کد خبر: ۶۷۳۹۸۶
تاریخ انتشار:
ترجمه کتاب خاطرات جان بولتون (19)

آغاز عشق برادرانه ترامپ - کیم

کتاب خاطرات جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، جنجال و سر و صدای زیادی در کل دنیا به پا کرده است. بولتون در این کتاب خاطرات که بارها از سوی دولت آمریکا تهدید شد جلوی انتشار آن گرفته میشود، به بسیاری از وجوه نادیده مدیریت ترامپ در کاخ سفید پرداخته شده است.
گروه بین الملل: کتاب خاطرات جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، جنجال و سر و صدای زیادی در کل دنیا به پا کرده است. بولتون در این کتاب خاطرات که بارها از سوی دولت آمریکا تهدید شد جلوی انتشار آن گرفته میشود، به بسیاری از وجوه نادیده مدیریت ترامپ در کاخ سفید پرداخته شده است. به دلیل اهمیت این کتاب در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل، سایت سیاست پارسی هر روز بخشی از این کتاب را ترجمه کرده و در اختیار علاقمندان قرار می‌دهد.
 
آغاز عشق برادرانه ترامپ - کیم

به گزارش بولتن نیوز به نقل از سیاست پارسی، روز شنبه همگی با تعجب دیدیم که مون و کیم برای دو ساعت با هم در منطقه غیرنظامی شده شمال ملاقات داشتند. کانگ، وزیر امور خارجه کره جنوبی به پمپئو گفت که کیم درخواست ملاقات را مطرح کرده بود و مون هم قابل پیش‌بینی بود که بلافاصله درخواست را بپذیرد. چانگ نیز در این ‌باره با من صحبت کرد و گفت که در این جلسه حضور نداشته است اما جلسه به‌ خوبی پیش رفته و دو رهبر توافق بر سر خلع سلاح هسته‌ای کامل، قابل ‌بررسی و غیر قابل ‌بازگشت و مسائل دیگر را تأیید کرده‌اند. کیم به مون گفت که انتظار دارد در اجلاس سنگاپور به «توافق جامع» برسند، زیرا کره شمالی آماده‌سازی گسترده‌ای برای این اجلاس انجام داده است. کیم از تصمیم ترامپ برای «تعلیق» اجلاس شگفت‌زده شده بود و از اینکه ایالات ‌متحده موضعش را تغییر داده بود، خیالش آرام گرفته بود. مون تأکید کرد که ایالات‌ متحده توافق «عمل در برابر عمل» را نمی‌پذیرد گرچه بعد از این، هر جا که می‌رفت بیان می‌کرد که اگر شمال پیشرفت قابل ‌توجهی در انجام تعهداتش در خلع سلاح هسته‌ای به دست آورد، ایالات‌ متحده هم برایش جبران می‌کند و به همین دلیل بود که اعتقاد داشتم مون را باید از جریان مذاکرات با شمال کنار بگذاریم. در همین حال ترامپ در حال توئیت کردن بود که هیچ اختلافی در تیمش وجود ندارد: «برخلاف آنچه نیویورک‌ تایمز فاسد و ناکام می‌خواهد مردم باور کنند، میزان اختلاف ‌نظر در داخل دولت ترامپ برای نحوه مواجهه با کره شمالی صفر است ... و اگر هم اختلافی وجود داشت، اهمیتی نداشت. نیویورک ‌تایمز از اول هم می‌گفت من اشتباه می‌کنم!»

آبه به ترامپ فشار آورد که نه ‌تنها از موضوع خلع سلاح هسته‌ای که موضع قدیمی ژاپن بوده است حمایت کند، بلکه خواهان از بین رفتن سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیکی پیونگ‌یانگ و همچنین همه موشک‌های بالستیکشان فارغ از برد آن‌ها، بشود.

روز بعد در منطقه غیر نظامی شمال، کره شمالی به رهبری کو سان هویی همیشه خوشحال، در گفت‌وگوهای دوجانبه با آمریکا با اینکه از واژه «خلع سلاح هسته‌ای» در جلسه دیدار ترامپ و کیم استفاده شود هم مخالفت کرد. این قلمرو آشنای ناخوشایندی بود و من نگران رسیدن به زمانی بودم که نه ‌تنها ترامپ که مشتاق رسیدن به «موفقیت» در سنگاپور باشد، بلکه وزارت خارجه نیز شروع به انعطاف نشان دادن از خود بکنند. ارتباط ما با همتایان کره جنوبی خودمان در ابتدا نزدیک و مداوم بود و سرعت آماده‌سازی شرایط برای ملاقات به ‌شدت افزایش یافت. آبه و ژاپنی‌ها هم با انرژی تمام کار می‌کردند و امیدوار بودند که بتوانند ترامپ را همچنان در راستای تعهداتی که قبلاً داده بود، نگه ‌دارند.

