «دین» و نمایندگان دین یعنی قشر روحانیت، مهمترین و محوریترین بازیگران این جنبشها بودهاند؛ به بیان بهتر، فهم عمیق دگرگونیهای تاریخ معاصر ایران بدون بررسی نقش نیروهای مذهبی امکانپذیر نیست.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه صبح نو، از جنبش تنباکو در دوره ناصرالدینشاه که میرزاى آشتیانى و بهخصوص میرزای شیرازی نقشی غیرقابل انکار در برانگیخته شدن احساسات ضدسلطهطلبانه تودههای مردم داشتند، تا انقلاب مشروطه و اعتراضات منجر به سرکوب در خردادماه سال42 و درنهایت انقلاب اسلامی، همگی نشان میدهند که دین و دیانت علما و مردم، چه نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی کشورمان در دوره معاصر داشتهاند. نیروهای اسلامگرا و بهخصوص روحانیت شیعه در تاریخ کشورمان(بهویژه از دوره صفویه)، کارکردهای مختلفی همچون مشارکت و نفوذ در ارکان دولت، انزوا، انفعال سیاسی و مشخصا رهبری قیامها و جنبشها را به عهده داشتهاند. در این بین، نهضت ملیشدن صنعت نفت نشانه دیگری از نقش نیرومند دین در پیشبرد آرمانهای ملی دارد.
کودتای 28 مرداد مصداقی عینی اعتماد به آمریکا
در موفقیت ملیشدن صنعت نفت، عوامل متعددی نقشآفرینی کردند اما نمیتوان بهراحتی از ایفای نقش و حساس روحانیت گذشت. بهخصوص بعد از ترور رزمآرا، نخستوزیر انگلوفیل، روحانیون سرشناس رفتهرفته گام به صحنه سیاست گذاشتند و شمار فزایندهای از ایشان، بر لزوم ملی کردن شرکت نفت انگلیس و ایران فتواهایی صادر کردند. تحکیم وحدت میان نیروهای ملیگرا و اسلامگرا در جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق، آرمان این جبهه یعنی ملی شدن شرکت نفت را تحقق بخشید و موجب انزوای دربار و ارتش تا مدتها بعد شد. بااینحال پدیدآمدن نقار و نزاع میان نیروهای تعیینکننده جبهه ملی، مشخصا دکتر مصدق و آیتالله کاشانی، بهتدریج جبهه را دچار تشتت و وارفتگی کرد و هدف ملی شدن صنعت نفت را لوث کرد؛ نکتهای که نباید از آن غفلت کرد این است که عامل مهم اقتدار و تاثیرگذاری جبهه ملی در سپهر سیاسی آن روزهای ایران، حضور و کنشگری نیروهای مذهبی به رهبری آیتالله کاشانی در این جبهه بود.
در واقعه 30تیرماه سال1331 که مردم به نشانه اعلام حمایت از دکتر مصدق به خیابانها آمدند و زمینه را برای بازگشت او به اریکه قدرت فراهم آوردند؛ نشانهای بارز از قدرت بسیجکنندگی آیتالله کاشانی و سایر نیروهای مذهبی بود. کاشانی در حمایت از مصدق تصریح کرده بود: «اول اینکه قوام خائن به ملت است و باید کنار برود و ثانیا مصدق باید مجددا برای ادامه نهضت ملی نخستوزیر باشد». به بیان دیگر، اگر کاشانی و نیروهای مذهبی نبودند، کار مصدق در همان سال31 پایان مییافت و کار به طراحی کودتا ازسوی انگلیسیها نمیرسید. بااینحال، مصدق قدر معاضدت کاشانی را ندانست و بعد از 30تیر و در سال پایانی دولتش، علیه مذهبیها موضع گرفت و به نیروهای تودهای نزدیک شد. همین امر نیز موجب شد تا تودههای مردم در روز 28مرداد 32 برخلاف 30تیر، به خیابانها نیایند و عرصه را برای جولان اوباش طرفدار شاه و فضلالله زاهدی، باز کنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com