کد خبر: ۶۴۹۳۲۴
تاریخ انتشار:
تروریسم دولتی آمریکا به دنبال چه بود؟

اهداف تاکتیکی و استراتژیکی مورد نظر از ترور سردار شهید سلیمانی

با شهادت حاج قاسم سلیمانی، از مفاهیم و واژگانی که بر سر زبان ها افتاد و به کرات از آن استفاده شد و به نوعی در دایره المعارف عمومی جایی را برای خود دست و پا کرد، واژه تروریسم دولتی بود.

گروه سیاسی ـ مصطفی مطهری*:با شهادت حاج قاسم سلیمانی، از مفاهیم و واژگانی که بر سر زبان ها افتاد و به کرات از آن استفاده شد و به نوعی در دایره المعارف عمومی جایی را برای خود دست و پا کرد، واژه تروریسم دولتی بود. اگرچه مفهوم تروریسم به خودی خود، مفهومی غامض و با تعاریف پیچیده ای می باشد و اجماعی درباره آن وجود ندارد اما می توان در یک تعریف ساده و جامع اینگونه گفت که تروریسم با هر شکل و شمایلی که باشد با خشونت، بکارگیری و اعمال غیر قانونی زور، با انگیزه ایجاد خوف و وحشت و با اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... همراه است که بر علیه ملت یا دولتی مورد استفاده قرار می گیرد. اما تروریسم با پسوند دولتی حامل این پیام است که که نقش دولت دیگری در انجام و اعمال و یا همکاری و حمایت از مجریان ترور بر علیه دولت و یا ملت دیگر، نقشی حساس و انکار نشدنی است. در واقع می توان این گونه بیان کرد تفاوت عمده تروریسم دولتی و با دیگر انواع  تروریسم (غیردولتی و ...) در مجری آن است.

به گزارش بولتن نیوز،  از جمله مصادیق عمده تروریسم دولتی حمله موشکی به خودروی حامل شهدای مقاومت در روزهای گذشته توسط نیروهای آمریکایی در عراق بود. در این رابطه آنچه مهم به نظر می رسد و باید با جدیت خاص بدان اشاره کرد حضور مستقیم و بی واسطه واشنگتن در ترور شهدای مقاومت است. موضوعی که در شکل سخت افزاری آن با این شدت تاکنون در رابطه با جمهوری اسلامی علیرغم دشمنی های چهار دهه ای میان دو طرف بی سابقه بوده است. به عبارت بهتر اینکه با علم و آگاهی از این موضوع که زمینه های دشمنی مستقیم واشنگتن با تهران تا قبل از واقعه منجر به شهید شدن سردار سلیمانی و همراهانش عمدتاً در عرصه های نرم افزاری و در قالب تحریم ها بود، با انجام حمله تروریستی مزبور میزان و نسبت دشمنی های قوام یافته آمریکایی ها با مردم و ملت ایران عریان تر و آشکارتر گردید. این بدان معنا است که فارغ از زوایای موضوع ترور و جهت گیری شبکه های سیاسی سازمان های قدرت و دولت های غربی نسبت به این رویداد، مبادرت ورزی واشنگتن در جهت اقدام به ترور یکی از برجسته ترین نخبگان نظامی ایران با دامنه تاثیرگذاری منطقه ای در عرصه مبارزه با تروریسم می باشد. در واقع اولویت در دستور کار قرار گرفتن پدیده حذف از طریق ترور توسط واشنگتن حاوی نکات و حامل مضامینی چندگانه است که باید با مورد تحلیل و توجه واقع شود.

نکته مهم در این باره، نقشی بود که سردار مقاومت شهید سلیمانی در جهت خنثی سازی طرح ها و برنامه های آشوب ساز منطقه ای ایالات متحده آمریکا و متحدان منطقه ای آنها در منطقه مملو از آشوب خاورمیانه در جبهه های مختلف مقاومت داشت. و وجود این نقش محوری شهید سلیمانی و ضربات سهمگین حاصل آن به خطوط عملیاتی و منافع منطقه ای واشنگتن موجب شد تا آنها دست به اقدام ترور ایشان بزنند.

