گروه دین و اندیشه: مهدی نصیری - روزنامهنگار و مدیرمسئول سابق روزنامه کیهان، در یادداشت پیش رو به اظهارات اخیر یکی از اساتید حوزه درباره فقدان نظام سازی در فقه و آغاز دوباره بحث فقه نظام ساز در محافل حوزوی، واکنش نشان داده و پرسیده است: بالاخره فقه نظام ساز است یا خیر؟
به گزارش بولتن نیوز، نگارنده در ادامه آورده است که ... اولین نکته مهم این است که اساساً مسئله و معضله عدمکفایت فقه سنتی و موجود برای اداره جامعه مربوط به یک قرن اخیر است و در قرون گذشته چنین موضوعی تقریباً مطرح نبوده است و مردم مسلمانی که مقید به دینی و فقهی زندگی کردن بودهاند بر اساس همین فقه همه امور زندگی خود را انجام و سامان میدادهاند. و اگر در آن دوران، حکومتی فقهی و دینی هم تشکیل میشد همین فقه از عهده اداره امور جامعه تا حد زیادی برمیآمد و بههیچوجه با این حجم از گرههای نظری و عملی کنونی مواجه نمیشد.
بنابراین سؤال اساسی این است که چه اتفاقی در یک قرن اخیر رخداده است که چالش ناتوانی فقه سنتی در اداره امور جامعه و ضرورت ارتقا و یا انطباق آن با مقتضیات و پیشرفت زمانه مطرحشده است؟
روشن است که اتفاق رخداده چیزی جز مدرنیته و تمدن جدید غرب و ورود و رسوخ آن به شرق و جوامع اسلامی نیست که ساختارهای تمدنی را در عرصههای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دگرگون و با تغییراتی عمیق مواجه کرده است. اما مسئله مهم این است که حوزهها و فقه ما درباره این پدیده فوقالعاده تأثیرگذار و ساختار آفرین و نظام ساز کمترین بحث و تحلیل و موشکافیای ندارد. همان حوزه و فقه و اصولی که در برخی از موشکافیهایش دنیایی از بحث و قیلوقال بعضاً کمفایده وجود دارد.
حوزه و فقه ما مثل عموم مردم تحت تأثیر نظریه سیر خطی پیشرفت تاریخ و تمدن {که هیچ استناد علمی و تاریخی درست و ثابتشده ندارد و برخلاف نصوص قرانی و صدها روایت است اما به دلیل القای آن در نظام آموزشی مدرن و رسانههای جدید شهرت و قطعیتی غیرقابل بحث یافته است} معتقد به مشروعیت و مطلوبیت تمدن جدید در ساحت معیشت و ساختارهای مادی مانند بانک و بورس و بیمه و رسانه و حملونقل و ... است. البته در مطلع ورود مظاهر مدرنیته به جامعه ما مخالفتها و نقدها و مقاومتهایی از سوی برخی علما و فقها در برابر آن صورت گرفت اما نتوانست در برابر سیلاب سهمگین نظری و عملی مدرنیته تاب بیاورد و لذا به محاق رفت.
خب با این نگاه به تمدن جدید دو راه و گزینه در پیش روی فقه و فقیهان وجود دارد: ...
جمعبندی بحث اینکه فقه در قیاس با جامعه و تمدن سنتی ماقبل مدرن (جدای از مشکل غیبت امام معصوم)، ارزشها و احکامش با نظامها و ساختارهای حاکم در تلائم و تناسب بوده و اساساً بحث نظام سازی (مقصودم در اینجا تأسیس حکومت و نظام سیاسی نیست که مشروعیت انحصاری آن برای دین و فقه در عصر حضور و غیبت ثابت است) مطرح نیست اما در روزگار کنونی نظام سازی مستقل و خالص و یکدست دینی و فقهی در قبال ساختارها و نظامات مدرن اغلب غیرعملی و منتفی است و تنها باید بهطور نسبی و در حد مقدور به تغییر و اصلاحات دست زد و البته این توان محدود و نسبیِ تمدن سازی در زمانه جدید (صرفنظر از مانعیت غیبت که آنهم به مردم برمیگردد) نه به دلیل ضعف و نقصان دین و فقه و فقها بهعنوان علت فاعلی بلکه به جهت انحطاط و ویرانی علت قابلی که بستر تمدنی مدرن است، برمیگردد و ازاینرو تحلیل روشنفکران که این مسئله را به عقبماندگی فقه و دین و پیشرفتگی و کمالیافتگی تمدن جدید ربط میدهند، مردود است.
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
---
مایه بسی افسوس و غم و غصه ی فراوان است که اهمیت دادن به آمار رجوع به مقالات و موضوعات دینی و مذهبی و به نظراتی که در تایید یا نقد این مقالات و موضوعات داده می شوند از جانب مردم و بویژه دین شناسان متخصص بندرت مورد توجه یا اظهار نظر علمی قرار می گیرد.
این پدیده اگر بی تفاوتی اکثریت مردم به مسائل دین ومذهب را بازتاب می دهد باید ازجانب دین شناسان وفا دار به دین و مذهب و به نظام اسلامی مورد توجه و بر رسی و موشکافی و نتیجه گیری قرار گیرد زیرا امکان دارد هشدار شومی را در بر داشته باشد که موضوع آن دامن گیر جامعه و نظام خواهد بود و بی تردید پدیده ی شوم بی تفاوتی جامعه نسبت به دین و مذهب با خواست خداوند هیچ تناسب مثبتی ندارد.
آی کاش رسانه های اطلاع رسانی عمومی فعال در سایه ی نظام اسلامی و سایر نهادها و دستگاه های ذی ربط برای رسیدن به نتیجه ای علمی تحلیلی که مفید دین و مذهب و جامعه و نظام باشد چنین پدیده ای را با جهت دهیهای هدفمند سازنده برای رسیدن به نتایج علمی کار آمد به نظر خواهی عمومی بویژه نظر خواهی از دانشمندان متخصص ذی ربط بگذارند.
بی شک دین شناسان از همه ی سطوح مسئولیت اول پاسخگویی در این زمینه ی خطیر را در محضر خداوند به دوش دارند و خاموشی آنان در این زمینه و خود داری از ورود به صحنه ی روشنگری دینی که وظیفه ی نخست آنان است نمی تواند هیچ توجیه علمی منطقی خدا پسندانه داشته باشد.
با توجه به این حقیقت قرآنی و عقلی که دین و دین داری در زندگی دنیا و آخرت بشر سرنوشت سازند باید وفا داران به دین و مذهب و نظام محض رضای خداوند حساب گر حساب رس حساسیت علمی نسبت به دین و مذهب را در جامعه به بحث و کاوش و آمار گیری علمی و نتیجه گیری و پیگیری جدی بگذارند و در صورت رسیدن به نتایج منفی به چاره جویی عالمانه بپردازند و با جدیت در این زمینه وارد عرصه ی عمل تحول آفرین علمی مثبت و سازنده بشوند.