گروه فرهنگ و هنر: مسیر بازیگران تا نامزدی
اسکار بسیار طولانی است. در حقیقت طولانیتر از این که فقط یک بازی فوقالعاده از خودشان روی پرده سینما نشان بدهند. اینکه نامزد جایزه اسکار شوید، مستلزم کمپینهای گستردهای از سوی استودیوها و البته شور اصیل و واقعی از طرف رأیدهندگان است. به علاوه همیشه یکسری ژانرها و شیوههای بازیگری هستند که از مباحث فصل جوایز به دور میمانند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از هفت صبح، برای
بازیگران کمتر شناخته شده، سخت است که بتوانند راهشان را به این رقابت باز کنند؛ و اغلب جوایز تمایل دارند که انواع آشنای نقشها را به جای بازیگرانی انتخاب کنند که خودشان را به چالش کشیدهاند. اگر بخواهیم مقدمه را کوتاه کنیم، باید بگوییم که هر سال بازیهای فوقالعاده زیادی از بازیگران میبینیم که نامزد جایزه اسکار نمیشوند. امسال اجراهای مستعد زیادی داشتیم که به حق در فصل جوایز سروصدا به پا کردند، اما بهرغم این موضوع تعداد زیادی بازی فوقالعاده هم بود که در فهرست جوایز قرار نگرفتند. این تعدادی از بازیهای خوب سال ۲۰۱۹ است که نتوانستند راهشان را به اسکار باز کنند.
والریا پاچنرفیلم: زندگی پنهانکارگردان: ترنس مالیکفیلم آخر
ترنس مالیک یک حماسه جنگی است که موج موفقیتی بین منتقدان به راه انداخت. اما مدت زمان سه ساعته آن، ریتم کندش و سبک کارگردانی هنریاش باعث شد که در میان جوایز اسکار اصلی جایی نداشته باشد. در نتیجه بازیهای فوقالعادهای که در قلب این داستان احساسی وجود داشتند، نادیده گرفته شدند. در حالی که بسیاری از منتقدان به اجرای شاهکار
آگوست دیل اشاره کردند که نقش
فرانتس جاگراستاتر یک معترض واقعی به نازیها را بازی میکرد، توجه کافی به بازی
والری پاچنر در نقش همسر او فرانچسکا نشد.
فیلم مالیک سوالهایی درباره طبیعت شهادت و قربانی شدن آدمها در راه چیزهایی که به آنها باور و عقیده دارند، مطرح میکند و پاچنر به زیبایی نشان میدهد که چه حسی دارد، در خاموشی فرو بروی و رها شده باشی. تلاش فرانتس برای حفظ روحش واقعی به نظر میرسد، چون مخاطب درک میکند او چه چیزهایی را پشت سر میگذارد و وقتی فرانچسکا تنها میماند، متوجه میشود که داشتن یک زندگی طبیعی تا چه حد کار دشواری است. بهخصوص وقتی که شوهرش را به عنوان خائن معرفی کردهاند. پاچنر آن حس معصومیت و عشق را خیلی خوب ثبت میکند و بازیاش
مبهوت کننده است. راستش کمی خجالتآور است که در فصل جوایز به بازی او هیچ توجهی نشد.
کریس اوانزفیلم: چاقوکشیکارگردان: رایان جانسونگاهی اوقات یک بازی خوب توسط اسکار نادیده گرفته میشود، چون برایشان سخت است که از یک گروه بازیگران فوقالعاده یک نفر را انتخاب کنند. این اتفاقی است که به نظر میرسد در فصل جوایز برای فیلم
"چاقوکشی" رخ داده است. این فیلم با حضور
دنیل کریگ،
جیمیلی کرتیس،
مایکل شانون و
تونی کولت یکی از قویترین گروههای بازیگران امسال در یک فیلم را در خودش دارد. اما در سکانسهای
کریس اوانز اوست که در نقش
رنسوم دریسدیل عجیب و غریب، صحنه را به تمامی از آن خودش میکند.
او خیلی جدی استحقاق این را داشت که به عنوان
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در فصل جوایز جدی گرفته شود. در فیلمی که بیشتر شخصیتها جوری ساخته شدهاند که تلخ یا خشک باشند دیدن کاراکتری شبیه رنسوم که با مسخره کردن همه موفق میشود اتاق را به لرزه دربیاورد، جذاب و دوستداشتنی است. اوانز برای بازی در نقش
کاپیتان آمریکا شهرت دارد و راستش بازیاش در فیلم
"چاقوکشی" چندان تفاوتی با
استیو راجرز (کاپیتان آمریکا) ندارد. رنسوم شخصیت منفوری است که از امتیازات شخصی خودش لذت میبرد و بهرهبرداری از اعضای خانوادهاش و شرمنده کردن آنها برایش یک سرگرمی و سرخوشی بیپایان بههمراه دارد.
اوانز قادر است که این تصویر را به صورتش بزند و نقش کاراکتری را بازی کند که مخاطبان عاشق این هستند که از او نفرت داشته باشند. به هر حال اوانز از این کاراکتر چیزی بیشتر از یک کاریکاتور میسازد. او در پنهان کردن انگیزههای شخصیتش کارش را خوب انجام میدهد. تا زمانی که پرده شوکهکننده آخر فیلم فرا میرسد. از آن اجراهای کمدی است که اغلب آکادمی به آن توجه میکرد ولی امسال شانسی نداشت.
جولین مورفیلم: گلوریا بلکارگردان: سباستین للیوسباستین للیو فیلمساز شیلیایی فیلم خودش را که محصول ۲۰۱۳ بود این بار به زبان انگلیسی بازسازی کرد و در حالی که للیو با بازسازی فیلم خودش در زمین امنی بازی میکرد، این بازسازی بهخاطر بازی برجسته بازیگر نقش اولش یعنی
جولین مور دیده شده است. مور نقش کاراکتر گلوریا را بازی میکند که اصلاً اسم فیلم از روی او برداشته شده است. یک مادر مجرد که با میانسالی دست و پنجه نرم میکند.
در حالی که با شوهر سابقش و بچههایش در تعامل است، مردی (با بازی
جان تورتورو) وارد زندگیاش میشود. در سالهای اخیر این قویترین نقشی است که
جولین مور ایفا کرده و شرمآور است که توسط اسکار برای چنین بازیای نادیده گرفته شده است. مور روی پرده کاملاً آسیبپذیر و زخمی است. اگرچه با فرزندانش از ته دل دیالوگ میگوید و به آنها نزدیک است یا در ماشینش همراه با خواننده پاپ آواز میخواند، او قادر است کاری کند که احساساتش که وابسته به دیگران است، بامزه به نظر برسد.
اما هیچوقت حقیقت را فدای یک خنده بیارزش نمیکند. این فیلمی نیست که به شیوه کلیشهای روایتش را بیان کند و مور در مدیریت کردن احساسات پیچیده که شامل خلق رابطهها و محوشدن آنها میشود، کارش را عالی انجام میدهد. گلوریا عاشق رقصیدن است و مور آن
روح آزادی و
رهایی و
هیجان را در بازیاش به خوبی ثبت کرده است.
پل والتر هوسرفیلم: ریچارد جوئلکارگردان: کلینت ایستوودبا فیلم
"ریچارد جوئل" کلینت ایستوود یکی از بهترین فیلمهایش را در سالهای اخیر کارگردانی کرده است. ترحم صریح قصه همهاش دور بازی نقش اول باورنکردنی
پل والتر هوسر در نقش شخصیت اصلی میگردد. یک افسر نگهبان قهرمان که به اشتباه او را متهم به بمبگذاری در المپیک سال ۱۹۹۶ آتلانتا میکنند. هوسر پیش از این در نقش مکمل در فیلمهایی مثل
"من، تونیا" و
"بلکککلنزمن" نشان داده بود که چطور میتواند کل صحنه را تسخیر کند، اما اینجا در نقش اصلی به عنوان مردی که توسط دولت و رسانهها مورد بهرهبرداری و استثمار قرار گرفته، بازی خارق العادهای دارد.
مردی که هیچ کس توجه نمیکند جان چند نفر را نجات داده است. به عنوان یک شخصیت
ریچارد جوئل چیزی بیشتر از این نمیخواهد که عضوی از نیروهای قانونگذار باشد. او را میبینیم که چطور به این موقعیت میرسد. یک حمله خطرناک را متوقف میکند و بعد به همان جرمی متهم میشود که حتی دیدنش برای او مصیبتبار است. جوئل تبدیل به یک هدف ساده میشود. هوسر در این نقش، دوست داشتنی است و امکان ندارد برای این شخصیتی که رویاهایش را از او میگیرند، احساس بدی نداشته باشید.