از حیث نظری نیز از منظر نئوکان ها هرج و مرج سازنده می تواند در راستای منافع منطقه ای آنها عمل کند؛ به عبارت روشن تر اینکه ایجاد تنش و برهم زدن نظم حاکم در منطقه که به سبب تلاش ها و مجاهدت های محور مقاومت پس از برچیدن بقایای تکفیری ها در مرحله تثبیت بود، می توانست پرسش چرایی حضور نیروهای آمریکایی را در منطفه بویژه در مناطق تنش مانند سوریه و عراق را جدی تر کند. از این رو با عملیات ترور درصدد کور کردن انگیزه های ضد امپریالیستی از حضور و ایفای نقش آنها توسط ملت های منطقه به تبعیت از محور مقاومت برآمدند.

حال سوال این جاست که هدف واقعی واشنگتن از عملیات ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس از فرماندهان ارشد الحشد الشعبی و محور مقاومت تحت فرماندهی مستقیم دونالد ترامپ چه بوده است؟ اگر هدف تنها ترس از جایگاه و اهمیت ویژه آنها بوده است و گمان برده اند که با حذف فیزیکی آنها، می توانند آسوده تر به پیاده سازی طرح ها و برنامه های منطقه ای شان بپردازند، در تحلیل رویداد قصور و غفلت کرده ایم.

اهداف تاکتیکی و استراتژیکی مورد نظر از ترور سردار شهید سلیمانی

با این حال مفروضات متعددی در این باره می تواند مطرح شود و در خور تامل نیز باشند؛ بطوریکه می توان این گونه مدخل تحلیل را باز کرد که ترور سردار سلیمانی و همراهانش به زعم آمریکایی ها موجب خواهد شد تا محور مقاومت با آسیب پذیری همراه شود. چرا که از نظر واشنگتن سردار سلیمانی ستون اصلی فعالیت های جمهوری اسلامی در جبهه های منطقه ای محسوب می گردد. از سوی دیگر نیز می توان مبنا را این قرار داد که آمریکا با طراحی عملیات ترور سردار سلیمانی درصدد احیا اعتبار از دست رفته خود بدنبال شکست های سریالی از ایران بعد از ماجرای دستگیری 10 تفنگدار آمریکایی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و انهدام ابر پهباد آمریکا بر فراز مرزهای سرزمینی ایران توسط سپاه پاسداران و ... بوده است. در واقع هدف قرار دادن شهید سلیمانی در یک عملیات تروریستی هم ضربه ای به جمهوری اسلامی محسوب می شده است و هم تلافی خسارت های وارده بر اعتبار آنها از سوی سپاه پاسداران در ماه های گذشته بوده است. از سوی دیگر نیز این ترور به خاطر دامنه تبلیغاتی آن می تواند با نیت اعتبار سازی از موقعیت و پرستیژ ایالات متحده آمریکا در میان متحدان منطقه ای اش صورت گرفته باشد.  

با این حال آنچه در این باره مهم به نظر می رسد این است که واشنگتن دریافته است که دیگر نمی تواند به مانند گذشته به یکته تازی ها خود در منطقه بپردازد و هر گونه کنشی را به صلاحدید خود در مقام یک پلیس جهانی در منطقه صورت دهد؛ واقعیت امر این است که سردرگمی از شرایط بوجود آمده در ذیل تهدید وضعیت و شرایط ایالات متحده آمریکا در منطقه و واقعیت ادراکی از انقباض این جایگاه سنتی واشنگتن در منطقه، موجب شده است تا مقامات این قدرت فرامنطقه ای راه فرار به جلو را برای اعتبار سازی از طریق انجام عملیات های تروریستی مانند ترور شهید سلیمانی را به اولویت خود تبدیل کند که از مصادیق واقعی تروریسم دولتی است. از این رو نباید فراموش کرد که ترور سرداران مقاومت در قاب و ویترین تبلیغاتی برای دولت ترامپ در عرصه متقاعد سازی کاذبِ متحدان منطقه ای واشنگتن که زیر چتر حمایتی آنها قرار دارند به مثابه یک نوشدارو می باشد که فرصت چانه زنی های دوباره را برای دوشیدن های دیگر فراهم می آورد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین