گروه سیاسی: انتخابات به عنوان یکی از مهمترین نمادهای آزادی و جمهوریت در هر کشور است. این پدیده اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران از اهمیت بالایی برخوردار است و به نوعی خار در چشم دشمنان و بدخواهان نظام محسوب می شود. در شرایطی که رهبر معظم انقلاب مساله اول انتخابات را مشارکت حداکثری مطرح کرده اند، حجت الاسلام محمد سروش محلاتی به عنوان یکی از سردمداران جریان دگراندیش در حوزه با کمک برخی از اعضای هیات علمی دانشگاه مفید قم و چند سلبریتی همچون مهدی نصیری با امکانات بیت المال در برخی از پایگاه های خبری همچون جماران، انتخاب مشغول تضعیف مشارکت حداکثری هستند و این مسیر را با تحریف اندیشه های بنیانگذار کبیر انقلاب پیش گرفته، سعی دارند فتوای امام راحل و رهبر معظم انقلاب و برخی از مراجع عظام تقلید را مبنی بر وجوب انتخابات مخدوش کنند. نوشته پیش رو در نقد یادداشت محمد سروش محلاتی با عنوان «آیا شرکت در انتخابات وظیفه شرعی است؟» نوشته شده است.
به گزارش بولتن نیوز، یادداشت سروش محلاتی در آستانه انتخابات 1400 به مانیفست جریان غیرانقلابی در نفی «وجوب مشارکت» در انتخابات تبدیل شده است. نویسنده یادداشت مذکور، اساس «فتوای وجوب مشارکت در انتخابات» را فتوائی نابهجا برای موضوعی عرفی و کارشناسی دانسته و این اقدام فقهای عظام به عنوان دخالت در کار مردم و کارشناسان جلوه میدهد و چنین فتاوائی را سبب سست شدن جایگاه فقه و مرجعیت می داند. سروش محلاتی حضور علما را در سیاست، موجب بدنامی اسلام و روحانیت خوانده و خواستار «بخشیدن عطای مناصب سیاسی به لقایش» است.
به گزارش بولتن نیوز، سرویس اندیشه خبرگزاری رسا با هدف تنویر افکار عمومی و دفاع از اندیشه های بنیادین پیر جماران پاسخ هایی را در نقد مطالب سروش محلاتی تقدیم مخاطبان مباحث اندیشه سیاسی اسلام می کند.
سروش محلاتی: «در سالهای اول جمهوری اسلامی با توجه به اینکه هنوز فرهنگ مشارکت نهادینه نشده بود و کشور در شرایط بحران به سر میبرد، رهبر فقید انقلاب اسلامی، از تعبیر[وظیفه شرعی برای انتخابات] استفاده میکردند. ولی استفاده از این ادبیات پس از چند دهه با توجه به این نکات، توجیهی ندارد.»
نقد: اختصاص فتاوا و اندیشههای امام راحل از جمله فتوای وجوب شرکت در انتخابات به یک دورۀ زمانی خاص مانند اوایل انقلاب، از شگردهای مدعیان «خط امام» برای تحریف اندیشه بنیانگذار کبیر انقلاب است. این افراد که خودشان 180 درجه تغییر مسیر دادهاند، مدعیاند که اگر حضرت امام(ره) زنده بود، ایشان نیز 180 درجه تغییر پیدا میکرد و فتاوایش را تغییر میداد.[1] با این تحریف آشکار اندیشه امام(ره)، آنان همزمان که بر سفرۀ بیت امام راحل مینشینند، علیه حضرت امام(ره) و مبانی ایشان سخن میگویند و عمل میکنند.
سروش محلاتی: «مسائلی از قبیل انتخابات ... بر حسب شرایط، حکم شرعی آن سیّال و متغیّر میباشد... بنابراین هرگز فقیهی فتوای کلی و دائمی در این موارد نمیتواند صادر کند.»
