گروه سیاسی: جان فوران، استاد جامعه شناسی دانشگاه کالیفرنیا، که نویسندهی آثار متعدد در زمینهی جامعه شناسی انقلابهاست، از جمله پژوهشگران غربی است که مقالهها و کتابهای متعددی دربارهی ایران نگاشته است. از جملهی این کتابها میتوان به «مقاومت شکننده» اشاره کرد.
به گزارش بولتن نیوز، آنچه روشن است، فوران در این کتاب کوشیده است در پرتو مطالعهی ۵۰۰ سال تاریخ پرفراز و نشیب ایران، یعنی از روزگار صفویه تا به امروز، قانونی عام برای تمامی انقلابها و از جمله انقلابهای ۲ سدهی اخیر ایران و بویژه انقلاب اسلامی بیابد. از این رهگذر، فوران با وجود آن که انقلاب اسلامی را با همهی عظمت و پهناوریاش در مقایسه با سایر انقلابهای بزرگ تاریخ بشر استثنا نمیداند، اذعان میدارد که انقلاب ایران پیچیدگیهای خاصی نیز داشته که نمیتوان آنها را صرفاً به یاری انقلابهای قبلی توضیح داد.
او با وجود آن که انقلاب اسلامی را واجد مضمون های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میداند، اما شکلگیری آن را تنها به واسطهی رشد این انگیزهها نمیپندارد. در حقیقت، فوران به مانند برخی پژوهشگران تلاش نداشته تا چگونگی و چرایی انقلاب ایران را تنها در قالب نظریات رایج تئوریزه کند، زیرا از منظر او، آن را باید به یاری تلفیقی منطقی از نظریههای نظامهای جهانی، نظریهی وابستگی، نظریهی مشروعیت نظام و ماهیت دولت و فرهنگهای سیاسی مخالفان توضیح داد.
فوران در تحلیل خویش توالی عوامل و مراحل انقلاب اسلامی را چنین برشمرده است: ۲ عامل نظام جهانی و ساختار اجتماعی از پیش موجود ایران، توسعهای وابسته و ناهمگون در همهی زمینهها پدید آورد. این فرآیند به جابجایی شدید اقتصادی منجر شد. بسیاری از این وابستگی و ناهمگونی برآشفتند و با سیاست های حکومتی به مخالفت برخاستند.
دولت سرکوبگر پهلوی به حذف مخالفان دست یازید و سرکوب سیاسی گروههای اجتماعی متعدد را مطلوب نظر پنداشت. در این هنگام فرهنگهای سیاسی مختلف به کار مخالفان آمد و رژیم پهلوی و دولت حامی آن، آمریکا، در حد فراگیر علت عمدهی مشکلات ایران تلقی شدند. فرهنگهای سیاسی مخالفان، در کنار بازشدن فضایی جدید در نظام جهانی و افت اقتصاد داخلی سبب شد ائتلاف چند طبقهای بروز یابد و ائتلاف چند طبقهای سرانجام بروز انقلاب را موجب گشت.
الگویی که فوران ترسیم میکند مجموعهی خاصی از شرایط ضروری بود که هیچ یک از آنها به تنهایی نمیتوانست موجب انقلاب شود، اما مجموعهی آنها به وقوع انقلابی بزرگ منجر شد. این نظر تا اندازهای درست به نظر می آید اما پرسش آن است ائتلاف چندطبقهای بر چه اساسی شکل گرفت؟
فوران خود، اشارههایی به دین و همچنین نقش رهبری انقلاب در بروز این مهم داشته است. او میگوید با نگاهی به فرهنگهای سیاسی اردوی انقلاب با فرهنگهای گوناگون آشنا میشویم، اما از میان این جریانها، فرهنگ سیاسی مسلط به اسلام به رهبری آیت الله خمینی تعلق داشت.
فوران در واپسین صفحات کتابش به مقایسهی انقلاب اسلامی با تحولات پیشین پرداخته و این پرسش را مطرح کرده است که چرا انقلاب اسلامی در رسیدن به هدفش به مراتب موفق تر از انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت بود؟ عوامل این پیروزی را او در چند مورد خلاصه میکند: انسجام و قدرت بیشتر ائتلاف مردمی، تاکتیکهای کارآمد انقلابیون، نقش برجستهی روحانیت، تعیین هدف اصلی (تغییر دولت از طریق برچیدن نظام شاهنشاهی) و مساعدتر بودن اوضاع نظام جهانی.
بر این اساس، تحلیل فوران از انقلاب اسلامی ایران و به صورت عام، نظریه او در خصوص انقلابهای اجتماعی جوامع جهان سوم را نمیتوان تحلیلی فرهنگی دانست؛ زیرا تحلیلهای فرهنگی از انقلاب ایران، فرهنگ و ایدئولوژی اسلامی را در مركز تحلیل خود قرار میدهند و مهمترین علت ایجاد انقلاب را فرهنگ سیاسی تشیع میدانند.
در مجموع مهمترین نقدهای وارد بر نظریهی فوران عبارتند از: محوریت بخشیدن به ملاحظات طبقاتی و معیارهای مادی ـ معیشتی، غفلت از این که اسلام دال برتر جنبشها و انقلابهای ایرانی از جمله انقلاب اسلامی است، غفلت از ظرفیت رهابخش جنبشها و انقلابهای ایرانی، غفلت از پویایی سنت اسلامی و مقایسهی نابجای آن با سنت غربی، غفلت از بعد اثباتی انقلاب اسلامی و تأکید غیرواقعی بر بعد سلبی و نفی آن، تلاش بی اصل در روح بخشیدن به نگاه ساختاری که خود مدعی است از آن گذر کرده است، فقدان نگرش فلسفه تاریخی به انقلاب اسلامی و...
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com