گروه سیاسی-مصطفی مطهری*: روز به روز، لحظه به لحظه، ساعت به ساعت و ...، ترس از ابتلا به ویروس کووید 19 بیش از پیش بر روان من و دیگر افرادی که می شناسم تاثیر منفی خود را می گذارد. گاهی اوقات فکر می کنم که روح و ضمیرم در شرف تسخیر شدگی از شبح این ویروس قرار دارد. وقتی اوضاع بدتر می شود که اخبار را رصد می کنم. اخبار داخلی نه خارجی. آری تعجب نکنید واقعاً داخلی. رو راست بگویم من به همسایه مان کاری ندارم؛ واقعیت آن است که عمدتاً میانه خوبی با اخبار رسانه های خارجی ندارم؛ شاید بیش از حد بدبینم و شاید بیش از حد قانع. قانعم به اخبار و اطلاعات از منابع داخلی. نه اشتباه نکنید من ساده نیستم. شاید شما گمان کنید من از روی قناعت خبری دست به دامان اخبار داخلی شده ام. باید در جواب شما سروران که مخاطب این یادداشت هستید بگویم خیر دوستان، قناعت در خبر یا اشباع از شنیدن خبر اصطلاح موزونی نیست؛ چرا که نظر من این است که ولع برای دریافت خبر انتهایی ندارد. اما می دانم نظر اکثر شماها و ماها با نظر من در این باره در قرینه تضادگونه زیبا و مثال زدنی قرار دارد. مختارید من شما را شماتت نمی کنم پس شما هم لطفاً من را شماتت نکنید و انگ های عامیانه نزنید. با این حال این را هم ملتفتم که آنچه با نام خارجی پیوند دارد در هوای احوال ما در ایران در این سال ها شنیدنی تر، دیدنی تر و گواراتر است. باز هم بگویم بدانید حق با شماست البته این را من می گویم نه دولت. پس زیاد خوشحال نباشید چون من نه دولتم و نه از دولت.
به گزارش بولتن نیوز، اما در باب توقف من در درون اخبار رسانه های داخلی باید بگویم که عمدتاً مصروف به خبرهای بارگذاری شده در درون رسانه ای نام آشنا با برچسب ملی است. شاید این سوال برایتان پیش بیاید چرا برچسب ملی؟ که من ترجیح می دهم با لنکت زبانم، پاسخی به این پرسش ندهم، چرا که گفتن این موضوع، که چرا از نظر من و عده ای این رسانه ملی است و یا از نظر من و عده ای دیگر ملی نیست باید عرض کنم که توضیحات بنده ممکن است موجب رنجش و تکدر خاطر متولیان این رسانه خوش محتوا و خوش سیمای ملی یا ... شود. پس لطفا وارد نشویم چون برایمان بهتر است.
بگذریم از این حال و احوال ملی بودن یا نبودن رسانه ملی مان؛ چرا که تنها رسانه همه گیر ما در این روزها برای اطلاع از بد احوالی های کرونایی مان است. از شما پنهان نیست عطش شنیدن اخبار و تصمیمات ستاد ملی مبارز با کرونا و دولت برای آینده مبهم زندگی مان در این روزها، گاهی به یخ زدگی جسم و جانم تبدیل می شود. تبسم به لبانِ دولتی و وعده های تلاش برای مبارزه با کرونا، به اضافه درخواست های مکرر برای ماندن در قرنطینه خانگی، اندک لحظاتی ولو ناچیز امیدوارم می کند ولی حیف و صد حیف که بلافاصله خبری در زیر نویس خبر که دردی در جان و استخوانی است در گلو، رشته خیال امیدواری را از وجود من که با اجازه دولت اگر در زمره آدمی و آدمیان باشم، محو می کند. تلنگر زیر نویس خبری این روزها آن قدر تکان دهنده است که گاهی موجب می شود به مبدع این روش اطلاع رسانی خبری لعن و لعنت بفرستم.