نقد: روشنفکران با ترفند سیال کردن امور دینی همه چیز را به صورت کامل به زمان و مکان وابسته کرده و هرگونه حکم ثابت را انکار میکنند. جمعی از آنان همۀ احکام را برای صدر اسلام معرفی کرده و مربوط به شرایط آن زمان و مکان میدانند و بعد ادعا میکنند که امروزه زمانه تغییر کرده و دورۀ آن احکام گذشته است. در حالی که مصالح عام و دائمی وجود دارد که احکام فقهی و فتاوای مراجع بر اساس آن صادر میشوند. البته هرگاه شرایط خاصی به وجود بیاید، استثناء هم به صورت موردی بیان میشود.
این نویسنده روشنفکر با استفاده از این ترفند میخواهد موضوع مهم و حیاتی انتخابات را که تأثیر زیادی در دین و دنیای مردم داشته و از ارکان حفظ نظام اسلامی است، به یک موضوع ساده که با هر اتفاق سادهای حکم آن عوض میشود، تبدیل کند.
خیر! انتخابات جایگاه بالائی در دیانت فرد و جامعه دارد و از مصادیق برجسته «امر به معروف»، «تامین امنیت کشور» و «حفظ بیتالمال مسلمین» است به همین دلیل حکم آن طبق نظر مراجع معظم تقلید، وجوب مؤکد است. البته اگر شرایط خاصی مانند اضطرار و بیماری و دیگر شرایط خاص ... پیش آید، طبیعی است که مانند دیگر احکام، حکم آن نیز برای آن مکلف تغییر پیدا میکند.
سروش محلاتی: «در موضوعاتی مانند انتخابات .. کارشناسان مختلف حق دارند ... نظر خود را اعلام کنند... حتی آنها می توانند استدلال سیاسی و یا اقتصادیِ فقیهی که فتوی به وجوب یا حرمت داده را نقد کنند.»
نقد: لزوم رجوع به فقیه در «احکام کلی» و واگذاری «موضوعات جزئی» به مقلدین از واضحات فقه است. اما بعضی از موضوعات، پیچپیده و اصطلاحا «موضوعات مستنبطه» هستند. این موضوعات میانرشتهای بوده و نیاز به تخصص در زمینه فقه و بعضی رشتههای دیگر دارد. مثلا، استفتاء «آیا سیگار حرام است؟» را هرگز یک پزشک به عنوان کارشناس نمیتواند پاسخ دهد. زیرا این مساله علاوه بر بُعد کارشناسی و پزشکی، بُعد فقهی هم دارد. از این رو فقهای عظام با مشورت با کارشناسان مربوطه در این مسائل نظر فقهی خود را بیان میکنند. بخش بسیاری از احکام و استفتائاتی که در رسالههای توضیح المسائل مراجع آمده است، مربوط به این موارد است.
سروش محلاتی همۀ موضوعات را جزء موضوعات ساده محسوب میکند و علاوه بر خطا دانستن پاسخهای مراجع، فقها را به دخالت در کار مردم متهم میکند و خواستار سکولار و عرفیسازی بخش وسیعی از امور اجتماعی از جمله انتخابات است.[2]
لزوم مشارکت در انتخابات، هرچند دارای ابعاد کارشناسی در عرصه اقتصادی و سیاسی است، اما یکی از مؤلفههای اصلی این مسأله، مباحث فقهی آن است. به همین دلیل فقها با لحاظ کردن مصالح سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی آن، جایگاه این موضوع را در نظام فقهی مشخص کرده و صراحتا وجوب این حکم را اعلام کردهاند؛ زیرا یکی از وظایف مهم فقها بیان احکام الهی در مورد مباحث مهم جامعه است.
سروش محلاتی: «انسان متدین و خردمند در کارهایش به دنبال [نظر معقول و کارشناسانه است. انتخابات یک حکم کلی شرعی نیست، که در آن به عنوان یک کارشناس رجوع شود. فقیه در مباحث سیاسی کارشناس نبوده و نظر او ارزش ندارد.]»
نقد: سروش محلاتی همنوا با دیگر اصلاحطلبان، فقهای بزرگ حوزه را که یک عمر در علوم دینی تحقیق کردهاند و صاحبنظر در علوم اسلامی هستند[3]، در حد «شش کلاس سواد» میپندارند و آنان را فاقد تخصص و کارشناسی در امر سیاست میدانند در حالی که همین اصلاحطلبان و لیبرالها، هاشمی رفسنجانی را که سواد کلاسیک چندانی نداشت به عنوان الگو در سیاست، اقتصاد و مدیریت میدانند و افتخار میکنند که ادامهدهنده اندیشه و راه او هستند که این یک رفتار متناقض محسوب می شود و سروش محلاتی و همفکرانش باید پاسخگو باشند.
سروش محلاتی: «ادبیات «تعیین وظیفه شرعی» کردن در مصادیق سیاسی، ادبیات «نابالغ پنداری» مردم است...»
نقد: امور دینی و فتاوای فقها را غیر عقلی دانستن و شعار «تقلید کار میمون است...» یکی از شبهات قدیمی روشنفکران است. سروش محلاتی با بزک کردن این شبهه، آن را با ادبیاتی فقهی بازتکرار کرده در حالی که تقلید به معنای مراجعه به متخصص است و کاری کاملا عقلائی و نشاندهندۀ بلوغ فکری و عقلی است. این منادی سکولاریسم در حوزه، اساس تقلید را زیر سؤال برده و در مجموعه مقالهای به نام «شعور شهروندی»، تقلید را ناشی از «بیسوادی و بیشعوری مردم» میداند:
«قلمرو تقلید، بر اساس قلمرو فهم و شعور مقلّدان تعیین میشود و نسبت به همه مقلدان یکسان نیست، کسانی که از آگاهی کمتر برخودارند و فکر بسیطتری دارند به دلیل غفلت از پرسشهای علمی و دشواریهای آن سریعتر به جزم ویقین میرسند، و قهراً در قلمرو وسیعتری تقلید میکنند و کسانی که به عکس، از اندیشۀ فعالتری برخوردارند، دیرتر نسبت به رأی دیگران به وثوق و اطمینان دست مییابند و کمتر میتوانند تقلید کنند.»[4]
امثال سروش محلاتی همان کسانی هستند که مدعیاند در نظریه «ولایت فقیه» مردم «نابالغ و دیوانه» فرض شدهاند و فقیه، قیّم و ولیّ آنان تعیین شده است[5]. عجیب است این افراد با وجود چنین نظراتی، باز مدعی «خط امام» هستند. علمای بزرگ شیعه از جمله آیتالله جوادی آملی به زیبایی به این شبهات پاسخ داده و نشان دادهاند که «ولایت فقیه»، «ولایت بر خردمندان و فرزانگان» است.
سروش محلاتی: «بحث و گفتگوی منطقی درباره انتخابات ... حق ... همگان است ... از این رو پرس و جو از اشخاص که در انتخابات شرکت کردهاند یا نه؟ و سپس بر مبنای آن دیگران را به فسق و گناه متهم کردن، کاری خارج از اخلاق و شرع است.»
نقد: مراجع معظم تقلید احکام را بیان میکنند و وظیفۀ انجام آن بر عهده مکلفین است. مانند فتوای: «روزه واجب است.» مردم اختیار دارند که روزه بگیرند یا نگیرند؛ البته عوارض عمل نکردن مردم به دستورات دین نیز بر عهدۀ مراجع نمیباشد.
در مورد وجوب مشارکت در انتخابات نیز مراجع و عالمان دین، حکم مسأله را بیان کردهاند. اگر کسی مقلد این مرجع تقلید نیست، یا به هر دلیلی این فتوا برای او حجت نیست، بین خود و خدای خودش معذور است و کسی هم از این حیث مجاز به تفتیش عقاید او نیست و در نظام اسلامی هم کسی این کار را نمیکند؛ مانند کسی که به هر دلیلی روزه نمیگیرد. اما «شکستن حریم عمومی» و «تحریم انتخابات» و «تشویق مردم به عدم مشارکت»، مسألهای جدا و مانند «روزهخواری علنی» است. تحریم علنی انتخابات و ترویج عدم مشارکت مردم، شکستن حریم دینی در یک مسألۀ اجتماعی است که مراجع آن را جایز نمیدانند.
آزاد بودن مباحث و گفتگوهای منطقی و علمی پیرامون مسائل سیاسی و اجتماعی مانند انتخابات نیز که سروش محلاتی ادعا میکند، از افتخارات حوزه علمیه و فضای علمی کشور است و هیچکس مخالف آن نیست. اما فضاسازی رسانهای و شبههافکنی و تبلیغ علیه منافع ملی مساله ای کاملا متفاوت است.
سروش محلاتی: «در کشور ما، در دورههای اخیر بخش گستردهای از مردم در انتخابات شرکت نمیکنند ... صاحبان فتوی بیش از دیگران باید در فکر حراست [اعتبار مرجعیت در جامعه] باشند تا در مواقع سرنوشتساز از کارآیی و تاثیر کامل برخوردار باشد.»
نقد: این ادبیات تکرار وسوسهها و القائات دشمن در «بیدین نشان دادن جامعه، تنزّل جایگاه علما، شکست انقلاب، رویگردانی ملت از نظام اسلامی و ...» است. در این تصویرسازی، آنان چنین القا میکنند که «چاره فقط عقبنشینی علما، تسلیم شدن رهبری در برابر آمریکا و پذیرش برجام داخلی است. البته آنان این تسلیم را موجب رشد و توسعۀ کشور دانسته و الگوی خود را آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم معرفی میکنند[6].
چنین ادعاهایی از اساس اشتباه است و به تعبیر رهبر معظم انقلاب با وجود تمام مشکلات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، در مجموع نظام اسلامی در وضعیت بدر و حُنین است و جبهۀ مقاومت در عرصه داخلی و خارجی هر روز فتحی جدید دارد.
در عرصه دینی نیز امروزه وجود بعضی از مشکلات در جامعه دینی و شیوع برخی از گناهان، هرگز به معنای شکست دین و بیارزشی فتاوای مراجع نیست. در ماجرای تنباکو، هرچند مردم «حکم» میرزای شیرازی را به جان عمل میکردند، اما این به آن معنا نبود که مردم در همۀ امور تابع مرجعیت بوده و هیچ تخلف و گناهی نداشتند. آن فتوا یک فتوای خاص برای شرایط ویژه بود. امروزه هم چنان مشکلاتی پیش آید، مردم بار دیگر لبیک گفته و فتوای مرجع تقلید و حکم الهی را عمل خواهند کرد. بنابراین برخلاف توهم این روشنفکر حوزوی، انجام برخی از گناهان، یا تخلف از بعضی دستورات مراجع، هرگز به معنای شکست نظام دینی و بیاعتبارشدن جایگاه مرجعیت نیست.
به فضل الهی امروز مراجع معظم تقلید و پیشاپیش آنان مقام معظم رهبری(زیدعزه) در اوج عزت هستند. اگر در دورههای اخیر با سیاستهای غلط غربزدهها و لیبرالها، «بدحجابی» و بعضی از گناهان رواج پیدا کرده است، این هرگز به معنای بیدین شدن جامعه و شکست مرجعیت و ... نیست.
در عرصه سیاسی هم هنوز میزان مشارکت مردم ایران در انتخابات یکی از بالاترین آمارها در دنیا است و شرکت نکردن درصدی از مردم، هرگز به معنای مخالفت این افراد با دین و نظام اسلامی نیست. این سردی ناشی از ضعف عملکرد دولت اعتدال و اصلاح طلبان و تمرکز آن بر برجام بیحاصل است.
از قضا امثال سروش محلاتی و دیگر حامیان این دولت باید پاسخگوی دلخوری و ناراحتی مردم باشند، نه مراجع معظم تقلید. آنان هستند که با عملکرد خسارتبار و حمایتهای خود از سیاستهای دولت اعتدال، اقتصاد کشور را دچار مشکلات فراوانی کردند و سبب ناراحتی و دلسردی بعضی از مردم شدهاند. این جریان لیبرال است که در طول سالهای متمادی، از نظر فرهنگی بودجه بیتالمال را صرف ترویج فرهنگ غرب، ترویج شبهات در رسانههای دولتی و کم رونقکردن ارزشهای دینی کردهاند. اما اکنون در کمال وقاحت به جای پاسخگویی، طلبکار شده و مراجع و علما را متهم میکنند.
سروش محلاتی: «شخصیتهای روحانی... خوب است در ادبیات دینی و سیاسی حضرت آیتالله سیستانی نیز تامل کنند. [و انتخابات و نظام سیاسی را به خود مردم واگذار کنند.]»
نقد: قبل از نقد این بخش، باید توجه داشت که یکی از پروژههای جریان غیر انقلابی با وجود ادعای در «خط امام(ره)» بودن، عبور از اندیشۀ ایشان و ترویج دیدگاهها و عملکرد علمای دیگر است. البته تجربه نشان داده که ادعای این روشنفکران مدعی دین، در پیروی از آیتالله سیستانی هم یک بازی سیاسی بیش نیست.
درباره عراق باید توجه داشت که آخرین انتخابات آن(12 مه 2018) [7] ، با مشارکت کم رونق[8] مردم عراق برگزار شد و نشان داد که نظام سیاسی عراق در آن برهه مورد حمایت گستردۀ مردم آن کشور نیست و آمریکا و جماعت سکولار عراق را ترغیب کرد تا از این وضعیت سوء استفاده کنند. آنان فتنهای عظیم در مناطق شیعهنشین عراق شکل دادند، فتنهای که علاوه بر کشتار بسیاری از مردم عراق و آسیبهای گسترده اقتصادی و امنیتی، سبب سرنگونی دولت عراق به نخستوزیری عادل عبدالمهدی، از سیاستمداران متدین و مجاهد عراق شد.
جایگزینی الکاظمی که شخصیتی غربگراست، سبب نفوذ حداکثری آمریکاییها در دولت عراق شد و علاوه بر غارت اموال ملت عراق توسط آمریکاییها و هزاران مشکل فرهنگی و سیاسی دیگر، شهادت سرادر سلیمانی و ابومهدی المهندس نیز از آثار این نفوذ بود.
رها نکردن مردم بیتجربه عراق در عرصۀ سیاست و واگذار نکردن تمام ابعاد مسألۀ بسیار مهم و پیچیدهای چون انتخابات به خود آنها و پشتیبانی و مشورتدهی به آنان از سوی بسیاری از علما و نخبگان دینی و سیاسی در عراق، میتوانست جلوی برخی از این فجایع را بگیرد.
سروش محلاتی مدعی است که ورود علما در سیاست سبب بدنام شدن عالم دین و اساس دیانت میشود. وی در مقالهای دیگر به نام «به پای اسلام» همنوا با جریان سکولار مدعی است که اگر عالم دین در عرصۀ سیاست ورود نکند، مشکلات سیاست «به پای او و به پای اسلام» نوشته نخواهد شد. در پاسخ باید گفت:
اتفاقا بسیاری از مشکلات اجتماعی و سیاسی سیاستمداران نااهل دامنگیر عالمان گوشهنشین نیز میشود و ظلم و فسق این سیاستمداران به همۀ اعضای جامعه، به ویژه علما، متدینین و دیانت آنان نیز ضربه خواهد زد.
بر خلاف آنچه روشنفکران و امثال سروش محلاتی مطرح میکنند، ورود علما به مسائل سیاسی و اجتماعی موجب خوشنام شدن آنها میشود. اگر «حاج آقا روح الله»، «امام خمینی(ره)» شد، به این دلیل بود که وارد عرصه سیاست شد، نوش و نیش عرصه سیاست را به جان خرید و خود و آبرو و دارایی خود را خرج اسلام و ملت ایران کرد و ملت ایران هم در مقابل، جان و مال و عزیزان خود را فدای اسلام و ایشان کردند.
اسلام و روحانیت نیز به تبع حضرت امام(ره) عزیز شد و امروز پیام این انقلاب تمام جهان را فراگرفته است. البته مشکلاتی هم وجود دارد و بعضی از سیاستمداران در این نظام دچار خطاهایی شدهاند اما مردم حساب آنها را از امام، رهبری و روحانیت اصیل جدا میدانند.
کسی که «اعتبار» و «آبروی» خود را صادقانه خرج ملت نمیکند، محبوب ملت هم نخواهد شد. به تعبیر مقام معظم رهبری اگر دین میخواهد اجتماعی و با عزت باشد، باید در عرصه اجتماع حضور داشته باشد و ضرر و منفعت عرصه سیاست را به جان بخرد. «بخشیدن عطای مناصب سیاسی به لقای آن»، ثمرهای جز انزوای دین و عالم دینی و تسلط دشمنان بر آنان نخواهد داشت.
سروش محلاتی: «امروز ادبیات «وظیفه شرعی» ... اعتبار و آبروی خود را از دست داده است زیرا این الفاظ مقدس به صورت یک جانبه برای تقویت نهادهای حاکمیتی استفاده میشود. وقتی ... از «وظیفه حاکمان» در قبال حقوق مردم دفاعی صورت نگیرد، مردم حق دارند به آن اعتنایی نکنند.»
نقد: این ادبیات سروش محلاتی، تکرار «شبهۀ سوء استفاده فقها از دین برای حمایت مردم از نظام و تثبیت منافع خودشان» است. وی همصدا با جریان سکولار، فقهای بزرگ شیعه را متهم به بیتقوایی و بیتوجهی به حقوق مردم میکند. در حالی که فقهای عادل شیعه، به عنوان بزرگترین پاسداران حریم تشیع و جامعه شیعه، خیرخواه مردم هستند و آنان را به بهترین تصمیم دعوت میکنند.
در طرف دیگر، سروش محلاتی همنوا با دیگر روشنفکران سکولار و همراه با دشمنان ملت ایران، مردم را به عدم مشارکت و ضعیف شدن نظام اسلامی دعوت میکنند. آیا آمریکاییها و ضدانقلاب و دیگر دشمنان قسمخورده کشور خیرخواه ملت ایران هستند، یا مراجع معظم تقلید و دیگر عقلا و بزرگان کشور؟! مراجع معظم تقلید از دیرباز پشت و پناه و راهنمای ملت ایران بوده و خواهند بود و جبهۀ کفر و نفاق داخلی نیز انشاء الله رسوا خواهد شد.
این یادداشت سروش محلاتی نشاندهندۀ عمق مبارزۀ جریان سکولار با مبانی اعتقادی شیعه و به ویژه بنیادهای فقهی نظام جمهوری اسلامی ایران است. بصیرت سیاسی در برابر جریان نفاق و فریادی «عمارگونه» از همۀ چهرههای علمی و فعالان فرهنگی میتواند غبار شبهات این «فتنهگران» را بزداید و سیمای حقیقت را بر جامعه آشکار کند.
پاورقی:
[1]. زهرا اشراقی: «امام از دهه 50 تا 60، 180 درجه تغيير كرد، قطعا اگر تا دهه 80 هم بود، تغيير خيلي زيادي ميكرد! ... اينكه افرادي ميخواهند افكار امام دهه 60 را به دهه 80 منتقل كنند، كاملا متناقض با افكار امام است و هيچ كدام افكار امام نيست!» [زهرا اشراقی «و اگر امام زنده بود»، https://b2n.ir/k80615]
[2]. محمد سروش محلاتی، شعور شهروندی(2) شهروندِ با شعور، یا شهروندِ سرسپرده ؟! http://soroosh-mahallati.com/fa/130
[3]. جریان اصلاحات و مدعیان کارشناسی که نظرات غربیها و کارشناسان آنان را به راحتی میپذیرند باید برای این مساله پاسخ داشته باشند که چگونه حضرت امام(ره)، مقام معظم رهبری و بعضی از مراجع معظم تقلید و علمای بزرگ حوزه، از منظر کارشناسان مطرح دنیا، از بزرگترین سیاستمداران و از بهترین استراتژیستهای جهان میباشند؟
[4]. شعور شهروندی(2) شهروندِ با شعور، یا شهروندِ سرسپرده ؟! http://soroosh-mahallati.com/fa/130
[5]. سروش محلاتی، مبنای فقهی انتخابات؛ نظریه متفاوت استاد مطهری، https://b2n.ir/994037
[6]. اشاره به سخنرانی هاشمی در 30/5/95
[7]. مصادف با 22 اردیبهشت 1397
[8]. حدود 44 درصد
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com