آبه در روز یادبود[1] به ترامپ گفت که روشی که او برای اداره این اجلاس در پی گرفته، کاملاً با روش سایر روسای جمهور آمریکا تفاوت دارد و کیم اصلاً تصورش را نمی‌کرد که او جرئت لغو کردن جلسه را داشته باشد. آبه به ترامپ گفت که در حال حاضر در موضع قدرت قرار دارد و بدیهی است که امیدوار بود ترامپ اشتباهات پیشینان خود را تکرار نکند. آبه به ترامپ فشار آورد که نه ‌تنها از موضوع خلع سلاح هسته‌ای که موضع قدیمی ژاپن بوده است حمایت کند، بلکه خواهان از بین رفتن سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیکی پیونگ‌یانگ و همچنین همه موشک‌های بالستیکشان فارغ از برد آن‌ها، بشود.

این سؤال را از خودم پرسیدم که آیا نباید به‌جای مبارزه دائم برای مسائلی که قبلاً درباره آن‌ها بحث کرده بودیم و پیچ ‌و تاب خوردن‌های شدید سیاست ترامپ، از مسئله کره شمالی کناره بگیرم و اجازه دهم که ترامپ آن را در اختیار بگیرد؟

فردای روز یادبود، با ترامپ درباره وضعیتی که در آن بودیم صحبت کردم و ترامپ به‌طور غیرمنتظره‌ای گفت: «ما نمی‌توانیم اجازه دهیم یک ‌مشت کبوتر کنترل هیئت ما را در دست بگیرند[2]. به پمپئو بگو. باید به این توافق برسم. ما باید در اجلاس سنگاپور درباره خلع سلاح هسته‌ای صحبت کنیم. «باید» به آن برسیم.» بعد از آن، گفت: «رهبر هیئت را پای تلفن بیار» که ما هم سریع همین کار را کردیم و با یکی از افسران سرویس خارجی آمریکا که شگفت‌زده هم شده بود صحبت کرد. ترامپ پس از صحبت‌های خوشایند اولیه، گفت: «من باید این توافق را ارائه کنم ... در مورد خلع سلاح هسته‌ای چانه‌زنی نمی‌کنی و باید این را به آن‌ها بگویی. باید «خلع سلاح هسته‌ای» را بدون هیچ کم و کاستی بگویی.» ترامپ بیان کرد که توافق «بزرگ و دستورالعمل رسمی» و تشریفات زیاد هم نمی‌خواهد. همین است که هست. چند دقیقه بعد پمپئو تماس گرفت و از اینکه ترامپ به‌ صورت مستقیم با هیئت مذاکره‌کننده صحبت کرده بود، ناراحت بود. آنچه اتفاق افتاده بود را شرح دادم و از نگرانی‌ام درباره زبان ضعیف در پیش‌نویس بیانیه رسمی گفتم. پمپئو گفت: «من هم در این قضیه با تو هستم» و معنایش این بود که ما باید درباره «خلع سلاح هسته‌ای» بحث کنیم. اما مشخص نبود که آیا می‌داند مذاکره‌کنندگان وزارت خارجه به دنبال پی گرفتن این خط در مذاکرات هستند یا نه؟

پمپئو بعداً با من صحبت کرد و گفت که ترامپ قصد دارد کیم یونگ چول را مستقیم به دفتر بیضی دعوت کند و ترامپ فکر می‌کرد که این کار «هوشمندانه» است. هر دوی ما معتقد بودیم که این کار اشتباه است و کلی هم‌ زمانی که مسئله را به او گفتم، تأیید کرد. البته به نظر می‌رسید که پمپئو در عین مخالفت، آن را می‌پذیرد. در همان زمان بود که این سؤال را از خودم پرسیدم که آیا نباید به‌جای مبارزه دائم برای مسائلی که قبلاً درباره آن‌ها بحث کرده بودیم و پیچ‌ و تاب خوردن‌های شدید سیاست ترامپ، از مسئله کره شمالی کناره بگیرم و اجازه دهم که ترامپ آن را در اختیار بگیرد؟ از سوی دیگر آن ‌طور که من می‌دیدم، ما درگیر با سلاح‌های اتمی در دستان یک رژیم عجیب‌ و غریب بودیم بنابراین برای استعفا دادن و رو گرداندن احتیاط کردم.

ترامپ ادامه داد: «{اگر جلسه شکست بخورد} تعرفه‌های سنگینی وضع می‌کنم {معلوم نبود به چین اشاره می‌کند و یا به کره شمالی}. تصمیم گرفته بودم آن‌ها را تا الآن عقب بیندازم اما در هر صورت تعرفه‌ها منتظرند.»

