گروه سیاسی - کیان عبداللهی سردبیر گروه هاي سياسي و بين الملل خبرگزاری تسنیم در یاداشتی نوشت:تشخیص اینکه آقای پناهیان درباره عدالت حرف غلطی زده، خیلی دشوار نیست. تقلیل عدالت به مبارزه با دزدی و فساد و گفتن اینکه خب دیگر دوران عدالتخواهی گذشته و آقای رئیسی هم حواسش به دزدها هست و دیگران بروند با خیال راحت منتظر امتحان آخرالزمانی مواسات باشند، بیش از اندازه سطحی است.
به گزارش بولتن نیوز، اما فروکاستن این سطحینگری در عدالت به آقای پناهیان هم سادهانگاری و سطحیسازی مضاعف و بدتری است. نیازی به بازگویی نیست که در بدترین وضعیت نابرابری پس از انقلاب به سرمیبریم و همین شاخص روشنی است که در عدالت چه کردهایم! امّا بدتر اینجاست که خلأ فکری بسیار بزرگی در این عرصه داریم و اگر به موازات اقدامات نسبتاً ارتکاذی در حوزه عدالت، فکری به حال این خلأ فکری نشود، کار بیش از امروز بیخ پیدا میکند.
شخصاً طی چند سال اخیر با افراد متعددی که دستی بر آتش نظر دارند، راجع به عدالت صحبت کردهام؛ غیر از تعداد بسیار معدودی، نظرات مابقی، به لحاظ میزان پختگی، ناامیدکننده بود. حالا آقای پناهیان که ادعای فیلسوفی هم ندارد و فقط یک خطیب توانمند است؛ امّا دو سه سال پیش، یکی از مثالهای مشهور موقعیتهای عدالت را برای یکی از عزیزان که یدطولایی هم در فلسفه اسلامی دارد مطرح کردیم تا ببینیم چه انتخابی خواهد داشت. انتخاب او از عمل عادلانه در این وضعیت، منطبق بر یکی از رادیکالترین گرایشها در لیبرالیسم –یعنی Utilitarian ها- بود و جالب اینکه شدیداً هم از آن دفاع میکرد! نه اینکه باطناً لیبرال باشد و اسلامش ظاهری باشد، بلکه اصلاً به اقتضائات و مبانی انتخاب خود التفات نداشت! نمونههایی از این انتخابهای اشتباه را در عمل و در ماجرای حمایت از خصوصیسازی مدارس و تاسیس مالهای عظیم و دامن زدن به نابرابریهای بزرگ و ... میتوان دید.
بدترین ظلم به عدالت در تمام این سالها آن است که کار نظری راجع به آن جدی گرفته نشده و تصور برخی به این تعلق گرفته که اولاً اینها مباحث انتزاعی و سرکاری است که کمکی به عمل نمیکند و ثانیاً خیلی هم نباید سخت گرفت بلکه با چند افشاگری و مقابله با دزدی و... کار حل است. همانطور که احتمالاً آقای پناهیان فکر میکند. البته از حق نگذریم، یک چالش نظری بامزه هم در یکی دو سال اخیر با هیجان بالا در میان بعضی دوستان مطرح شد: عدالت مقدم است یا ولایت؟! درواقع دوستان با شدت و حدت بسیار دنبال نخودسیاه بودند! و فکر میشد که کار نظری تعیینکنندهای در حال انجام است. حال آنکه صورت مسئله از بیخ غلط است.
نتیجه تمام آن سهلانگاریها این است که علیرغم همهی انگیزهها و دغدغههای خوب، در عدالت عقب رفتهایم و در مقام کلام هم به جایی میرسیم که فردی همچون آقای پناهیان که صرفنظر از برخی اشتباهاتش، از بهترین خطیبان کشور است، از سر دغدغه و تلاش برای تهییجهای سازنده، یک روز تز نولیبرالی میدهد بدون آنکه بداند و روز دیگر سوت پایان عدالتخواهی و آغاز انتظار برای امتحان مساوات را میزند. مشکل از آقای پناهیان نیست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
اما یک نکته مهم را به نویسنده تذکر می دهم و آن اینکه تنها یک چیز است که از عدالت بالاتر است و آن هدایت است.
اگر امام علی هعلیه السلام که مساوات را در بیت المال اجرا می کند از بازگرداندن فدک به فرزنانش خودداری می کند فقط برای آن است که اگر اینجا عدالت اجرا شود مردم از آن تعبیر منفعت طلبی شخصی می کنند.
یادر ماجرای نماز تروایح و مواردی دیگر که مردم آنچه خلفایی مثل عمر بن خطاب کرده اند را عین اسلام می پندارند و پاک کردن ذهنیت آنها ممکن نیست.
