کد خبر: ۶۴۱۱۵
تعداد نظرات: ۲۸ نظر
تاریخ انتشار:
ارتباط هاشمی رفسنجانی با سازمان مجاهدین خلق(منافقین)

امام خمینی: هاشمي اغفال شده است

از سوی دیگر سیدحميد روحاني، تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی طی مصاحبه‌ای می‌گوید:«در سال 52 حجت‌الاسلام هاشميان، امام جمعه امروز رفسنجان، نامه‌اي به امام نوشتند كه آقاي هاشمي از ما مي‌خواهد وجوهات شرعي را براي كمك به سازمان مجاهدين خلق در اختيارش قرار دهيم كه امام فرموده‌اند جايز نيست و احتمالا آقاي هاشمي در اين قضيه اغفال شده است».

به گزارش بولتن نیوز به نقل از وطن امروز انتشار 2 شماره مقاله تحقیقی بازشناسی هاشمی‌رفسنجانی واکنش‌های متفاوتی را در پی داشت. برخی انتشار چنین مطالبی را بسیار ضروری دانسته اما در این میان برخی دیگر نیز بازشناسی هاشمی‌رفسنجانی را امری بی فایده،خالی از لطف، نبش قبر یا در حالتی خوشبینانه‌تر انتشار مطالبی از این دست را چوب بر مرده زدن تعبیر می‌کردند. گفتنی است اولا هاشمی‌رفسنجانی در حوادث دهه‌های گذشته و کنونی انقلاب اسلامی دارای نقش‌های مثبت و منفی زیادی بوده است که این ایفای نقش با رویکرد نسبتا منفی‌تری توسط او و بعضی از اطرافیان و منسوب چنانچه در شماره پیشین بیان شد، در طول 5 دهه گذشته مکررا رفتارهای سیاسی دوگانه‌ای از هاشمی‌رفسنجانی به چشم می‌خورد که اگر حمل بر بی‌صداقتی سیاسی نکنیم لااقل موید پیچیده بودن شخصیت سیاسی ایشان است.


یکی از ابهامات اساسی موجود در پرونده سیاسی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی هاشمی‌رفسنجانی داشتن ارتباط سطح بالا با سران مارکسیست سازمان مجاهدین خلق است که با توجه به نقش‌آفرینی‌های منافقین در فتنه 88 و حضور موثر آنان در ترورهای اخیر کشور موضوع ارتباط قدیمی هاشمی با سازمان مجاهدین خلق (منافقین دهه 60) مورد بازخوانی قرار می‌گیرد. برخی تعمدا و در راستای موجه نشان دادن موضوع مراودات تشکیلاتی با سازمان مارکسیستی مجاهدین خلق دهه 50 سعی فراوانی دارند تا مبدا شروع انحرافات منافقین را به سال 1354 و به مساله بسیار سطحی اعلان تغییر ایدئولوژیکی مجاهدین خلق وقت از اسلام به مارکسیست ارجاع دهند اما قطع یقین موسسان سازمان تروریستی منافقین از همان ابتدا دارای گرایشات عمیق مارکسیستی بودند و امام خمینی (ره) در سال 1350 با وجود اعلام حمایت رسمی سازمان مجاهدین خلق از ایشان با درایت سیاسی بی‌نظیری و حتی با وجود توصیه‌نامه‌های ساده‌اندیشانه! امثال هاشمی‌رفسنجانی برای ترغیب امام(ره) به اعلام حمایت از منافقین وقت، معظم‌له قاطعانه آنان را جریانی انحرافی و غیرقابل اتکا معرفی می‌کنند که تنها خود را به کشتن خواهند داد و جالب توجه می‌نماید که با این وجود در همان مقطع رفسنجانی به ارتباطات حمایتی راهبردی خویش با مجاهدین خلق ادامه می‌دهد.