ترامپ همچنان به نظر می‌رسید در مورد اینکه اجلاس سنگاپور برگزار شود یا نه، در تردید به سر می‌برد. همان ‌طور که قبل از رفتن پمپئو به نیویورک و دیدار با کیم یونگ چول، بحث می‌کردیم، ترامپ چند بار پیش از نتیجه‌گیری، راه‌های جایگزین را سنجید و گفت: «ترجیح می‌دهم {اجلاس سنگاپور} را داشته باشم اما اگر قرار باشد «خلع سلاح هسته‌ای» را نگیرم، کار دیگری هم نمی‌توانم انجام دهم.» او ادامه داد: «{اگر جلسه شکست بخورد} تعرفه‌های سنگینی وضع می‌کنم {معلوم نبود به چین اشاره می‌کند و یا به کره شمالی}. تصمیم گرفته بودم آن‌ها را تا الآن عقب بیندازم، اما در هر صورت تعرفه‌ها منتظرند.» دیگر حرفی از آمدن کیم یونگ چول به کاخ سفید نبود و من و پمپئو در حال خروج از دفتر بیضی به این نتیجه رسیدیم که شاید در این مورد از مهلکه گریخته باشیم. این مسئله متأسفانه از دید کیمِ بی‌اهمیت[3] جا نماند. و همان ‌طور که پمپئو ساعت 9 همان شب به‌ کلی گفته بود، «تصمیمش را گرفته بود که به هر طریق ممکن در مقابل ترامپ قرارگرفته و با او دیدار داشته باشد» تا نامه‌ای که کیم جونگ اون به او نوشته بود را تقدیمش کند. کیم یونگ چول هم درباره همه مسائل اساسی به‌ شدت سرسخت بود. تنها خبر خوب درباره او این بود که استفاده‌ای برای مون نداشت و علاقه‌ای هم به دیدار سه‌جانبه نداشت. این مسئله بین ما بود و نیازی به کره جنوبی در این میان نبود. ما ترامپ را پشت خط آوردیم، پمپئو درباره شام گزارش داد و در نهایت به مسئله تمایل کیم یونگ چول به تقدیم کردن نامه کیم جونگ اون پرداختیم. ترامپ از روی تعجب و شادی فریاد زد: «چقدر خوب!، بیایید انجامش دهیم.» کلی و من توضیح دادیم که چرا با این کار مخالفیم اما هیچ کمکی نکرد.

یکی از مأموران سرویس مخفی از من خواست تا دوباره به دفتر بیضی بازگردم. متعجب شده بودم اما زمانی که به دفتر بیضی نزد پنس رفتم و گفت که نه او و نه من در جلسه با کیم نخواهیم بود، بیشتر شوکه شدم.

هیچ ‌کدام از استدلال‌هایمان درباره تأثیرات سیاسی این کار بر کیم یونگ چول (قاتلی بی‌رحم و کسی که به‌ احتمال‌ زیاد مسئول شکنجه‌های مرگ‌آور بر روی اوتو وارمبایر بود) تغییری در تصمیم ترامپ ایجاد نکرد. بعداً هم دوباره با موافقت معاون رئیس‌جمهور تلاشمان را کردیم تا حداقل دیدار را به بیرون از اتاق بیضی ببریم اما این هم افاقه نکرد. من تصویری از بیل کلینتون در دفتر بیضی که به همراه دو تن از ژنرال‌های کره شمالی نشسته بود را نیز بیرون کشیدم تا نشان دهم پیونگ‌یانگ این بازی را قبلاً هم انجام داده است اما حتی این هم موفقیت‌آمیز نبود. افراد امنیت دیپلماتیک وزارت خارجه، کیم بی‌اهمیت را از نیویورک به سمت دیدار ساعت یک بعدازظهرش با ترامپ به دفتر بیضی آوردند. ما برای توجیه ترامپ، با او دیدار کردیم و پنس دوباره او را تشویق کرد که دیدار را در جای دیگری مانند اتاق پذیرش دیپلماتیک برگزار کند. ترامپ گوش نمی‌کرد. در حقیقت شروع کرد به فکر کردن درباره اینکه او را به اتاق ‌خواب لینکلن ببرد که باز سعی کردیم او را از این کار منصرف کنیم. مترجمان آمریکایی را جمع کردم و به سمت ورودی جنوبی محل اقامت رئیس‌جمهور رفتیم که کلی هم در آنجا منتظر کره شمالی‌ها بود تا آن‌ها را به سمت دفتر بیضی اسکورت کند. زمانی که آنجا بودیم، یکی از مأموران سرویس مخفی از من خواست تا دوباره به دفتر بیضی بازگردم. متعجب شده بودم اما زمانی که به دفتر بیضی نزد پنس رفتم و گفت که نه او و نه من در جلسه با کیم نخواهیم بود، بیشتر شوکه شدم. می‌توانم از جانب پنس و آیرس هم بگویم که هر دوی آن‌ها شوکه شده بودند و آیرس بیان کرد که ترامپ خواسته است «جلسه را در حد مختصر و کوچک» نگه دارد فقط ترامپ قرار بود باشد و پمپئو و مترجم طرف آمریکایی و کیم و مترجمش در طرف دیگر.

ترامپ دیگر به مرز دیوانگی رسیده بود، هدایای استاندارد کاخ سفید (مانند دکمه ‌سردست) را روی ‌هم انباشته بود تا آن‌ها را هدیه دهد.

واقعاً تعداد افراد کمی بودند که بشنوند ترامپ در جلسه چه گفته است. ترامپ دیگر به مرز دیوانگی رسیده بود، هدایای استاندارد کاخ سفید (مانند دکمه‌سردست) را روی‌ هم انباشته بود تا آن‌ها را هدیه دهد. یکی از جعبه‌ها اندکی خمیده بود و ترامپ با عصبانیت به مادلین وسترهوت گفت:«این یکی را خراب کردی، یکی دیگه بیار» بعد از این هم عکاس رسمی کاخ سفید را که از او خواسته بود زمانی که کیم یونگ چول آنجا است، خیلی کوتاه و مختصر در جلسه حضور داشته باشد به باد سرزنش گرفت. تا به ‌حال این‌قدر ترامپ را بی‌حوصله ندیده بودم. پنس گفت: «چرا در دفتر من نمی‌مانی؟» که به نظرم بسیار سخاوتمندانه آمد. هیچ‌کدام از ما فکر نمی‌کردیم که دادن نامه کیم جونگ اون بیشتر از چند دقیقه طول بکشد. هنوز هم از اینکه از این جلسه بیرون گذاشته‌ شده بودم در حیرت بودم، اما نه بیشتر از حیرت پنس که در کل بسیار ناراحت بود.

کلی بعداً به ما گفت که کیم به ‌شدت مضطرب به نظر می‌آمده است و تا به بال غربی رسیده‌اند، یادش آمده است که نامه کیم جونگ اون را در اتومبیل جا گذاشته است.

کیم یونگ چول ساعت یک و پانزده دقیقه رسید و کلی او را به سمت دفتر بیضی از بین راهروی ستونی اسکورت کرد. کلی بعداً به ما گفت که کیم به ‌شدت مضطرب به نظر می‌آمده است و تا به بال غربی رسیده‌اند، یادش آمده است که نامه کیم جونگ اون را در اتومبیل جا گذاشته است. مترجم کره شمالی فرستاده شد تا به‌سرعت نامه را بیاورد. می‌شود تصور کرد که کیم یونگ چول چگونه می‌خواسته به «جانشین بزرگ[4]» توضیح دهد که نامه‌اش را فراموش کرده است. در دفتر معاون رئیس‌جمهور، همان ‌طور که رسانه‌ها ناامیدانه از زمین چمن جنوبی سعی می‌کردند ببینند در داخل چه اتفاقی می‌افتد، تلویزیون تماشا می‌کردیم. زمان به‌سختی می‌گذشت. زمانی که دان مک‌گان آمد که بگوید هدیه‌های ترامپ تقریباً قطعاً نقش تحریم‌ها بوده است و ترامپ باید در آینده که تحریم‌ها را برمی‌دارد، قانون را عطف به ماسبق نیز بکند، لحظه فرحبخشی برایمان رقم زد! همان‌ طور که مک‌گان مرتباً می‌گفت، این کاخ سفید بوش نبود. ملاقات در نهایت در ساعت 2 و 45 دقیقه پایان یافت. ترامپ و پمپئو به همراه کیم یونگ چول از دفتر بیضی ظاهر شدند و او را به سمت محلی که اتومبیل منتظرش بود، هدایت کردند. بعد از آن ترامپ به جمع خبرنگاران رفت تا قبل از رفتن به دفتر بیضی با آن‌ها صحبت کند.

زمانی که دیدیم کیم دفتر بیضی را ترک کرد، پنس و من وارد دفتر شدیم و کِلی نامه اصلی و ترجمه اولیه از نامه کیم جونگ اون به ترامپ را به من داد و گفت: «این تنها نسخه است». نامه سرشار از تعریف از ترامپ و توصیف‌های اغراق ‌شده بود که احتمالاً توسط یکی از کارمندان دفتر ادبیات کمونیستی کره شمالی نوشته شده بود اما ترامپ عاشقش شد. این آغاز عشق برادرانه ترامپ – کیم بود. خانواده رئیس‌جمهور برای تعطیلات به کمپ دیوید می‌رفتند و همه جمع شدند تا سوار بالگرد ریاست جمهوری شوند که موقتاً نشسته بود. ترامپ هنگام خروج از دفتر بیضی هنگامی ‌که مرا دید لبخندی زد و شصتش را به سمتم گرفت.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین