گروه اقتصادی- ناصر امنزاده دانشجوی دکترای اقتصاد شریف طی یادداشتی نوشت: با وجود این که طبق تجربه کشورهای مختلف از جمله تجربه اخیر چین و هند، رشد اقتصادی میزان فقر را کاهش میدهد ولی به تنهایی نمیتواند فقر را ریشهکن کند و سیاستهای حمایت از فقرا در کنار برنامهریزی برای داشتن رشد اقتصادی بالا و پایدار ضروری به نظر میرسد.
به گزارش بولتن نیوز، قدم اول در حمایت از فقرا شناسایی صحیح آنهاست: در کشورهایی که سیستم مالیاتی مناسبی وجود دارد دولتها میتوانند از این طریق میزان درآمد مردم را مشاهده کرده و فقرا را شناسایی کنند.
ولی در کشورهای در حال توسعه مانند ایران بخش بزرگی از جمعیت بیرون از سیستم مالیاتی هستند و دولت دسترسی به میزان درآمد آنها ندارد. بنابراین دو راه در پیش رو وجود دارد: راهکار اول صرفنظر کردن از شناسایی فقرا و پرداخت همگانی است و راهکار دوم استفاده از راهکارهای جایگزین و شناسایی تقریبی فقرا است.
هر کدام از این راهکارها ممکن است دو نوع خطا داشته باشند. خطای اول حمایت از برخی ثروتمندان یا افرادی است که در واقع نباید مورد حمایت واقع میشدند و خطای دوم حذف برخی از فقرا از جمعیت مورد حمایت است. عموما روشهای مختلف بین این دو نوع خطا بدهبستان دارند یعنی کاهش یکی دیگری را افزایش میدهد.
پرداخت همگانی مشابه پرداخت یارانههای نقدی ایران در دنیا بسیار نادر است. این راهکار خطای نوع دوم را ندارد و حتما تمام فقرا تحت پوشش قرار گرفتهاند ولی خطای نوع اول آن بیشترین مقدار ممکن است زیرا تمام جامعه اعم از فقیر و ثروتمند مورد حمایت قرار گرفتهاند.
پرداخت همگانی به همراه تامین مالی از طریق یک سیستم مالیاتگیری صعودی از درآمد میتواند تبدیل به حمایت هدفمند از فقرا شود، زیرا خالص مبلغ دریافتی برای فقرا در این حالت مثبت بوده ولی برای ثروتمندان منفی میشود.
اما در کشوری مثل ایران که جمعیت زیادی مالیات نمیدهند مبلغ پرداختی در این روش بسیار کوچک خواهد بود.
منتهی در حال حاضر در کشور ما حمایتهای قیمتی از جمله از طریق یارانههای پنهان انرژی و تخصیص ارز دولتی در حال انجام است. خاصیت چنین حمایتهایی این است که کسانی که بیشتر مصرف میکنند (ثروتمندان) بیشتر از این یارانه یا مالیات منفی بهرهمند میشود.
در نتیجه به نظر میرسد حذف حمایتهای قیمتی و پرداخت همگانی منابع حاصل از آن به مردم میتواند حمایت هدفمند از فقرا را حتی بدون نیاز به دسترسی به درآمد افراد محقق کند.
البته برای شناسایی فقرا و حمایت هدفمند راههای دیگری نیز مورد استفاده قرار گرفتهاند. دو مورد مهم آنها عبارتند از:
روش شبه سرشماری: در این روش به محل زندگی بخش بزرگی از جمعیت کشور که احتمال بیشتری برای فقر دارند مراجعه میشود و از روی داراییهای قابل مشاهده خانوار مانند تلویزیون، یخچال فریزر، تعداد اتاقها و امثالهم میزان درآمد خانوار را تخمین میزنند. به نظر میرسد دادههای موجود در ایران بهتر از این روش بتوانند درآمد افراد را تخمین بزنند.
خوداظهاری هوشمندانه: در این روش قرار گرفتن در لیست افراد تحت حمایت با اختیار خود افراد صورت میگیرد (مشابه انصراف از دریافت یارانههای نقدی) با این تفاوت که قرار گرفتن در لیست مورد حمایت دولت هزینه دارد و این هزینه برای ثروتمندان به طور قابل توجهی بیشتر از فقراست. به عنوان مثال افراد مورد حمایت برای فروش داراییهایی مانند ملک و اتومبیل و یا استفاده از یک سری خدمات که مخصوص غیر فقراست مانند هتلهای مجلل، سفرهای هوایی، اخذ وامهای بزرگ و امثالهم لازم است مالیات بیشتری پرداخت کنند.
کسانی که واقعا فقیر هستند اهمیتی برای این موارد قائل نیستند ولی برای غیر آنها در صورتی که هزینه از دست دادن این موارد بیشتر از فایده تحت حمایت بودن باشد به اختیار خود تصمیم خواهند گرفت از دریافت حمایت دولت خودداری کنند.
هنا و اولکن (۲۰۱۸) نشان میدهند حتی با وجود خطاهای جدی و بزرگی که ممکن است روشهای شناسایی فقرا در کشورهای در حال توسعه داشته باشند ولی به هر حال رفاه اجتماعی کل کشور را بیشتر از روش پرداخت همگانی افزایش میدهند. زیرا مبالغی که در حمایت هدفمند به هر فرد پرداخت میشود خیلی مبلغ بیشتری است و این مبلغ برای فقرا اهمیت بیشتری از عموم مردم دارد و رفاه آنها را بیشتر افزایش میدهد.
با توجه به نظام حمایتی فعلی ایران به نظر میرسد حذف حمایتهای قیمتی و تخصیص منابع حاصل برای پرداخت همگانی به همراه استفاده از خوداظهاری هوشمند برای انصراف ارادی بخشی از جمعیت ثروتمند از دریافت یارانه میتواند سیاست مناسبی برای بهبود وضعیت فقر در ایران باشد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com