بازخوانی تاریخ پیدایی مجاهدین خلق موید این واقعیت انکارناپذیر است که آنها از همان ابتدا دارای اعتقادات مارکسیستی بودند و حضرت امام(ره) با وجود دوری ظاهری از کشور به خوبی از ماهیت مارکسیستی منافقین مطلع بوده و روحانیت مبارز را نیز از ارتباط‌گیری و حمایت مالی و سیاسی از مجاهدین خلق بشدت منع می‌کردند اما در عین حال هاشمی مصر به جلب نظر حمایتی حضرت امام(ره) و اعلام حمایت رسمی ایشان از جریان منحط مجاهدین خلق بوده است. امام(ره)‌ در تاريخ‌ 23 خرداد سال‌ 1358 در ديدار با دانشجويان‌ دانشگاه‌ تهران‌ درباره مراجعه مجاهدین خلق به ایشان در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی می‌فرمایند: «من‌ نجف‌ كه‌ بودم‌، يك‌ نفر از همين‌ افراد آمد پيش‌ من‌. قبل‌ از اين‌ بود كه‌ آن‌ منافقين‌ پيدا بشوند. پيش‌ من‌، شايد 20 روز- بعضي‌ها مي‌گفتند 24 روز- مدتي‌ بود پيش‌ من‌. هر روز مي‌‌آمد آنجا و روزي‌ شايد 2 ساعت‌ آمد صحبت‌ كرد از نهج‌البلاغه‌، از قرآن‌. همه‌ حرف‌هايش‌ را زد. من‌ يك‌ قدري‌ به‌ نظرم‌ آمد كه‌ اين‌ وسيله‌ است‌. نهج‌البلاغه‌ و قرآن‌ وسيله‌ براي‌ مطلب‌ ديگري‌ است‌... اينقدر نهج‌البلاغه‌ و خب‌، من‌ هم‌ يك‌ طلبه‌ هستم‌ من‌ اينقدر نهج‌البلاغه‌‌خوان‌ و قرآن‌ و اينها نبودم‌ كه‌ ايشان‌ بود! 20- 10روز ماند. من‌ گوش‌ كردم‌ به‌ حرف‌هايش‌، جواب‌ به‌ او ندادم‌؛ همه‌اش‌ گوش‌ كردم‌ و آمده‌ بود كه‌ تاييد بگيرد از من‌، من‌ همان‌ گوش‌ كردم‌ و يك‌ كلمه‌ هم‌ جواب‌ ندادم‌. فقط‌ اينكه‌ گفت‌ كه‌ ما مي‌خواهيم‌ كه‌ قيام‌ مسلحانه‌ بكنيم‌، من‌ گفتم‌ نه‌، قيام‌ مسلحانه‌ حالا وقتش‌ نيست‌ و شما نيروي‌ خودتان‌ را از دست‌ مي‌دهيد و كاري‌ هم‌ ازتان‌ نمي‌آيد. ديگر بيش‌ از اين‌ من‌ به‌ او چيزي‌ نگفتم‌. او مي‌خواست‌ من‌ تاييدش‌ بكنم‌. بعد هم‌ معلوم‌ شد كه‌ مساله‌ همان‌‌طورها بوده‌. بعد هم‌ كه‌ آقايان‌ آمدند، از ايران‌ هم‌ براي‌ آنها اشخاصي‌ سفارش‌ كرده‌ بودند كه‌ اينها را تاييد كنيد، اينها مردم‌ كذايي‌ هستند، فلان‌، معذلك‌ من‌ باور نكردم‌. حتي‌ از آقايان‌ خيلي‌ محترم‌ تهران‌ سفارش‌ كرده‌ بودند كه‌ اينها مردم‌ چطور هستند و من‌ باورم‌ نيامده‌ بود. اينهايي‌ كه‌ اينقدر از قرآن‌ و از نهج‌البلاغه‌ و از ديانت‌ زياد دم‌ مي‌زنند و بعد فقرات‌ قرآن‌ را يك‌ جوري‌ ديگر غير از آنچه‌ كه‌ بايد معنا مي‌كنند و فقرات‌ نهج‌البلاغه‌ را يك‌ جوري‌ ديگر غير از آنچه‌ بايد معنا مي‌كنند، اينها را نمي‌توانيم‌ ما خيلي‌ رويشان‌ اطمينان‌ داشته‌ باشيم‌. اين‌ «بعثي‌«هاي‌ عراق‌ همين‌ فقرات‌ نهج‌البلاغه‌ را كه‌ امثال‌ اينها استشهاد مي‌كنند، آنها هم‌ در پلاكاردشان‌ مي‌نويسند و منتشر مي‌كنند. همين‌، همين‌ فقرات‌ نهج‌البلاغه‌ را! اين‌ بعثي‌هايي‌ كه‌ اصلا كاري‌ به‌ اين‌ مسائل‌ ندارند اينها را مي‌نويسند و به‌ ديوار نجف‌ و به‌ خيابان‌هاي‌ نجف‌ منتشر مي‌كنند... لیكن‌ ما نمي‌توانيم‌ به‌ آنها اعتقاد كنيم‌؛ به‌ آنها نمي‌شود اعتماد كرد...».