اما در مورد مساوات در بیت المال همه می فهمیدند که این روش عین عدالت است و سنت خود رسول الله صلی لله علیه وآله است و حتی در زمان ابوبکر هم اجرا می شده. لهذا هیچ کس به امام نگفت که مساوات در بیت المال بی عدالتی یا خلاف اسلام است بلکه می گفتم می دانیم و آگهایم که عدالت است اما تو بیا برای دل ما قدری بی عدالتی کن!
و جایی هم که مردم آگاهانه در مقابل عدالت می ایستند آنجا است که باید دست به قبضه شمشیر برد و طلحه و زبیرها و یارانشان را کشت.
الان مشکل جامعه ما دقیقا همین است که افرادی مثل پناهیان آگاهانه در مقابل عدالتخواهی می ایستند. می گویند می دانیم حرف شا حق است اما لطفا تنش ایجاد نکنید و بی خیال شوید و بنشینید به امید قوه قضاییه! جنین تفکر فاسدی نیاز به مشت آهنین دارد.
شرط و لازمه ی مشروعیت ولایت ولی فقیه وجود و تجسم همیشگی عدالت در رفتار و گفتار و پندار ولی فقیه است.
کسی میگوید ما در عصر فضا به سر میبریم. دیگری میگوید اشتباه میکنی عصر فضا گذشته است در حالیکه ما در دوران نانوتکنولوژی هستیم.
شخص سوم که بیننده مناظره آن دو نفر است به نفر دوم میگوید ای نادان! چطور میگویی عصر فضا گذشته است در حالیکه هر روز بیشتر از گذشته به کاوش و کشف فضا نیازمند میشویم؟! و چقدر این نفر سوم غافل است که تکنولوژی نانو چون فنانوری بالاتری از فناوری فضایی است، رسیدن به عصر نانوتکنولوژی به معنای گذار از عصر فضا نیست بلکه به معنای رسیدن به مرتبه بالاتری از تکنولوژی است.
دقیقاً ماجرای صحبتهای جناب پناهیان است. ایشان در صحبتهایش میگوید عصر عدالت خواهی گذشته است. ما در آستانه ورود به آزمون مواسات هستیم.
دقت کنید... ما در آستانه ورود به آزمون مواسات هستیم!
این جمله به این معنی نیست که «دیگر نیازی به عدالت خواهی نداریم» بلکه به این معنی است که با ورود به آزمون مواسات، وارد کارزاری میشویم که به مراتب وسیعتر و فراگیرتر از عدالت خواهی است و این وسعت قطعاً شامل عدالت خواهی «هم» میشود.
یکبار دیگر دقت بفرمایید. عدالت خواهی زیر مجموعه مواسات است و مواسات مفهومی به مراتب وسیعتر و کلانتر از عدالت خواهی است.
اینکه جناب پناهیان میگوید «عدالت خواهی بیشتر معطوف به این است که کسی دزدی نکند» به این معنی نیست که «معنای عدالت خواهی صرفاً این است که کسی دزدی نکند» بلکه مفهوم جمله ایشان این است که «وقتی میگوییم عدالت خواهی، معمولاً از این کلمه چنان مفهومی استفاده میشود» در حالیکه در مواسات با بیان بزرگتری روبرو هستیم و مهمتر از آن، اگر در عدالت خواهی، ما صرفاً در مقام مطالبهگری هستیم و «اجرا و استقرار عدالت را مطالبه میکنیم» در آزمون مواسات نه تنها باید عدالت خواه باشیم بلکه باید خود نیز به آن عمل کنیم و برای اجرا و استقرار آن وارد میدان شویم.
در واقع ایشان میگوید «زمان این گذشته است که مطالبه کنیم بلکه زمان آن است که خودمان هم عمل کنیم». اینکه میگوید قوه قضائیه هم فعال شده است و چنان میکند، به این مفهوم است که تا آنجا که باید «فقط مطالبه میکردیم، ان شاء الله با فعال شدن قوه قضائیه محقق شده است» و الآن در آستانه آزمونی هستیم که باید از مطالبهگری صرف گذر کنیم و عدالت و برابری را در مورد خودمان هم عملیاتی کنیم.
از شما میپرسم، آیا همانگونه که اگر فلان تاجر بزرگ یا فلان سرمایهدار کلان با استفاده از رانت فلان و بهمان از پرداخت مالیات معاف شود این معافیت را بی عدالتی قلمداد میکنیم که در واقع هم چنین است، اگر فلان تاجر یا سرمایهدار کلان فوق الذکر، پس از پرداخت مالیات قانونی از پرداخت وجوه شرعی مانند خمس و زکات خودداری کرد باز هم کسی این را مصداق بی عدالتی میداند؟!
معمولاً خیر! در حالیکه در مفهوم مواسات، همانگونه که عدم پرداخت مالیات قانونی از طرف فلان شخص سقوط از عدالت است، عدم پرداخت وجوه شرعی هم همانگونه است.
«دوران عدالت خواهی گذشته است و به آزمون مواسات رسیدهایم» یعنی زمان این سپری شده که فقط برای اجرای عدالت سینه چاک کنیم بلکه به دورانی رسیدهایم که باید این مطالبهگری را تا آنجا گسترش دهیم که نه تنها سرمایهدار باید در چهارچوب قانون و رعایت اصول سرمایهدار باشد، بلکه اساساً حق ندارد سرمایهدار باشد در حالیکه برادر دینی او فقیر است و حتی بالاتر از آن، حق ندارد از برادر دینی خود «سرمایهدار تر» باشد.
به جملات جناب پناهیان دقت بفرمایید. در جایی میگوید «مواسات یعنی چه؟ یعنی تو حق نداری بیشتر از رفیقت پولدار باشی!»
همه افرادی که پس از صحبتهای جناب پناهیان گریبان چاک کردند که «وای بر ما که با اینهمه شکاف طبقاتی، فلان خطیب معروف میگوید دوران عدالت خواهی گذشته است!!!» لازم است بفرمایند این جمله جناب پناهیان چه نسبت مستقیم یا معکوسی با شکاف طبقاتی دارد؟!! آیا این جمله در جهت نادیده گرفتن و بی اهمیت بودن شکاف طبقاتی است یا در جهت توجه بیشتر به پر کردن این شکاف؟!
اینکه آقای عبداللهی، «مواسات» را «مساوات» فهمیدهاند و در جملات آخر مکتوبه خود میفرماید «فردی همچون آقای پناهیان که صرفنظر از برخی اشتباهاتش، از بهترین خطیبان کشور است، از سر دغدغه و تلاش برای تهییجهای سازنده، یک روز تز نولیبرالی میدهد بدون آنکه بداند و روز دیگر سوت پایان عدالتخواهی و آغاز انتظار برای امتحان مساوات را میزند. مشکل از آقای پناهیان نیست.» و به همین سادگی و بی واهمه دیگران را به لیبرالیسم و نولیبرالیسم متهم میکند، علاوه بر آنکه بیانگر آن است که ایشان اصلاً معنای مواسات را نمیداند، نشان دهنده این است که مطلقاً معنای صحبتهای جناب پناهیان را درک نکرده است و مهمتر از همه اینکه ایشان همچنان در مرحله «طلب» مانده است و ورود به مرحله «عمل» را مذموم میداند!
اما واقعا چرا باید خود را فریب دهیم؟ خیر. مواسات یک چیز است و عدالت یک چیز دیگر. مواسات یک امر فردی است. خیلی هم چیز خوبی است. اینکه انسان با دیگران مواسات کند. اینکه اگر کسی بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد او مسلمان نیست! سلمنا. همه این حرفها درست.
اما عدالت یک مقوله احتماعی و بسیار فراتر از مواسات است. آیا امام علی علیه السلام در دوره خلفای سه گانه مواسات نمی کرد؟ به فقرا کمک نمی کرد؟ خودش گرسنگی نمی کشید و چاه نمی کرد و وقف نمی کرد؟ قطعا چرا. اما آیا عدالت را هم اجرا می توانست بکند؟ آیا امام حسن علیه السلام بعد از استعفا و صلح تحمیلی برای مردم سفره نمی انداخت؟ آیا اموال خودش را با فقرا نصف نکرد؟ آیا حتی نسبت به حیوانات مواسات نکرد و یک یقمه خورد نخورد و. یک یقمه جلوی سگ گرسنه می انداخت؟ قطعا چرا. اما آیا عدالت را هم توانست اجرا کند؟
ابدا و کلا. اجرای عدالت محتاج ایجاد حکومت توحیدی است. عدالت بسیار بالاتر از مواسات است.
پس بر خلاف حرف شما، اینکه بگوییم زمان عدالتخواهی گذاشته است و الان زمان مواسات است - حتی با توضیحات شما- یک ارتحاع محض است. بازگشت به دوره اسلام فردی دوره ستمشاهی پهلوی است. بازگشت به اسلام مکه است که حکومت اسلامی تشکیل نشده. در یک کلام این حرفها مصداق اتم تعرب بعد الهجره است که بزرگترین گناهان کبیره است. یعنی بازگشت از حکومت اسلامی مدینه به دوره زندگی در مکه.
اتفاقا باید از پناهیان پرسید چرا بر فردی سازی اسلام و حذف جنبه احتماعی و انقلابی آن این همه اصرار دارد؟
شما هم یاد بگیرید در شخصیتها ذوب نشوید. امثال پناهیان دارند راه کج می روند و این هم اولین بار نیست که سخنانی منحرفانه می گوید. در ذیل مطلب قبلی بولتن در مورد پناهیان در کامنت اشاره به برخی از این موارد کردم.