به گزارش بولتن نیوز، رحیم رضاخانی کارشناس مسائل سیاسی طی یادداشتی نوشت: آمریکا به بهانه اعمال دموکراسی وارد افغانستان شد و این امر با تحویل کشور به طالبان پایان یافت.تحولات پرشتاب نظامی و سیاسی در افغانستان از زمان آغاز آن با توجه به ویژگی و اهمیت ژئوپلوتیک و پیچیدگی بافت جمعیتی این کشور و تاثیرگذاری آن بر سایر حوزه ها، مورد توجه محافل منطقه ای و بین المللی قرار داشته است.
بعد از حدود بیست سال که نیروهای امریکایی و ناتو به این کشور که با هدف سرنگونی طالبان و به روی کار آوردن حکومتی دموکراتیک که موتور توسعه این کشور را روشن کند، به این کشور لشکرکشی کردند، اکنون شاهدیم که همه چیز می رود تا به نقطه اول بازگردد. توافقاتی که میان گروه های سیاسی برای افغانستان بعد از 2001 حاصل شده بود عملا معلق هستند و طالبان با قدرت شهر به شهر و ولایت به ولایت قدرت را تصاحب کردند. این همه در حالی است که بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در حال برنامه ریزی در افغانستان برای فردای خروج نیروهای خارجی از این کشور هستند. ترکیه، روسیه، پاکستان، چین، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اروپا و امریکا همه در حال برنامه ریزی برای نفوذ در افغانستان هستند. در این میان به نظر می رسد قدرت های خارجی فعلا ایران را دور زده اند، اگرچه بازیگران بین المللی می دانند بدون در نظر گرفتن منافع ایران نمی توانند هیچ بازی ای را در افغانستان پیش ببرند و همین امر نیز باعث شده که ایران نیز برای سروسامان دادن به اوضاع افغانستان و کمک به حل بحران و برقراری ثبات در این کشور وارد عمل شوند.
قابل توجه است که گفت امریکا بعد از بیست سال صرف هزینه های هنگفت در افغانستان و عدم رسیدن به تفاهم با طالبان در دوره ترامپ که همه معادلات گذشته را به هم زد و رسما با این گروه به مذاکره نشست، اکنون وضعیت به جایی رسیده که ایالات متحده می بیند نمی تواند بیش از این برای افغانستان هزینه کند. برای همین قصد دارد افغانستان را با معضلات حل نشده اش رها کند، مسئولیت خود را واگذار کند و همه امکانات خود را از آنجا خارج کند. و سیاست جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا در حال حاضر حضور فیزیکی و نظامی حداقلی در سراسر کشورهای جهان با هدف تمرکز بر قدرت گرفتن چین و روسیه است. واشنگتن برای رسیدن به این هدف قصد دارد پرونده های مزاحم را واگذار کند یا کنار بگذارد.
قابل توجه نفوذی های و دلباختگان معدود داخلی اگر چشمان و گوشهای مشکل دار خود را به کار ببرند و ببینند که آمریکا 20 سال پیش برای مقابله با تروریسم که خود طلایه دار تروریسم جهانی هست به افغانستان حمله کرد تا کشور افغانستان را متحول نماید و همین کوردلان داخلی بودند که اظهار می کردند در سال های آینده برای کار باید به افغانستان بریم .حال می بینند که آمریکا بعد از 20 سال با همان گروه به گفته خود تروریسم به توافقاتی رسیده و کشور افغان را به اداره آنها گماشته است و به یک شکست برزگ جهانی تن داده است.و آمریکا دیگر بین کشورهای جهان بی اعتبار شده است.
آنچه درس عبرت برای کشورهای گوناگون دنیا و برای نفوذی های بزدل داخلی باید توجه نمایند این است که هر گاه در برابر زورگویان ایستاده گی نمایند پیروز خواهند شد. همان گونه که در تاریخ اسلام گواه آنست که سید وسالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) در سال 61هجری در مقابل طاغوت و زورگویان ایستاد و خود و خانواده خود را فردای دین و اسلام برای تحقق آزادی و جوانمردی نمود و ملت عزیز ایران اسلامی هم با تاسی از آرمان های امامام معصوم (ع) راه پیروزی را پیش گرفته اند و به حول قوه الهی ملت های آزادی خواه دیگر کشورها هم همسو با ملت ایران بر دشمنان دین و اسلام و انسانیت پیروز خواهند شد./
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
حسین رجائی
نقشه هایی که ایالات متحده برای منطقه غرب آسیا طراحی می کند هربار یک بازیگر نقش اصلی دارد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در جریان جنگ تحمیلی هشت ساله، بازیگر اصلی آن حزب بعث عراق بود. پس از حادثه 11 سپتامبر و در جریان اشغال افغانستان و عراق، نقش اصلی آن برای القاعده بود. پس از جریان بیداری اسلامی و در طول بحران سوریه و عراق، این وظیفه برعهده داعش قرار گرفت و این احتمال میرود که بزودی طالبان صحنه گردان بعدی اجرای نقشه های آمریکا در منطقه باشد.
نگارنده همچنین اشاره کردم فرض برخی مبنی بر اینکه طالبان متحول شده و تغییر کرده، قابل اتکا نیست و چه بسا پس از قبضه حکومت و در دست گرفتن قدرت، به اصل خویش بازگشته و رؤیاهای ایدئولوژیک مجدداً از درون آن بجوشد. لکن مهم اما این است که بدانیم هر صحنه ای بازی مخصوص به خود را دارد و با یک قاعده ثابت نمی شود با تهدیدها و توطئه های گوناگون برخورد کرد. هرقدر که تهدید طالبان جدی باشد، ارسال نیرو به این کشور در زمان کنونی، به دلایل متعدد ناعاقلانه ترین کاری است که میتواند توسط کشور ما صورت پذیرد.
این روزها در یک رخداد بسیار عجیب می بینیم کسانی که تا دیروز شعار نه غزه نه لبنان سر می دادند و مخالف هرگونه فعالیت های منطقه ای جمهوری اسلامی بوده اند و با ژست جانبداری از منافع مردم ایران، سرنوشت مردم کشورهای همسایه را بی اهمیت برمی شمردند، ناگهان خرقه عوض نموده و در دفاع از مردم مظلوم افغانستان سینه چاک می کنند و حکومت را شماتت که چرا سربازان کشورمان را به مصاف نیروهای طالبان گسیل نکرده است!
شگفتا! مگر همین شما نبودید که می گفتید مقابله با داعش به ایران ربطی ندارد، آن هم داعشی که به خون ایرانی و شیعه تشنه بود و دائماً از این عطشش سخن می راند. چگونه است که اکنون می خواهید به مصاف طالبانی برویم که بارها به ظاهر هم که شده بر حفظ امنیت و احترام همسایگان افغانستان تأکید نموده است!؟
مگر شما نبودید که سرنوشت ناموس به غارت رفته شیعه و سنی و مسیحی و کرد و ایزدی عراق و سوریه را به خودشان مربوط می دانستید، اکنون چگونه است که می خواهید به مصاف طالبانی برویم که به ظاهر هم که شده بر احترام به ناموس و حفظ امنیت مردم افغانستان تأکید کرده است!؟
مگر شما نبودید که همواره یک تصویر افسانه ای از ارتش آمریکا و قدرت نظامی این کشور می ساختید و در مقابل توان امنیتی و نظامی کشور خود را به سخره می گرفتید، پس چگونه است که اکنون اصرار دارید نیروهای مسلح کشورتان را به آوردگاهی بفرستید که ارتش ایالات متحده پس از بیست سال جنگ و صرف میلیاردها دلار، با شکست و فضاحت از آن فرار نموده است!؟
مگر شما نبودید که همیشه، فقط انشایی را خوب می دانستید که ایران از روی دست آمریکا بنویسد، پس چرا حالا که آمریکا با طالبان از در آشتی و درآمده و با ایشان مذاکره کرده، جمهوری اسلامی را بخاطر داشتن یک ارتباط حداقلی و نجنگیدن سرزنش میکنید!؟
چگونه است آن زمان که دولت های متحدمان در عراق و سوریه از ما استمداد میطلبیدن، اصرار بر ماندن داشتید و اکنون که دولت متحد آمریکا در افغانستان دعوتنامه ای برای ما نفرستاده، اصرار بر رفتن!؟
آیا میدانید چه دامی در افغانستان برای ما پهن شده و به جنگ اصرار می ورزید یا اینهمه اصرار فقط ناشی از جوزدگی و رسانه زدگی است!؟ عجیب است که عاقبت دوستی آمریکا و افغانستان را می بینید و همچنان به دوستی رسانه های آمریکایی و انگلیسی باور دارید که با اشاره آنها اعزام مستشار به عراق و سوریه را تقبیح می کنید و با اشاره آنها ارسال نیرو به افغانستان را تجویز!؟
برخورد با مسئله افغانستان باید با صبر و هوشیاری صورت پذیرد. افغانستان آوردگاهی است که دو ابرقدرت (شوروری و آمریکا) شکست خورده از آن بیرون آمدند. البته که مدافعان حرم ما در عراق و سوریه کاری کردند که ابرقدرت ها از انجام آن عاجزند ولی دلیل پیروزیشان همین بود که مومنانه و هوشمندانه رفتار کردند. در عراق و سوریه حضور یافتیم چون خود مردمان آن کشورها سلاح برداشته و از ما هم استمداد طلبیدند، با چه منطقی باید به افغانستانی برویم که اکثر شهرها بدون هیچ مقاومت مردمی و بعضا حتی با میل و رغبت تسلیم طالبان میشوند!؟ به افغانستانی که هنوز ماهیت تحولات پیچیده آن و میزان حمایت مردمی از طالبان، بر ما روشن نشده است/ سایت الف