تراب حق‌شناس از اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق در این باره می‌گوید: «نامه مفصل هاشمي‌رفسنجاني را به امام خميني درباره مجاهدين، من به عراق بردم.در بهمن 50 جلسات مرتبي با آيت‌الله خميني درباره سازمان مجاهدين داشتيم. ما تك‌تك ديدگاه‌هايمان را مي‌گفتيم و ايشان در آخر نظرش را مي‌گفت. آخرين جمله‌اي كه آيت‌الله خميني به من گفت، اين بود: آقا اين مطلب را پيش خودتان داشته باشيد، واقع امر اين است كه من اعتقادي به مبارزه مسلحانه ندارم. پس از آن هم به اختلاف نظر مجاهدين با ايشان درباره تكامل و معاد اشاره كرد».


در حقیقت هاشمی‌رفسنجانی در سال 1350 طی نامه‌ای از حضرت امام(ره) می‌خواهند که ایشان از سازمان مجاهدین خلق اعلام حمایت کنند. هاشمی اوایل سال 1350 در نامه خویش به امام(ره) می‌نویسد: «بدون كوچك‌ترين ترديد بپذيريد كه نهضت مقاومت مسلحانه و اقدامات پارتيزاني ايران كاملا حقيقي، ريشه‌دار، اصيل و متكي به جوانان فداكار و پاك و بي‌آلايش است و دامنه آن به قدري وسيع و همه‌جانبه است كه به موجب اطلاعات موثق تاكنون حدود 700 نفر از پارتيزان‌ها و گروه‌هاي وابسته به آنان دستگير شده‌اند و نهضت با اين همه زنداني و تلفات به صورت روزافزون در توسعه است و هر روز در تهران و شهرستان‌ها حوادث مهمي رخ مي‌دهد. مهم اينكه اكثريت نزديك به تمام اين گروه، تحصيلكرده و شاغل هستند. ضمنا برخلاف ادعاي دستگاه تاكنون سند محكمي به دست نيامده كه اين نهضت ريشه ماركسيستي و كمونيستي داشته باشد. از جوانان مسلمان و متدين هم خيلي سراغ داريم كه به اين جرم دستگير شده‌اند و جمعي از آنها كه اعدام شده‌اند در ساعات پيش از اجراي حكم اعدام جلسه دعا و قرآن و توجه به خدا داشته‌اند. در زندان به تازگی گروه دیگری به دام دستگاه افتاده‌اند که به کلی بر اساس اسلام و مذهب تشکیلاتی داشته‌اند و گویا حدود 40 نفر تاکنون دستگیر شده‌اند و دستگیری‌ها ادامه دارد. اینها جوانان مسلمان، تحصیلکرده، فداکار، مومن، پاک، متعبد و آشنا به معارف اسلام و جهان‌بینی اسلام و صددرصد مذهبی و تا آنجا که ما اطلاع پیدا کرده‌ایم، خالی از نقاط ضعف هستند، بیشتر مهندس، دکتر، قاضی و دبیر و تقریبا همگی دارای شغل‌های مهم و حساس بوده‌اند و هستند. گویا بعضی از اینها با شما آشنا و احیانا مرتبط هم باشند. (احتمالا اشاره به تراب حق‌شناس است.) گرچه دستگیری جمعی از آنها مایه تاسف است، کشف این مطالب به مبارزات مذهبی‌ها اعتبار و ارج داده. اگر ممکن باشد [و] صلاح بدانید، اقدامی جهانی برای نجات این گروه مجاهد و مومن بفرمایید که در داخل و هم در خارج تایید و تقویت اینها محسوب شود، خیلی موثر و باارزش خواهد بود».


از سوی دیگر سیدحميد روحاني، تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی طی مصاحبه‌ای می‌گوید:«در سال 52 حجت‌الاسلام هاشميان، امام جمعه امروز رفسنجان، نامه‌اي به امام نوشتند كه آقاي هاشمي از ما مي‌خواهد وجوهات شرعي را براي كمك به سازمان مجاهدين خلق در اختيارش قرار دهيم كه امام فرموده‌اند جايز نيست و احتمالا آقاي هاشمي در اين قضيه اغفال شده است».


درباره تاریخچه پیدایی سازمان مجاهدین خلق مختصرا می‌توان گفت سازمان مجاهدین خلق ایران یا اصطلاحا منافقین در سال 1345 با یک خاستگاه دانشجویی وابسته به جبهه ملی و نهضت آزادی و با محوریت ‌عبدی نیک‌بین، حنیف‌‌نژاد و سعید محسن شكل گرفت که بعدها بدیع‌زادگان جایگزین عبدی نیک‌بین که دارای گرایشات شدید مارکسیستی بود، شد. تراب حق‌شناس درباره خاستگاه اصلی سازمان مجاهدین خلق می‌گوید: «در همان سال 1339 شرایط جهانی طوری بود که شاه مجبور شد به «جبهه ملی» امکان فعالیت مجدد بدهد و در پاییز همان سال نخستین‌ میتینگ‌های جبهه ملی در خیابان فخرآباد برگزار شد. من با شرکت در آنها طبعا به کارهایی که بازرگان و دیگر ملیون و مصدقی‌ها انجام می‌دادند، علاقه داشتم. ولی وقتی «نهضت آزادی» تشکیل شد (اردیبهشت 1340)، من جزو نخستین‌ نفراتی بودم که بدان پیوستم. در عین حالی که عضو جبهه ملی هم بودم. این عضویت دوگانه را محمد حنیف‌نژاد و سعید محسن و خیلی‌های دیگر حفظ کردند. مثلا حنیف‌نژاد مسؤول جبهه ملی در دانشکده کشاورزی و هم مسؤول نهضت آزادی در کمیته دانشگاه بود. او در هر دو کمیته از طرف دانشجویان انتخاب شده بود. ما نهضت را بخشی از جبهه ملی می‌دانستیم. نهضت آزادی تا زمانی که سرانش را در اوایل بهمن 1341 دستگیر کردند، رسما فعال بود ولی بعد از آن به صورت مخفی ادامه یافت. در آن دوره نهضت آزادی و جبهه ملی درک درستی از تحولاتی که باید صورت بگیرد و جامعه واقعا به آن نیاز داشت، نداشتند. این به اصطلاح برژوازی ملی حتی توان طرح شعار الغای مناسبات ارباب و رعیتی را نیز نداشت... هیچ مدرسه‌ای هم نبود که بتوان در آن درس انقلابی آموخت، مگر خود زندگی. برای ما مثلا مرجعی مانند تجارب و آموزش حزب توده و جنبش جهانی کمونیستی وجود نداشت. ایدئولوژی دینی موجود هم مورد پذیرش ما نبود. در واقع، نه‌تنها استراتژی مبارزه سیاسی بلکه جهان‌بینی‌مان را خودمان باید تدوین می‌کردیم. باری، کتاب‌هایی در زمینه تحقیق جامعه‌شناسی، روانشناسی، سیاست ایران و جهان، تاریخ ایران، فلسفه، اقتصاد و دیگر کتاب‌هایی که در دانشگاه‌ها و اینجا و آنجا موجود بود، در دستور مطالعه قرار گرفت یا ترجمه شد. در واقع طی 3-2 سال، کلا افراد اولیه سازمان مجاهدین به فکر این هستند که ببینند دنیا چگونه است و ما چکار می‌توانیم بکنیم. مثلا فرض کنیم درباره مسائل بین‌المللی کتاب‌هایی که ریشه‌های عقب‌ماندگی را بیان کنند، استعمار چگونه است، سرمایه‌داری و استثمار، سوسیالیسم و تئوری‌های آن، کشورهای جهان سوم کدامند، نقش دین چیست و تفکراتی که در مورد دین وجود دارد، کدامند و استفاده از روزنامه‌ها و دیگر منابع خبری و تمام اینها مطالعه می‌شد. سال‌ها بعد توانستیم بگوییم ما از آنچه از این دریا می‌فهمیدیم به تعبیر مثنوی به گنجایش کوزه یک روزمان بود... همین جا بد نیست اشاره کنم که به نظر من سازمان مجاهدین از آغاز امر آخوندیسم و دستگاهی به نام روحانیت را قبول نداشت. درست است که بسیاری از روحانیون مانند منتظری تا رفسنجانی و از سال 50 به بعد، از مجاهدین حمایت می‌کردند و بعضی از طلاب مانند سیدمحمود دعایی سمپاتیزان آن بودند ولی آنان در سازمان و خط‌مشی سیاسی و اهداف آن تاثیری نداشتند. غالبا آنها از سازمان مجاهدین به این دلیل پشتیبانی می‌کردند که ادعا کنند در مبارزه با رژیم شاه تنها کمونیست‌ها (فدائیان) نیستند که عمل مسلحانه می‌کنند اما خود مجاهدین چنین درکی و منظوری نداشتند بلکه بارها از وحدت در میدان عمل با فدائیان سخن گفتند... غالب کتاب‌های سازمان نقل قول از بزرگان مارکسیسم در کنار آیات قرآن و نهج‌البلاغه دیده می‌شد. اینکه در سال 52 رژیم می‌گفت مارکسیست‌های اسلامی پربیراه نمی‌گفت، به خاطر اینکه ما تکه بریده‌هایی از مارکسیسم و تکه بریده‌هایی از اسلام را کنار هم می‌گذاشتیم. برای ما پیش بردن امر مبارزه اجتماعی و رها شدن از آن چیزی که ما آن را خلاف عدالت اجتماعی و خلاف انسانیت می‌دانستیم یعنی امپریالیسم، استعمار، استبداد و استثمار مهم بود. بنابراین به نظرمان راه‌های پیموده شده در چین، کوبا، شوروی و تجربه انقلاب اکتبر کاملا قابل مطالعه و آموزنده بود».


در حقیقت ایدئولوژی سازمان از همان ابتدا یك ایدئولوژی التقاطی با گرایش شدید مارکسیست‌ها بود و حمایت دامنه‌دار هاشمی‌رفسنجانی از جریان مارکسیستی مجاهدین خلق ابهامات قابل تاملی را درباره پیشینه سیاسی او در اذهان تداعی می‌کند. به هر حال غیرقابل کتمان است که این التقاط مجاهدین خلق کاملا به نفع‏ ماتریالیسم دیالكتیك و ایدئولوژی ماركسیستی بوده است و از همان آغاز کار هر چند برخی از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق به لحاظ اعتقادی مسلمان بودند اما رگه‌های ماركسیستی در اندیشه‌هایشان کاملا مشهود بود و در واقع بنیانگذاران اولیه سازمان تروریستی مجاهدین عمیقا و عملا معتقد بودند اسلام روش و علم مبارزه را ندارد و برای یادگیری علم مبارزه باید كتب ماركسیست‌ها مورد استفاده قرار گیرد.


در همین راستا حنیف‌نژاد در سال‌های نخست تشکیل سازمان از ماركسیست کهنه‌کاری مانند بهمن بازرگانی دعوت می‌کند تا اصول ماركسیسم را به اعضا سازمان بیاموزد. باید گفت اساسا آنها عنوان مجاهدین خلق ایران را به تأسی از سازمان چریك‌های فدایی خلق ایران كه یك سازمان ماركسیست- لنینیستی بود برای خود انتخاب می‌کنند. شکی وجود ندارد که مجاهدین خلق از همان ابتدا دارای گرایشات غیرقابل انکاری به مارکسیت‌ها داشتند.


جزوه درون‌سازمانی «شناخت» یکی از کتاب‌های مبنایی– اعتقادی مجاهدین اولیه است که از چند بخش متدولوژی، تکامل و راه انبیا تشکیل شده بود که جهت گرفتن مبحث تکامل از مارکسیسم و تکیه بر نظریه «تکامل انواع» داروین و... مبین التقاطی بودن مبانی اعتقادی این جریان منحرف را نشان می‌دهد. آنان به غلط می‌کوشیدند با نوشتن جزوه‌های «اقتصاد به زبان ساده»، «شناخت» و «امام حسین»، ایدئولوژی مذهبی اسلام و تشیع علوی را منطبق بر اصول علمی و جامعه‌شناسی مارکسیستی نشان دهند و همانند جریان ارتدادی بهائیت مکتب تشیع را بر مبنای آموزه‏های ماركسیستی یا همان ارتجاع سرخ معرفی کنند.


اگرچه طیف حامی هاشمی‌رفسنجانی سعی دارد با تحریف تاریخ و محدود کردن ریشه‌های مارکسیستی مجاهدین به سال‌های بعد از 1354 درباره علل ارتباط هاشمی با سازمان تروریستی منافقین به تطهیر چهره ایشان حداقل از اتهام ساده‌اندیشی سیاسی بپردازند اما واضح است که درباره ریشه مارکسیستی منافقین از همان ابتدای تاسیس به قدری اسناد خدشه‌ناپذیری وجود دارد که هیچ راه گریزی باقی نمی‌گذارد. برای نمونه عزت‌الله سحابی كه از قدیم‌الایام با وجود عدم عضویت در سازمان مجاهدین خلق همكاری مستمری با آنان داشته است درباره مبانی فکری و ایدئولوژیکی منافقین می‏گوید: «از سال 1350 احساس می‏كردم گرایش مجاهدین به طرف ماركسیسم شتاب گرفته ‏است. سعی داشتم آنها را روی خط توحیدی نگه دارم. از مجموعه 140 نفر زندانی سیاسی شیراز كه برخی‏ عضو و برخی سمپات بودند، تنها 3 نفر با نام‏های منصور بازرگان، نبی معظمی و حبیب مكرم دوست مذهبی باقی ماندند كه‏ آنها هم بعد از انقلاب كشته شدند».


به هر صورت اصلا قابل قبول نیست که فردی همانند سحابی از گرایشات مارکسیستی مجاهدین خلق مطلع باشد اما فردی همانند هاشمی‌رفسنجانی با وجود روشنگری‌های حضرت امام(ره) از چنین گرایشاتی بی‌اطلاع مانده باشد. سیدحمید روحانی، مورخ و تاریخ‌نگار برجسته انقلاب اسلامی در این باره می‌گوید: «یكی از بزرگ‌‌ترین ویژگی‌های امام(ره) این بود كه تحت‌تاثیر فضا قرار نمی‌گرفت و نفوذناپذیر بود. حمایت بعضی از روحانیون از سازمان منافقین و حركت مسلحانه در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب، نتیجه همین جوزدگی بود. مرحوم سیداحمد خمینی در رنجنامه خود می‌نویسد: «وقتی به نجف می‌رفتم یكی از بزرگان به من گفت به امام بگویید هر چه زودتر گروه مجاهدین خلق را تایید كنید كه اگر این كار را نكنید ما عقب می‌مانیم اما امام فرمودند من حاضرم در این آخر عمری در كنج ویرانه‌ای غریبانه بمیرم و برخلاف وظیفه‌ام عمل نكنم».


شاید در نگاه خوشبینانه ماجرای ارتباط هاشمی‌رفسنجانی با مجاهدین خلق در بوته تفسیر با وجود هشدارهای امام(ره) تنها با واژه سهل‌انگاری در مبانی نظری و دوگانگی در عمل قابل طرح باشد. وحید افراخته یکی از اعضای رده‌بالای سازمان مجاهدین خلق است که ترورهای دهه 50 سازمان را رهبری می‌کرد و پس از دستگیری او با اعترافات داوطلبانه ضربات سهمگینی را بر پیکره سازمان وقت وارد کرد. برای کسی شکی وجود ندارد که مجموع اعترافات وحید افراخته در ساواک بسیار صادقانه بوده است و او بدون کمترین پنهانکاری یا اغراق‌گویی حقایق مربوط به اعضای رده‌بالا، سمپات‌ها و حامیان سازمان را بدون کم و کاست در اختیار بازجویان قرار داده است طوری که در همان هفته اول دستگیری او، اعترافاتش منجر به دستگیری حدود 400 نفر از اعضای تشکیلاتی مجاهدین خلق شد و جالب آنکه دستگیری هاشمی‌رفسنجانی تنها به علت اعترافات وحید افراخته صورت می‌گیرد که به دلیل مقاومت هاشمی در برابر بازجوها وی تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار می‌گیرد. افراخته در لحظات پایانی عمر نیز پای چوبه دار در وصیتنامه‌ای که به دستخط خویش نوشته است مدعی می‌شود اگر اعدامش به تعویق بیفتد حاضر است اعترافات جدیدتری نیز بکند اما ساواک که مطمئن بود او صادقانه هر آنچه را در چنته داشته بیان کرده است بدون توجه به این سخن او را همراه 14 نفر از افرادی که بر اساس اعترافات او دستگیر شده بودند تیرباران می‌کند.


وحید افراخته از اعضای ارشد سازمان مجاهدین خلق

 وحید افراخته درباره هاشمی‌رفسنجانی با سازمان مجاهدین خلق! اعترافات بسیار جالبی دارد. او مدعی می‌شود رفسنجانی بارها و بارها به سازمان کمک مالی کرده و همچنین به دلیل اینکه افراد زیادی را جهت جذب شدن به سازمان معرفی کرده است، می‌تواند با معرفی اشخاص به ساواک کمک کند و هاشمی جزو سمپات‌ها و حامیان اصلی سازمان است و عامل نفوذی سازمان در جریان روحانیت است. وحید افراخته در اعترافات خود می‌نویسد: «اين فرد (هاشمی‌رفسنجانی) از سمپات‌هاي مهم گروه در ميان آخوندها مي‌باشد و حداقل يك‌بار، صدهزار تومان به گروه كمك مالي كرده است. در عين حال از نظر تبليغ براي مجاهدين در ميان مذهبي‌ها و روحانيت يا جمع‌آوري اخبار و اطلاعات كمك‌هاي ديگر نيز براي گروه مهم بوده و از او به عنوان حلقه رابط مجاهدين با مذهبي‌ها، آخوندها و بازاري‌ها استفاده كرده‌اند. نظر گروه نسبت به او مثبت بود و در زندان مقاومت زياد كرده، بسيار فعال است. كسي نيست كه دست از مبارزه بكشد، از نظر فكري خوب است و نزديكي زياد به افكار مجاهدين و ماركسيست‌ها دارد. محافظه‌كار نيست و مي‌توان گفت از چپ‌ترين آخوندهاست و به مبارزه مسلحانه كاملا اعتقاد دارد».


 در ادامه اعترافات وحید افراخته از ماجرای دیدار هاشمی‌رفسنجانی با بهرام آرام که یکی از 3 عضو اصلی مرکزیت سازمان است. پرده برداشته و در لابه‌لای اعترافات خویش جمله عجیب‌تری را می‌گوید که تاکنون هاشمی‌رفسنجانی هیچ عکس‌العملی به اعترافات وحید افراخته از خود نشان نداده است که امید می‌رود با بیان حقایق از سوی هاشمی‌رفسنجانی نور تازه‌ای بر وقایع دهه50 بتابد.


به هر صورت در شرایطی که دیدار با سران سازمان به دلیل شرایط امنیتی حاکم بر مناسبات ارتباطی سازمان به سختی صورت می‌گرفت و به گفته حسن ابراری با وجود اصرار‌های حسن لاهوتی که جزو افراد مورد وثوق سازمان مجاهدین خلق بوده است برای دیدار با مسؤول تشکیلات او چنین دیداری امکانپذیر نمی‌شود اما هاشمی ساعاتی قبل از مسافرت به خارج از کشور به راحتی با بهرام آرام که جزو منفورترین چهره‌های سازمان است در خانه تیمی قرار ملاقات گذاشته و ساعتی را با بهرام آرام درباره موضوع تغییر ایدئولوژیکی سازمان از اسلام به مارکسیست به بحث و گفت‌وگو می‌پردازد و در پایان دیدار، هاشمی که ظاهرا از توضیحات تشکیلاتی بهرام آرام قانع نشده است از وی می‌پرسد آیا من موضوع تغییر ایدئولوژیکی سازمان را در خارج از کشور اعلام کنم یا نه؟ که بهرام آرام به هاشمی می‌گوید: نه، ما بعدا طی یک بیانیه موضوع را رسما اعلام خواهیم کرد. به هر شکل کاملا روشن است که در عرف سیاسی مبنای شکل‌گیری چنین مذاکرات تشکیلاتی صمیمانه تنها اعتماد متقابل طرفین می‌تواند باشد.