برویم سراغ بحث مان اینکه، رفتار شعاری دولت زمانی ترسم را از آینده زیادتر می کند که قرنطینه را به واسطه تصمیماتش بی ثمر نشان می دهد. تعجب می کنم، شاید بپرسید چرا. ولی توصیه می کنم نپرسید چرا. نپرسید چرا چون همه شما هم به مانند من فکر می کنید. می دانم شما هم مانند من در تنهایی خودتان در میان جمع های تکراری این روزهای قرنطینه خانگی می پرسید پس این همه تلاش برای قرنطینه شدن به چه کارمان آمد؟ آیا این دولت ما واقعاً دولت ما است؟ ما و دولت یکی هستیم؟ یا آنها دولت اند و ما ماییم؟.
می دانید حجم سوالاتم زیاد است و دائما نیز در حال تلنبار شدن بی مورد است؛ می دانید علت چیست، مدانم که می دانید علت چیست. ولی باز لازم می دان بگویم که علت دولت و رفتار متناقض دولت برای بازگشایی ادارات و بازگرداندن اشتباهی جامعه با ویژگی های شناور یا غیر شناور!! به حیات مورد نظرشان با اصطلاحات خود ساخته پر خطر و کم خطر، هوشمند و غیر هوشمند، فاصله دار یا بی فاصله دار است. از خودم میپرسم چه نسبتی میان ما و دولت!!، با کنترل این ویروس وجود دارد، که مدعیان دولتی مان می گویند ما و آنها باید با آن همزیستی مسالمت آمیز داشته باشیم؟ نمی دانم.
ماجرا برای من وقتی جالب تر می شود که در این آشفته بازار خبری می شنوم و می شنویم، آن ور آبی ها هنوز راهکاری برای حضور اجتماعی متبوعانشان ندارند و ترجیح را بر قرنطینه و در خانه ماندن داده اند؛ کاش تنها این بود وضع مقررات رفت و آمدی و مجازات حضور بی مورد نیز دلیلی شده است تا به آنها حسودی کنم و بگویم خوش به حالشان برای دولت شان.
جالب تر از جالب تر زمانی است که می فهمم که هشدارهای بهداشت جهانی در این باره برای زندگی ما به عنوان عضوی از اعضای بشری، دلسوزانه تر از دولت و خوش فکری های دولتمان برای ما است. باور کنید رعشه بر جانم می افتد. می ترسم از دولت و تصمیم هایش، می دانم به من حق می دهید چونکه شما هم مانند من از هر تصمیم و هر اخباری که با دولت آغاز شود می ترسید. ترس از دولت و تصمیم هایش به ترس از کرونا و راه انتقال آن اضافه کنید، واویلایی می شود؛ خبر جدید اینکه امروز شنیدم کرونا برای مبتلایانش دو راه در پیش می گیرد یا بازیابی سلامت و بازگشت به زندگی یا باز کردن مسیر برای ترک دیار فانی و رفتن در جمع گذشتگان در دیار باقی. با این شرایط آماده باشید چون من آماده ام.
پس بیاید با من همنوا شوید و زیر لب زمزمه کنید فقط زمزمه نه فریاد؛ چه دولتی!! چه تصمیماتی!! چه حالی!! چه هوایی!! چه فضایی!! چه نوایی!! چه به چه!! هرچی هست!! همین است!!. حال من با این احوال کرونایی وقتی بدتر می شود که از خودم می پرسم این دولت با ما است یا بر ما است؟ من اشتباهم یا دولتم اشتباه است؟؟
بگذریم شاید ما کوچکیم و آنان بزرگ؛ باید اقتصاد کشورمان با برجام یا بی برجام، با ما یا بی ما برای دولت بچرخد و رونق بگیرد که دولت آمارش را بدهد و دستش خالی نباشد از این بابت. پس بچرخ تا قطع نشود زنجیره تهدید حیاتمان یعنی اقتصاد. پس با صدای بلند فریاد بزن کرونا سلام، کووید 19 من خوبم، ما خوبیم، تو حالشو رو ببر. خواست دولت مهم تر است نه من و ما.
*دکترای علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com