به گزارش بولتن نیوز، این نشست از سوی انجمن فرهنگ و ادب شیراز با همکاری مرکز سعدیشناسی، دانشگاه دولتی تفلیس، ایوانه جاواخیشویلی، رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تفلیس و شورای گسترش زبان فارسی وزارت علوم، در گرجستان برگزار شد و با حضور سعدیپژوهان و سعدیدوستان ایرانی و گرجی، رئیس دانشگاه علوم انسانی تفلیس، مدیر کرسی ایرانشناسی دانشگاه دولتی تفلیس، مترجمان گرجی آثار سعدی، سفیر جمهوری اسلامی ایران و رایزن فرهنگی ایران همراه بود.
ناناگاپرینداشویلی، رئیس دانشگاه علوم انسانی تفلیس، ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این نشست، بر اهمیت سعدی در سرزمین گرجستان تأکید کرد و گفت: ما همسایگان و همدلان و هماندیشان باید به حفظ، پاسداشت و ارجنهی سرشت، زبانها و داشتههای یکدیگر بپردازیم. از این روی ترجمه آثار سعدی به هر زبانی همچون زبان گرجی درخور اهمیت است.
در ادامه تئاشورغایا، مدیر کرسی ایرانشناسی دانشگاه دولتی تفلیس، ضمن تشکر از همکاری استادان اعزامی، لیلا رضایی و عباس جاهدجاه در برگزاری این نشست به بررسی تاریخچه تدریس زبان فارسی در دانشگاه دولتی تفلیس در ۱۶ سال پیش از تأسیس دانشگاه تهران و معرفی ترجمههای موجود از آثار سعدی در گلستان پرداخت.
سیدجواد قوامشهیدی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در گرجستان، نیز با یادکرد جایگاه سعدی در تاریخ ادبیات زبان فارسی گفت: فرهنگ و زبان میتواند در نزدیکی ملتها و دولتها نقش سازندهای ایفا کند. در کشوری که رابطه فرهنگی دیرینی دارد، ترجمه گلستان و بوستان قدمتی دیرینه و تأثیری ماندگار دارد و امروز ما شاهد گنجینه ارزشمندی از سعدی در گرجستان هستیم.
او در ادامه افزود: فرهنگ زیربنای روابط میان ملتهاست، و بیآنکه فرهنگهای دو کشور سهم مشترکی از هم داشته باشند نمیتوانیم به زیرساخت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مشترک دست یابیم. بر این اساس با ایجاد دوستی میتوانیم میان فرهنگها روابط برقرار کنیم.
حمید مصطفوی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، در تفلیس هم اظهار کرد: بررسی فرهنگ و ادب مشترک دو کشور گرجستان و ایران میتواند آغازگر و تقویتکننده دوستی میان این دو ملت بزرگ باشد چرا که بزرگان هر دو کشور از مبانی اندیشه غنی برخوردارند و با برقراری دوستی میان ملتها و فرهنگها با تکیه بر متون کلاسیک میتوان قدمی در جهت تحکیم روابط برداشت.
در ادامه این نشست، فرح نیازکار، دبیر انجمن فرهنگ و ادب شیراز، استاد دانشگاه و سعدیپژوه، بیان کرد: ما را چه مباهاتی فراتر از آنکه اگر زمانی بدین امر میبالیدیم که بسیار اندکند ایرانیانی که عباراتی از نگاشتهها و یا ابیاتی از سرودههای سعدی را به خاطر نداشته و در مناسبات گوناگون از آن بهره نگیرند، اما امروز بدین امر مفتخریم که بسیار اندکند کشورهایی که از این گنجینه سترگ بیبهرهاند و این نشانی است از تاثیر پایدار سعدی بر نسلهای پس از خود که جغرافیای زمان و مکان نمیشناسد؛ تاثیری که عارف و عامی را دربرگرفته است.
او در ادامه سخنان خود درباره ضرورت احیای دوستی با تأکید بر توصیههای سعدی در این خصوص گفت: انزوا، تنهایی و فقدان ارتباط در جهان مدرن که تا میزان فراگیری بر فردگرایی بنیاد نهاده شده، موجب فرسودگی بسیاری از ساختارهای اجتماعی و کاهش روابط انسانی در جامعه شده است؛ شکلگیری روابط کاذب و سیطره تظاهر به جای اقبال از مبانی و مقام اصیل نوع انسانی، تجزیه شدن مناسبات اجتماعی و افراد جامعه از یکدیگر، بدبینیهای حاکم بر ساختار اجتماعی، کجاندیشیها، بدگمانیها و تلخکرداریها و... همه برآیند بحرانی است که جامعه مدرن کنونی در ابعاد و زوایای گسترده و فراگیر با آن روبهروست؛ فقدان دوستی و مهرورزیای که برخاسته از مبانی فکری و اندیشگانی نوع بشری و نیاز زیستی آنها به شمار میآید، در پرتو زندگی مدرن بر جوامع بشری سیطره افکنده و به نوعی تهدیدی بنیادین برای آن محسوب میشود.
نیازکار همچنین گفت: اما به راستی دلیل پدیداری چنین بحرانی در سطح جوامع بشری چه مناسباتی میتواند باشد؟ آیا ما انسانها که به گونهای عمیق بر تکنولوژیهای مدرن تکیه زدهایم؛ فارغ از ماهیت اجتماعی خود و نیاز به همزیستی انسانی، تعاریف جهان معنایی خود همچون «دوستی» را از خاطر زدودهایم و یا در دریافت مبانی ارزشی آن به بیراهه سوق یافتهایم؟ پاسخ هر چه که باشد؛ بیشک بحران انزوا در جهان کنونی ما را به ضرورت احیای «دوستی» ره مینماید؛ دوستی در جوامع کوچک چندنفره، دوستی در شهر و سرزمین، دوستی میان ملتها و دوستی میان تمدنها و فرهنگها. از روزگاران کهن، طی هرازههای گوناگون، تمدنهای بسیاری بر گسترۀ جهان خاکی پدید آمده که امروز هر یک چونان جزیرهای متروک و گمنام به دور از یکدیگر رها شدهاند و تعامل میان آنان در بسیاری از موارد، نه حتی به گونه اندک، که هرگز قابل دریافت و مشاهده نیست؛ حال آنکه تاریخچه دوستی و دوستیگزینی در جهان هستی و میان انسانها و ملل مختلف به قرون بسیار دوری باز میگردد. تفکر درباره آینده، نیازمند به اندیشیدن به گذشته است.
این پژوهشگر در ادامه افزود: شاید بتوان روایت افلاطون را در رساله لوسیس نخستین روایت از دوستی به شمار آورد که از زبان سقراط به مباحثی چون نسبت عشق و دوستی، همسانی و شباهت در دوستی و جایگاه دوستی در میان فضایل اخلاقی پرداخته است، اما نخستین بیان دوستی با عنوان دوستی «مدنی» به ارسطو و کتاب اخلاق نیکوماخوس تعلق دارد، به گونهای که در آن دوستی از چند ویژگی مهم برخوردار است: نخست اینکه دوستی عامل پیوستگی و انسجام جوامع بشری است و مناسبات هر گروه و جمعیت انسانی باید پیش از هر چیز مبتنی بر مناسبات دوستی باشد و برای دستیابی به جامعهای سعادتمند، افراد باید برای «زیست بهتر» تلاش کنند و بدین ترتیب معتقد است که دوستی بر عدالت مقدم است، زیرا مناسبات دوستی محکمترین نوع روابط میان انسانهاست و در رابطه دوستانه دیگر نیازی به برقراری عدالت میان انسانها نیست. در جامعه استبدادی که مناسبات انسانها نه روابط شهروندی که مناسبات خدایگان و بنده است، دوستی وجود نخواهد داشت؛ زیرا دوستی مختص جوامعی است که شهروندان آن از نظر فضایل، کم و بیش با یکدیگر برابر هستند.
نیازکار اظهار کرد: جایگاه دوست و مراتب دوستی برای سعدی، شاعر پرآوازه ایرانی، به گونهای است که در لابهلای اشعار خویش با دقتی موشکافانه با بسامدی در حدود ۱۰۶۰ مرتبه از ذکر دوست و مشتقات آن بهره برده، به تعریف آن پرداخته، برای آن شرایطی برمیشمارد، انواع آن را توصیف میکند و فراروی و عدول از قوانین و اصول آن را برنمیتابد.
به گفته او، سعدی به چهار نوع دوستی معتقد است: نخست، دوستی با خدا: یکتاپرستی با فطرت و جوهر روح او عجین شده است. ایمان مذهبی و اعتقاد راسخ به مبانی دینی بهویژه توحید و یکتاپرستی در آثار سعدی آشکارا پیداست؛ بهگونهای که این وجد، ذوق، عشق و جذبه که در آثار او دیده میشود، برخاسته از منبع توحید و عرفان اوست. او دلباخته پروردگاری است که قرآن او را توصیف کرده و نوع بشر را به گرویدن به او و پرستش آن، دعوت میکند؛ سعدی به خلق جهان که همه یکسره نهال خدایند، مهر میورزد و از سر این نوعدوستی، بشارتِ رحمت خداوندی را به مخاطبان خود یادآور میشود. صفات بیچونی که رجا و امید را در دل متبلور میسازد. سعدی با درک این امر و اهمیت آن، خداوندگاری را که بخشایش و رحمتش بر قهر و غضبش پیشی میجوید، توصیف میکند: دست در دامن عفوت زنم و باک ندارم/ که کریمی و حکیمی و علیمی و قدیری. سعدی، خطابخش و پوزشپذیر است و از بندگانش دستگیری میکند. گنهکاران را میبخشد و آنان همیشه میتوانند به رحمت حق امیدوار باشند. خدای سعدی برای بندگانش تکیهگاهی استوار و پر محبت است که عفوش شامل حال بندگان میشود. خدایی که: «باران رحمت بیحسابش همه را رسیده و خوان نعمت بیدریغش همهجا کشیده. پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی به خطای مُنکَر نبُرد».
این سعدیپژوه همچنین گفت: خدای او صاحب نعمت و دورکننده محنت است. عطاکننده و پوزشپذیر و لطیف، خدایی که: هرگاه که یکی از بندگان گنهکار پریشانروزگار، دست انابت به امید اجابت به درگاه حق جلّ و علا بردارد، ایزدتعالی در وی نظر نکند. بازش بخواند باز اعراض کند، بازش به تضرّع و زاری بخواند، حقْ سبحانه و تعالی فرماید: یا ملائکتی دعوتش را اجابت کردم و حاجتش برآوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده همی شرم دارم، کرم بین و لطف خداوندگار/ گنه بنده کردهست و او شرمسار.
او دوستی با خلق را دومین موضوع دانست و اظهار کرد: دوستی خلق در پیشگاه سعدی، از حد شفقت و دلسوزیهای شاعران و اندیشمندان دیگر درگذشته و تبدیل به یک دغدغه، دلمشغولی و حتی هستیشناسی شده است. عبور از مرزها و محدودیتهای نژادی و اعتقادی و اندیشیدن به همه انسانیت، اندیشیدن به زندگی انسانها و نگرانی از وضعیت موجود آنها در آثار سعدی، پای از محدوده جامعه او بیرون میگذارد و معطوف به جهان انسانی میشود. در این کار، سعدی پیشاهنگ جهانیاندیشی است و با نادیده گرفتن همه مرزهای جغرافیایی یا ویژگیهای نژادی و حتی آیینی و اعتقادی، همه افراد انسانی یا «بنیآدم» را اعضای یکدیگر میداند: بنیآدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند/ چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار؛ اندیشه ارجمندی که حتی در جهان ما و ۷۰۰ سال پس از عصر سعدی، هنوز هم در ذهنهای جهانیان و پیروان بسیاری از ادیان و فرقههای مذهبی یا ملی نشان از فراخاندیشی و تساهل و مدارا دارد.
نیازکار در ادامه خاطرنشان کرد: سعدی در آثارش به مصلحت عمومی میاندیشد، مشربها و بینشهای گوناگون را به محک آزمایش مینهد و براساس باورهای هر گروه درصدد عرضه شیوهای از زندگی توأم با مسالمت، بِهزیستی و کمآزاری است. تعقل و تفکر را در امور جامعه، سیاست، فرهنگ و زندگانی روزمره وارد میکند و در آرمانشهر خویش، مردمان جامعه را بهسوی خواستهها و علایق آرمانی راستین در مقابل علایق روزمره و گذرا هدایت میکند. او به شناخت مشکلات و تعارضات اصلی اجتماع پرداخته، راهحلهایی بنیادینی که برگرفته از نواندیشی و علاقه ژرف وی به مردمان است، ارائه میکند. او عالمانه و صمیمانه به «دردشناسی» اجتماعی دست مییازد. پیوسته خواهان اصلاح شرایط اجتماعی است. شرایط موجود را با شرایط آرمانیای که در بینش و ذهن خود دارد، میسنجد، از درِ پند و اندرز برمیآید، مردمان را به سویی هدایت میکند که در جهانبینی او، شرایط مطلوبتری را برای زیستن فراهم میکند. او به حقوق انسانی، عدالت، مسامحه، نوعدوستی و انسانیت میاندیشد و در علایق فکری و آرمانهای نظری خویش، این ویژگیها را برای مردمان جستوجو میکند. و سرانجام همه این اندیشهها در این عبارت نهفته است که: دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی.
او دوستی با خود را سومین موضوع از منظر سعدی دانست و در اینباره توضیح داد: سعدی در مقوله حکمت عملی، آنجا که به تهذیب اخلاق و دستورالعملهای رفتار نیک فردی میپردازد و میل به سعادت و رستگاری را آشکاره میکند، به نوعی دوستی با خود میاندیشد؛ آنگاه که درصدد خلق آرمانشهر است، به دوستی با خود میاندیشد تا در پناه مدینهای فاضله، فارغ از آلام و مصایب در پناهی امن زیستن را تجربه کند. او همواره به وضعی مطلوب و مطلوبتر میاندیشد و از وضع موجود راضی نیست. وضع موجود در نگاه حکیم و در قیاس با وضع آرمانی که در تصوّر او میگنجد، یا سخت نامطلوب است، یا حداکثر نامطلوب و چنین است که رفتارهای فردی و جمعی، باید بهتر و بهتر شود تا زندگی آرمانی و در نهایت، آرمانشهر تحقق یابد.
این پژوهشگر دوستی با طبیعت را چهارمین موضوع مورد نظر دانست و بیان کرد: نگاهی به فهرست گیاهان و جانوران و سنگها و ستارگان و باد و دریا و صحرا در کلیات سعدی و یادکرد او از برخی اجزا و عناصر طبیعت، همچون یادکرد از ۱۲۵ نوع درخت و گل و ۱۱۰ گونه پرنده و دد و دام و ۱۵ نوع سنگ و... بیانگر آن است که موضوع طبیعت و توجه و دلبستگی به آن، امری مهم در اندیشه سعدی است. چنانکه مثلاً تنها در غزلیات، ۲۳۲ بار از سرو نام برده است. بر این جمله بیفزایید درختانی چون: آبنوس، انار، انجیر، انگور، بادام، به، بید، پسته، تاک، ترنج، توت، چنار، رَز، سدر، شمشاد، صنوبر و... و یا اسامی پرندهها و حیوانات چون: آهو، اسب، باز، بره، بط، بوتیمار، بوم، پرستو، پروانه، تذَرو، تیهو، جرهباز، جغد، فاخته، قمری و... اجرام فلکی و بادها و روز و شب و دریا و صحرا نیز بر این قرارند. سعدی از این مضامین بهره میبرد تا در ضمن اشعار خود از سویی از انواع نعمتها یاد کند و دست حق را در نگارگری بوستان آفرینش نشان دهد و به ذکر و شکر بنشیند و از سویی دیگر به عنوان شخصیتهای کنایی برای ذکر حکایات خود بهره گیرد. نتیجه نگرشی اینگونه به طبیعت، علاقه و مهربانی نسبت به همه جهان و جهانیان خواهد بود و احساس همبستگی با هستی و هستیآفرین. به باور او برآیند چنین نگاه جامعی کرامت انسانی را جایگاهی فراتر از منافع دنیوی میبخشد: در آن نوع نگاه و در تعریف این نوع دوستی مدنی، سعدی تا به جایگاهی پیش میرود که با دشمنان نیز از درِ دوستی و محبت درمیآید، چنانکه میگوید: با گل به مثَل چو خار میباید بود/ با دشمن، دوستوار میباید بود و این را غایت کمال انسانی برمیشمارد: دانی چه بود کمال انسان/ با دشمن و دوست، لطف و احسان/ غمخواری دوستان خدا را/ دلداری دشمنان مدارا.
نیازکار در پایان افزود: این نوع نگاه، نگاه آرمانی به دوستی است؛ نگاهی که به واسطه آن بیتصور هیچ سودمندی و زیانمندی و تنها به باور مهر و محبت میان نوع انسانی، رواج مییابد؛ چنانکه سعدی بر این امر تاکید میکند؛ در این حالت، بارِ عاطفی نگاه و کلام سعدی بیش از پیش در اشعارش نمایان میشود؛ بارِ عاطفیای که به واسطه آن سعدی نهایت آرزومندی خویش را در دوستی و محبت مییابد. سعدی اما، تنها در یک جایگاه به دوستی امیدوار نیست و آن را توصیه نمیکند و آن دنیادوستی و منفعت معمولی دنیایی است: یار ناپایدار دوستمدار/ دوستی را نشاید این غدّار.
مریم کهنسال، پژوهشگر و استاد دانشگاه، هم در این نشست در خصوص صلح و دوستی در «گلستان» سعدی گفت: دوستی یکی از مفاهیم پربسامد در آثار سعدی به ویژه در حکایات گلستان است. او در هر حکایت و از همه فرصت برای ترغیب مخاطبان به انساندوستی و صلحجویی بهره میبرد. نگاه او به خداوند، جهان هستی و انسانها مبتنی بر مهرورزی و مداراست. سعدی، «نیکوروش بودن و نیکخویی» را راز داشتن جامعهای سالم و امن میداند.
او در ادامه افزود: گفتنی است که بسامد کاربرد مفهوم دوستی در باب نخست گلستان، سیرت پادشاهان، پیش از دیگر بابها است؛ چرا که از دیدگاه او، مهر و مدارا زمینهساز رسیدن به عدالت و امنیت اجتماعی است. از نگاه سعدی، دوستی برونداد خردورزی است. تدبیر و خرد، حدود دوستی و آداب آن را تعیین میکنند.
این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود گفت: گلستان سعدی با ستایش خدایی که بخشنده و مهربان است، خدایی که رحمت بیدریغش بارانوار بر همۀ بندگان میبارد و نظر لطفش دوست و دشمن را پناه میدهد، آغاز میشود و با بیان روایاتی که انسانها را به صلح و آرامش و بخشش فرامیخواند، شکل میگیرد.
در پایان نیز این پژوهشگر، با خوانش متن گلستان به بیان توضیحهایی در خصوص شاخصههای فکری سعدی درباره صلح و دوستی پرداخت.
در بخش دیگری از این نشست، جعفری، پژوهشگر و استاد دانشگاه، راز ماندگاری سعدی و دلنشینی سخن او را در این موارد دانست: انتخاب موضوع، بسامد بالای مفهوم دوستی، زمانشناسی سعدی به گونهای که مخاطبان را با هر نگاهی تحت تأثیر قرار میدهد. مردمشناسی او که نتیجه سفرهای بسیار سعدی است و زبانشناسی سعدی که به شیرینترین بیان، زیباترین معانی را بیان کرده است.
او در ادامه افزود: دوستی و دوست داشتن را میتوان به دو جنبه نظری و کاربردی تقسیم کرد. با این دیدگاه میتوان چهار رویکرد را در دوستی یافت؛ دوستی خود، خدا، خلق و خاک.
این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود درباره مفهوم دوستی در آثار سعدی گفت: بوستان جلوههایی از دوست داشتن نظری و گلستان جلوههایی از دوست داشتن عملی را پیش روی مخاطب قرار میدهد. در بوستان سعدی، دوست داشتن دانش، خویشاوندان، پراکندهدلان و افسردگان، محتاجان و دلخستگان، در راهماندهگان، فقیران، یتیمان، کار و عمل با بسامد بالایی دیده میشود. سعدی در روایتهای بوستانی، با تکیه بر نگاه انساندوستانه و مهرمدار مخاطبان را به فضایل اخلاقی و رفتاری فرا میخواند.
سپس الکساندر ارداشویلی، مترجم برگزیده آثار سعدی، با خواندن غزلِ در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم/ بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم، به زبان فارسی، به ترجمه گرجی خود از این ابیات پرداخت.
همچنین نمادی بارتایا، مترجم آثار سعدی، با اشاره به اینکه در زمان گذشته هر شهری را با توجه به صفاتش نامگذاری میکردند و شیراز را نیز دارالعلم خواندهاند، گفت: اگر این نامگذاری پس از دوران سعدی و حافظ صورت میگرفت، آن شهر را «شهر شعر و پایتخت شعر فارسی» میخواندند.
او در ادامه به ترجمه بخشی از آثار سعدی به زبان گرجی پرداخت.
گیورگی لوبژانیدزه، مترجم گلستان سعدی، نیز آخرین سخنران این نشست بود که ضمن اشاره به میزان تأثیر سعدی بر همه نسلها گفت: آنچه شگفتانگیز است، آن است که در دنیای مدرن ما که فرزندان کمتر به توصیههای والدین خود گوش میسپارند، همچنان به نصایح سعدی گوش میسپارند و آن را میپذیرند؛ این امر نشانگر آن است که سخنان سعدی بیپشتوانه نیست.
او در ادامه افزود: کلام سعدی از سر عشق و دوستی بیان شده و از اینروست که بر دل مینشیند.
لوبژانیدزه با خواندن حکایت اول از باب اول گلستان، به ترجمه گرجی خود از این حکایت پرداخت.
همچنین در پایان مراسم دانشجویان زبان فارسی دانشگاه دولتی تفلیس با ۱۱ زبان آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، روسی، لهستانی، رومانیای، گرجی، صربستانی، ارمنی و... به خواندن بیتهایی از شعرهای سعدی پرداختند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com