سیروس محمودیان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲۸
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱۱
ب.ن
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۸
11
11
برادران ...... زحمت بیخود میکشید
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۹
19
16
درآینده ای نه چندان دورهمگی خواهیدفهمیدکه هاشمی عضولژفراماسونری است.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۹
26
21
هاشمی ستون خیمه انقلاب است و سخنان حمید زیارتی به پشیزی هم نمی ارزد. خامنه ای زنده باید هاشمی پاینده باد.
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۹
خامنه ای زنده باداما باقیش بصیرت
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۹
خامنه ای زنده بادامابرای قسمت دوم بهت منفی دادم
فاطمه
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۹
تمام منفيا به خاطر همين قسمت دومشه
علی
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۹
اصلاحیه
شاید هاشمی ستون خیمه انقلاب بود و سخنان حمید زیارتی جهت شفافیت شخصیت تاریخی وی بسیار می ارزد. امام خامنه ای زنده باد هاشمی بصیرت بصیرت
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۹
12
20
ستون خیمه انقلاب اصل ولایت فقیه است نه هاشمی که این اصل رو قبول نداره . برادران بصیرت بصیرت
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۴۴ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۹
10
14
بابا نويسنده محترم خودتي!!!!!!!!!!!
حسین
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۹
12
7
هاشمی بنا به اسناد بسیار یکی از مهره های فراماسونری انگلستان است دیر یا زود به ان خواهید رسید مهمترین هدف او که از قبل برای ان تربیت شده بود غصب جایگاه رهبری بود که حسرتش بر دل او ماند چون حمایت مردم از ولایت را نادیده گرفته بود
حامد یوسفی امیری
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۰
15
15
اقای هاشمی بیشتر از اینها حق به گردن این انقلاب داره شرم کنید
پاسخ ها
فاطمه
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۰
زياد تو باغ نيستيا؟!!
منظورت اينه به گردن ضد انقلاب حق داره كه اونا رو پررو كرد؟ بات موافقم
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۰
این خاندان یه جاهایی سرکیسه روشل میکنن شاید...وگرنه بچه مدرسه ایها هم شناختنشون
محمد صادق
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۰
10
7
با سلام خدمت همه.
فقط این را بگویم که مسلم حضرت آقا راضی به تخریب هاشمی نیستند.
و به نظر هم میرسد که صبر بهترین گزینه است تا زمانی که آقا دستور دیگری بدهند.
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۲:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۰
ازبس آقا صبور و مظلومند اما ما نه
محمد صادق
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۲:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۰
خانم یا اقای ناشناس.
بالاخره ما ولایتی هستیم یا نه؟
اگر ولایتی هستیم باید دقیقا امر آقا رو اجرا کنیم.
کسی که از ولایت جلو میزند احتمال گمراهی دارد.
مهدی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۲۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۱
5
7
چطور این نامه ها تازه پیدا شده البته تو مملکت ما وقتی یه نفر دیگه به درد نمی خوره معمولاً بعدش با یه همچین تهمت هایی بی پایه واساس بدرقه می شه حالا هم نوبت آقای ها.......
پاسخ ها
سهیلا
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۰:۲۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۱
تو مهدی هاشمی نیستی ؟ راستشو بگو ( نیشخند)
كريم
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۰:۲۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۱
خواهر من اونجايي كه مهدي هاشمي فرار كرده فكر نكنم بدبخت به اينترنت دسترسي داشته باشه
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۷:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۱
8
13
حالا هاشمي بد شد فردا نوبت كي هست كه بد بشه
مدیر پایگاه آقای هاشمی بد شد!!!!!! هرکس نان از عمل خویش خورد
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۷:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۱
بولتن شما یه سایت تحلیلی خبری هستید، باید بی طرف باشید!
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۷:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۱
یعنی دوست داری ساکت باشه؟بعدم همه چی عیانه فقط معدودی چشم وگوششونو بروی واقعیتها بستند.
fffff
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۱/۰۶
2
1
ایت الله مهدوی کنی گفته که من و هاشمی در زندان برای انها(مجاهدین )خیلی کتک خوردیم.خود من دو ماه شکنجه شدم اما هیچ کدام را لو ندادم.

نظر بولتن در مورد اقای مهدوی کنی چیست.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۵
2
0
متولیان بولتن نیوز و بزرگان فکری اونها درجریان انقلاب کجا بودند
مدیر پایگاه در بطن ، مسیر و در راه انقلاب بزرگ و الهی 
زره بین
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۶
1
1
اگرآقای هاشمی می خواهد این حرفهارو نشنود وضع بچه هاشو روشن کند
مرتضی متین
|
UNITED KINGDOM
|
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۳
1
0
قبول واقعیت ها ، برای مسئولین کشور اعتبار کسب میکند .
انصاف داشتن عین سیاست است و تأثیر آن در مذاکرات بالاست .
وقتی ادعا میکنید مخالفین اسد از سلاح شیمیائی استفاده کرده اند ، مگر کسی به این ادعا اعتنا میکند؟
مهدي داود
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۴۸ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۹
0
0
هاشمي براي شما كار نمي كنه كه از شما نظر بخواد اون به خاطر خدا برا مملكت كار كره
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۷:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
0
0
هاشمی خیلی زحمت برا انقلاب کشیده قبل از انقلاب و بعداز انقلاب
احمدی نژاد و جیره خورشا بحث انحرافی درست میکنن تا مملکتا بیشتر ..

هاشمی و اهل بیتش خادم ایران قبل از انقلاب و بعداز انقلاب بودند بر همه اشکاره .
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین