گروه فرهنگی: شماره 760 مجله چلچراغ که در تاریخ 22 تیر ماه منتشر شد، در اقدامی قابل تعجب عکس روی صفحه خود را به بهروز وثوق بازیگر معلوم الحال سینمای قبل از انقلاب ایران اختصاص داد. البته این همه ماجرا نیست. بلکه در این شماره چلچراغ، شاهد مصاحبه اختصاصی این نشریه با بهروز وثوق هستیم که در خصوص مسائل سینمای ایران بویژه موضوع ستاره سازی در سینما است.
به گزارش بولتن نیوز، مجله چلچراغ که متعلق به فریدون عموزاده خلیلی از فعالان اصلاح طلب قدیمی و دوستان نزدیک محمد خاتمی است، از سال ۱۳۸۱ با محتوای فرهنگی، ورزشی، هنری، اجتماعی، ادبی، سینمایی و طنز شروع به کار کرد. هیئت نظارت بر مطبوعات، اول آذر ۱۳۸۹، نشریه چلچراغ را به دلیل «انتشار مطالب خلاف عفت عمومی و اصرار بر تخلفات»، مشمول بند ۲ قانون مطبوعات و توقیف کرد. این هیئت ابلاغ سومین اخطاریه کتبی مبنی بر درج مطالب توهینآمیز را علت توقیف این نشریه عنوان کرد. اما روز سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹، به حکم مسعود امراییفرد، رئیس شعبه ۲۹ دادگاه حقوقی مجتمع قضایی شهید بهشتی رفع توقیف شد و از شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۹ به پیشخوان مطبوعات ایران بازگشت.
اما در خصوص بهروز وثوق. قدیمی ترها کاملا با وی آَشنا هستند. اما لازم به توجه جوان ترهایی که وی را نمی شناسند. در مطلبی تحت عنوان «ماجرای ارتباط اشرف پهلوی و بهروز وثوقی» نوشتیم که:
بهروز وثوقی که نام اصلی اش خلیل وثوقی است در سال 1316 در شهر خوی به دنیا آمد و پس از تحصیل مدرک دیپلم متوسطه در جستجوی کار به تهران آمد و در سال 1337 به کار دوبله فیلم های خارجی و ایرانی مشغول شد. وثوقی پس از سه سال فعالیت در این حرفه با حمایت یکی از هنرپیشگان زن سینمای ان روزگار به نام پوری بنایی با فیلم صد کیلو داماد فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد.
اما علی رغم حضور در کنار این هنرپیشه زن و بازی در فیلم های مبتذل به شهرت چندانی دست نیافت. تا این که ناگهان جریانی با عنوان موج نو با حمایت نویسندگان وابسته ای همچون فیروز شیروانلو، پرویز دوایی کارمند پرسنلی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، لیلی امیر ارجمند ندیمه فرح پهلوی و با سرمایه تهیه کنندگانی مانند علی عباسی، مهذی میثاقیه در سینمای ایران شکل گرفت. این عناصر ماموریت داشتند که بهروز وثوقی هنرپیشه درجه دهم سینمای ایران را به معروف ترین و گران ترین بازیگر سینما تبدیل کنند و چنین شد که به دستور اشرف پهلوی وی به یکی از پدرخوانده های سینمای ایران تبدیل شد. چنانکه با یک تلفن برای فیلم هایش مجوز نمایش می گرفت و یا یک تلفن هم فیلم های دیگران را سالها راهی انبارها می کرد.
بستر سازی در جهت چهره سازی او چنان ماهرانه صورت گرفت که دیگر هنرپیشگانی که تا قبل از دهه 50 گران ترین بازیگران سینمای ایران محسوب می شدند و فیلم هایشان از فروش خوبی برخوردار بود در اواخر دهه 50 عمداً خانه نشین شده بودند. در حالی که وثوقی برای بازی در هر فیلم در سالهای 1357ـ 1353 رقم بالایی معادل نیمی از هزینه تولید فیلم در آن سالها به عنوان دستمزد دریافت می کرد.
حضور مافیایی وثوقی در عرصه هنر چنان بود که در هنگام ازدواج با فائقه آتشین معروف به گوگوش وی ترانه سرایان و آهنگسازان معترض به همسرش را یکی دوسال ممنوع القلم و ممنوع التصویر ساخت تا برای همیشه ادب شوند. وثوقی پس از افتضاح افشای روابط همسرش با داریوش اقبالی و پس از طلاق همسرش این خواننده معتاد به مواد مخدر را توسط ماموران به دام انداخت و با حمایت اشرف مطبوعات را وادار ساخت تا تصویر او را به همراه مواد مخدر مکشوفه در صفحات حوادث خود به چاپ برسانند.
بدین ترتیب در جامعه این شایعه قوت گرفت که داریوش اقبالی به جرم سیاسی به زندان افتاده است سرانجام نیز داریوش با خواندن ترانه ای رسول رستاخیز و طلایه دار در تلویزیون و تقدیم آنها به شاه از زندان آزاد شد. «وثوقی» درآستانه پیروزی انقلاب پس از فروش سینماها و املاكش به آمریكا گریخت. وی هم اكنون بازیگر نقش های چرخ پنجم در فیلم های ضد ایرانی هالیوود است. نقش هایی همچون «بادیگارد»، «تروریست» و الخ.
حال در شرایطی که دشمنان جمهوری اسلامی شدیدا به دنبال آسیب زدن به فرهنگ ما هستند و انتشار تصاویر پیر منافقین موس به دست در آلبانی، خود موید این موضوع است، مشاهده جاده صاف کنی برای کسی که کارنامه مشخصی چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب در سینمای ایران داشته چه معنی دارد؟ آنهم توسط نشریه ای که از سوی نهادهای رسمی جمهوری اسلامی مجوز دریافت کرده.
به نظر می رسد لازم است که وزارت ارشاد در خصوص رعایت خط قرمزها دقت بیشتری داشته و این موضوع را به سایر رسانه ها گوشزد کند. همچنین لازم است در برابر چنین هنجارشکنی هایی، اقدامات لازم را انجام دهد که شاهد تکرار آن در حد وسیع تری نباشیم.
انتهای پیام /#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
این آقا روزگاری سرمنشا اغلب فسادهای جنسی و موادی و مافیایی بوده. چه زنانی را که از حیثیت نیانداخت و بی آبرو نکرد، چه جوانانی را به بی عفتی، همخوابگی، اعتیاد، شیطان پرستی و غربزدگی دعوت و دچار نکرد.
حالا این شهاب حسینی، کویتی پور، و ... به دنبال اعاده جایگاه این بی همه چیز هستند. به چه قیمتی؟
هیتلر، یزید هم شاعر و هنرمند و هنردوست بود و زبردست. این مصرع که حافظ آورده از یزید است "الا یا ایهاالساقی ادر کاسا و ناولها" و زیبا. آیا باید با این دو هم عکس یادگاری گرفت یا برای آنها تبلیغ کرد، یا سعی در خر کردن مردم کرد؟ یا تاریخ را تحریف کرد؟
یا اینکه افرادی مثل شهاب حسینی ذات خود را رو میکنند؟
باید استغفار کنید که جناب وثوقی را سر دسته مافیا و فسادهای جنسی و موادی می دانید و ادعا می کنید که زنان بسیاری را بی حثیت کرده است.
هرکسی اشتباه می کند این جناب وثوقی هم مثل من و تو و همه ما.
فردای قیامت به خاطر تهمت هایی که زدید باید پاسخگو باشید.
گر جه بنده هم برخی آثار غیراخلاقی ایشان و برخی دیگر مخالفم
ولی ایشان خیلی آثار فاخری هم دارند. چرا نیمه لیوان نمی بینید.
خوب شماها خدا نیستید و الا اول باید خودتان را محاکمه می کردید.
شما می توانید خاطرات فردین را که او نیز از هنرمندان دوران طاغوت را بخوانید ولی ایران را ترک نکرد و تعجب او از اینکه 4 ماه قبل از پیروزی انقلاب بهروز همه املاکش را با کمک اشرف فروخت و از ایران رفت و این نشان می داد که او با کمک دربار ایران را ترک کرده اصلا رشد او هم در سینمای ایران به خاطر حمایتهای اشرف بود اینها تاریخ مستند ایران است حال متاسفانه با کمک رسانه های صهیونیستی حتی شاه به عنوان مظهر ستم و جنایت هم تطهیر می شود
فردین در این باره گفته است: «(وثوقی) سینمایی هم که در قلهک داشت با تبانی اشرف (پهلوی) به وزارت فرهنگ و هنر فروخت. بهروز چهارماه قبل از انقلاب..... همه ما تعجب میکردیم با وجود اینکه کار او در سینما درحال اوج گرفتن بود، زندگیش را فروخت و رفت»
وثوقی در روزگاری ثروت باد آوردهاش را فروخت و از ایران فرار کرد که مردم ایران در حال قیام علیه فاسدترین و وابستهترین رژیم حکومتی تاریخ خود بودند ولی امروز او از «مردمم» سخن میگوید و خود را بهروز وثوقی«مردم» میخواند.
این در حالی است که علت فرار وی از ایران، چهارماه پیش از انقلاب بهخاطر ترس از این بود که گرفتار خشم همین مردم نشود، چراکه وثوقی رابطه عمیقی با یکی از تبهکارترین عناصر رژیم شاه یعنی اشرف پهلوی داشت.
فردین در این باره هم میگوید: «...مدت زیادی بهروز با اشرف بود و با دربار ارتباط پیدا کرد... اسم بهروز را از این به بعد سر زبانها انداختند. همینطور در فستیوالهایی که بهروز جایزه میگرفت بدون ارتباط با این ماجرا نبود... یک روز صبح ساعت چهار و نیم، پنج صبح از جلسه فیلمبرداری برمیگشتم، اتومبیلی جلوم بود که بهروز در آن نشسته بود و سرش را از پنجره بیرون آورده بود. پس از یک شب زندهداری (در دربار) با سر و وضعی آشفته رهایش کرده بودند تا به خانهاش برود(!) یک شب دیگر در یک میهمانی (درباری) او را در وضعی آشفتهتر دیدم. اگر انقلاب نشده بود شاید بهروز از دست رفته بود...»