به نظر میرسد اولویت فعالیتهایت اجرای روی صحنه باشد تا انتشار آلبوم.
معمولا ما باید یک بالانسی را در کارهایمان رعایت کنیم، اولویتِ من همیشه اجرای روی صحنه است. از نظر هنری اجرای روی صحنه به خاطر حضور مردم، مستقیم و چهره به چهره آدم را خوشحال میکند تا سیدی، به خاطر اینکه آلبوم و سیدی میآید و میرود و مردم در ماشینهایشان گوش میکنند و ما از آن بهرهای نمیبریم. اصولا حق کپیرایتی هم که وجود ندارد، نه منافع مالی دارد و نه منافع هنری، کپی میکنند و برای همدیگر میفرستند ولی در اجرای کنسرت هم مردم بیشتر لذت میبرند و هم خواننده به خاطر ارتباطِ بیشتری که با مردم میگیرد، لذت میبرد. بنابراین اولویت من همیشه این است اگر عمری باشد و خدا بخواهد و فضا همچنان از نظر اجتماعی فراهم باشد، روی صحنه باشم و همچنان پیشنهادهای زیادی داریم تا زمانی که مردم از ما درخواست میکنند در قالب چارچوبهای هنری و خودمان که ارزشها برایمان پایین نیاید حتما برنامه زنده در اولویتِ ما قرار دارد و در لابهلای برنامههای زنده همیشه سالی یکی دو پروژه هنری بزرگ دارم مانند اُپرای عشق و عقلِ آدمی پارسال و امسال که پروژه جدیدی دارم.
الان اشاره کردید به کنسرت یا سیدی یا تکآهنگ، فکر نمیکنید کنسرت یک محاسنی دارد اما به لحاظ ماندگار شدن و به لحاظ ثبت شدن و کارِ تکآهنگ، سیدی بهتر باشد؟
بله ولی من سعی میکنم کمتر کار کنم ولی پختهتر کار کنم اینکه هر روز یا هر ماه یک آهنگ بیرون بدهم، اینطور کار نمیکنم، سالی دو سه آهنگ، مجانی در اختیار مردم قرار میدهم، سالی یک آلبوم همیشه کار میکنم که پختهتر و جاافتادهتر باشد معمولا هم آهنگها را در کنسرتها اجرا میکنم و وقتی ببینم مردم از آن استقبال میکنند یا با آن ارتباط برقرار میکنند بعد از آن، آلبوم را منتشر میکنم.
فضای آثارتان تغییراتی داشته و به مرور به فضای کلاسیک و سنتی نزدیکتر شده است.
اینها همیشه در کارهای من بوده و ما هنرمندان مجبوریم با توجه به زمانه و محدودیتها و آزادیهایی که در زمانه وجود دارد کارمان را ارائه بدهیم، ما بالاخره در جامعهای زندگی میکنیم که هر چیزی را هر طوری که دلمان میخواهد، نمیتوانیم بگوییم.
رسالت هنر گفتنِ اینهاست؟
رسالت هنر هم گفتنِ همینهاست به شرطی که برای کسی قابل ارزش باشد. وظیفه و رسالت هنرمند این است که گفتن خیلی چیزها در آثار او مشهود باشد، اما وقتی بگوید و جایی شنیده نشود گفتن آن فایده ندارد؛ بنابراین ما سعی کردیم بهترین راهها را برای انتقال این پیامها انتخاب کنیم که هم به موقعیت سیاسی-اجتماعی جامعه آسیب وارد نکند و هم جواب بدهد و هم مردم دوست داشته باشند، بالاخره همای با آن زبانش در این کار جاری است.
در کار حلاج از قرار معلوم پرفورمنس هم دارید
بله در کار ما یک بازیگرِ اصلی وجود دارد که یکی از چهرههای سینمایی است که نقشِ شبلی را اجرا میکند و من خودم نقش حلاج را اجرا میکنم و میخوانم و گروه مستان با حدود 12 ارکستر و سه خواننده و حدود 15 نفر پِرفورمنس این کار را انجام میدهد.
کارِ موسیقایی اینگونه که یک پرفورمنس داشته باشد، سخت نیست؟
قطعا کارش خیلی متفاوت بود، معمولا اگر بخواهیم با یک بخش موسیقیایی کار بکنیم خیلی آسانتر است اما وقتی با یک گروهی که سینمایی است و از یک خانواده دیگر است و با هم بخواهیم هماهنگ شویم یک مقدار سختتر است.
در این شرایط اقتصادی سخت و دشوار، فکر میکنید خواندن و اجرای یک خواننده بیشتر به جامعه کمک میکند یا نخواندنش؟
بالاخره تنها چیزی که این روزها قلبِ مردم را آرام میکند این است که حداقل یک نفر دردِ دلِ آنها را بخواند. کاری که نمیتواند برای آنها بکند برعکس خیلی افراد که فکر میکنند در این شرایط اقتصادی نباید خواند و از اجرای صحنه کنارهگیری میکنند یا به منافع شخصی و مالی خودشان فکر میکنند، من اصلا اینگونه فکر نمیکنم و حتی حاضرم با منافع خیلی خیلی پایین این روزها کنار مردم باشم و برای آنها بخوانم، چون منِ هنرمند آفریده شدم که برای مردم بخوانم و نباید فقط روزی که مردم پول دارند برای آنها بخوانم! روزهایی که مردم پول ندارند من حاضرم برای آنها بخوانم با بلیت قیمت پایینتر، با شرایط آسانتر کنار آنها باشم و تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که این را از مردم نگیریم.
تحصیلات شما اپرا بوده؟
آخرین تحصیلات من در زمینه اپرا شاخه باروک بوده و در ایتالیا درس خواندم.
از نوع لباس بگیرید تا انگشتر توپازتان که علاقه خاصی به آن دارید، آیا دنبال یک شمایل و کاراکتر خاصی از خواننده هستید؟
معمولا شأن ظاهری هر هنرمند بعد از شأن رفتاری و گفتاریاش تاثیر مستقیمی برای برقراری ارتباط با مخاطبان دارد، هرچقدر آن چیزی که میگوید یا میخواند با رفتارش نزدیکتر باشد و در چهرهاش هم پیدا باشد، مخاطبان ارتباط بیشتری با او برقرار میکنند و من تا جایی که میتوانم سعی میکنم این را کاملا اخلاقی و انسانی رعایت و پیش از اینکه لب باز کنم برای خواندن با مردم ارتباط برقرار کنم نه اینکه مردم فقط با شنیدن صدای من بگویند خوشصداست و برویم کنسرت او را ببینیم، دوست دارم مردم جایگاه و شخصیت من را هم دوست داشته باشند.
همای یک جا با پوشش کاملا سنتی برنامه اجرا میکند، یک جا کت و شلوار خیلی کلاسیک، براساس آنچه میخوانید پوشش خود را انتخاب میکنید؟
معمولا اینگونه است. هر ژانری که ما در آن موسیقی را اجرا میکنیم پوششمان باید براساس آن ژانر باشد و با ژانر همخوانی داشته باشد مثلا ما در یک عروسی قاعدتا سعی میکنیم لباس شیک و نزدیک به داماد بپوشیم ولی وقتی میآییم در فضای خانه یک لباس دیگری میپوشیم، وقتی در جمع و کلاس ادبی یا عرفا میرویم یک نوع لباس دیگری میپوشیم.
خیلیها به خاطر فیزیکشان شاید همیشه مجبورند پوشش خاصی داشته باشند. یکی که خیلی چاق است مجبور است همیشه یک لباسی بپوشد که چاقیاش پنهان باشد، یا سنتی یا کلاسیک یا پاپ زیاد برایش مهم نیست، برای او مهم است که شکمش دیده نشود! یا بعضیها ژانرشان یک طوری است که فقط دلشان میخواهد خوشتیپ به نظر بیایند یا فقط با کت و شلوار خوشتیپ هستند و سعی میکنند همیشه با آن لباس ظاهر شوند. ما چون در همه حال خوشتیپ هستیم زیاد برایمان مهم نیست [میخندد].
تا به حال به شما انتقاد نکردهاند؟ شاید چون گاهی اوقات از مرز سنتی میروید به کلاسیک، گاهی حتی میروید در پاپ، مورد انتقاد قرار نگرفتید؟
کسی را نداریم که در این جامعه در هر ژانری مورد انتقاد قرار نگیرد، همیشه آدمهایی هستند که به آدم انتقاد میکنند و شما میتوانید به انتقادهای آنها فکر کنید و این بستگی به انتقادپذیر بودن آدم دارد، متاسفانه در جامعه ما انتقادها زیاد جنبه سازنده ندارد و بیشتر جنبه تخریبی دارد که ما اصلا آنها را نمیشنویم، ولی کسانی هم هستند که انتقادهای سازنده خوبی دارند که آدم با آغوش باز آنها را میپذیرد و انجام میدهد، بالاخره آدم باید حواسش به انتقادها باشد.
به مافیای موسیقی اعتقاد دارید؟
بله که دارم!
یعنی یک هنرمند را تخریب میکنند؟
الان شاهد یک مافیایی هستیم که گروههایی هستند که یکسری آدمها را میآورند و روی صحنه تبدیل به سوپراستار میکنند که بیشتر به منافع شخصی خودشان فکر میکنند. حتی آن آرتیستی، که او را سوپراستار کردند را هم نابود میکنند؛ متاسفانه اینها به شکل خیلی ابتدایی و فجیعاش در ایران برگزار میشود، مافیا در همه جای دنیا وجود دارد اصولا کارِ بعضیها در جهان این است که بهترین برندها را شناسایی میکنند و میآورند، از آنها استفاده میکنند، آنها را مشهور میکنند، آنها را مورد انحصار خودشان قرار میدهند ولی از آنها یک آرتیست واقعی میسازند و درواقع آرتیستها و هنرمندهای واقعی را انتخاب میکنند و تحت انحصار خودشان درمیآورند و معرفی میکنند، ولی اینجا به یک شکل خیلی چیپ برگزار میشود، هنرمندانی هم داریم که آمدند شهرت پیدا کردند و واقعا هم لایق هستند و صدای خوبی هم دارند، از کانال همین مافیاها آمدند ولی خوانندههای دیگری هم آمدند که مثل آنها تا دلتان بخواهد در این مملکت فراوان است.
نسل ما وقتی میخواست خواننده شود ابتدا در دانشگاه درس میخواند، بعد در سالنهای دانشگاه اجرا میکرد بعد در سالنهای شب شعر برنامه داشت، بعد به برنامههای دانشگاهی دعوت میشد و آنجا برگزار میکرد و بعد اقدام میکرد میرفت تالار رودکی و بعد از رودکی یک درجه دیگری گرفت رفت تالار وحدت، بعد در سالنهای فرهنگسراها تا اینکه مشهور میشد و میرسید به کاخ نیاوران یا تالار وحدت یا جاهای دیگر. ما یک پیشینه کاملا حرفهای و منطقی را دنبال میکردیم تا به نوک قله رسیدیم، اما الان اینگونه نیست انگار یک نفر را با هلیکوپتر بردارید ببرید بگذارید روی قله دماوند.
آن آدم اگر ظرفیتش را نداشته باشد که نمیتواند؟
یکی از دلایلی که آرتیستهای ما میآیند یکی دو سال روی بورس هستند و بعد از یکی دو سال سریع یک نفر دیگر جای او را میگیرد همین است. این بازه الان تغییر کرده مثلا در یک سال سه نفر ظهور میکنند و بعد از شش، هفت ماه بعد دیگر خبری از آنها نیست، خوانندههای دیگری روی صحنه میآیند که مردم عادی میفهمند فاجعه است. الان تکنولوژی موسیقی و رکورد طوری است که شما در استودیو میتوانید صدای معمولی را به یک صدای خیلی فوقالعاده تبدیل کنید، ولی مهم این است اینها روی صحنه و زنده میتوانند اجرا کنند یا نه؟ بعد اینها را آماده میکنند میبرند روی صحنه، یکدفعه فجایعی به وجود میآید که اخیرا شما دیدید.
در کنسرتهایی که در شهرستانها داشتید کدام شهرستانها استقبالشان بیشتر و بهتر بوده است؟
همه شهرستانها خوب بودند با توجه به میزان جمعیتشان، نمیتوانند بین شهرستانها فرق بگذارم.
برنامه برای اجرای کنسرت در مناطق دوردست هم دارید؟
هرجا به من پیشنهاد بشود میروم.
از تجربههای سینماییتان، راضی بودید؟
بله من معمولا تیتراژ نمیخوانم ولی دو سه کار با پیشنهادِ دوستانِ نزدیکم خواندم که رودربایستی بوده است.
خیلی سخت انتخاب میکنید؟ یا اصلا قصدِ ورود ندارید؟
اصلا قصدِ ورود ندارم اتفاقا جایگاهِ خوبی است و بیشتر شنیده میشوید و دیده میشوید ولی آن وقت باید در چارچوبِ سینمایی باشد. مثلا سریال تلویزیونی نوار زرد خیلی شنیده شد و همان ایام خیلی دست به دست میشد؛ بله برای من خوشایند بود و از من درخواستی شد که قابلِ رد کردن نبود یعنی نمیشد رد کنم، توفیقِ اجباری بود.
پس اگر شرایطِ خوبی باشد میخوانید؟
اولین تیتراژی که خواندم تیتراژ یتیمخانه بود که خودم به آن فیلم خیلی باور داشتم و آن فیلم را خیلی دوست داشتم و ارزش داشت. هنوز هم آن فیلم را دوست دارم و اگر هم فیلم خوبی باشد میخوانم چرا نه؟ یتیمخانه بسیار فیلمِ خوبی بود که متاسفانه دیده نشد. آقای طالبی بسیار فیلمِ زیبایی ساخته بودند و آن فیلم دیده نشد.
خواندن در مناطق محروم
اگر در منطقه دورافتادهای که مردم پول نداشته باشند که به کنسرت من بیایند، اما از من دعوت کنند که بروم و مجانی بخوانم با کمال میل میروم، نوازندههای گروه من هم با کمال میل میآیند، هفته آخرِ قبل از ماه رمضان ما کنسرتی را در شهر انار کرمان به صورت رایگان اجرا کردیم و 2500 نفر آدم آمدند و عوامل داخلی آنجا هم که دستشان میرسید امکاناتِ اولیه را برای کنسرت فراهم کردند، هنرمندانِ دیگری مانند آقای کیهان کلهر هم از این کارها خیلی کردند و برای ما سمبل هستند و ما هم اگر لازم باشد مانند دکترهایی که حاضر هستند بروند در مناطق دورافتاده کار کنند، حاضر هستیم برویم کنسرت اجرا کنیم. خوشبختانه الان گرفتن مجوز در شهرستانها دیگر مانند گذشته نیست، کنسرت در شهرستانها جا افتاده و در شهرستانهای بزرگی مانند اصفهان، شیراز و رشت حتی بعضی از شهرهای مازندران خیلی جا افتاده است، کنسرتها لغو نمیشود، فضا مناسب شده، مردم بیشتر خوشحال میشوند و در کنسرتها حضور پیدا میکنند. کنسرتگذارها در شهرستان هر دو یا سه کنسرتِ پاپ که برگزار میکنند باید یک کنسرتِ سنتی هم برگزار کنند؛ برای ما شرایط و فضا خیلی خوب است و به امید خدا همینطوری پیش برود خیلی هم خوشحالیم و مرتب در شهرستانها و حتی بیشتر از تهران کنسرت برگزار میکنیم.
حلاج به روایت همای
به امید خدا از 15 مرداد یک پروژه اُپرای بزرگ داریم، این کار، ظهور و مبارزه و محاکمه و عروجِ حلاج را به تصویر میکشد که مربوط به قرن سوم و چهارم تاریخ ادبیات ایران است و از نگاهی کاملا اجتماعی و متفاوت با تمام روایتهایی که از حلاج شده است، این بار ما از نگاهِ من با ترکیبی از سرودههای خودم و تالیفِ سرودههای حلاج و عطار و بایزید بسطامی و مولانا، با یک پِرفورمنس کاملا متفاوت و نمایشی همزمان اجرا میشود و فکر میکنم یک کاری مشابه یا متفاوت با کارِ موسی و شبان از زاویه دیگری است که خیلی مورد استقبال قرار میگیرد. کار کاملا یک اثر اجتماعی با مفاهیمِ عرفانی و استفاده از مفاهیمِ ادبی عارفانه برای انتقالِ پیامهای اجتماعی است. ما برداشت کاملا اجتماعی از ظهور و پیدایش و مبارزه و محاکمه حلاج در زمان خودش داریم و بیربط با زمان امروز هم نیست و یک کار کاملا ایرانی بدون استفاده از ارکستر کلاسیک است که با ارکستر سنتی ایرانی و با خوانندههای ایرانی اجرا میشود و آن پیامهای اجتماعیای که همیشه در کارهای من بوده به خاطر فضای امروز، بیشتر اینجا دیده میشود و کاملا شما همای واقعی را در این کار جاری خواهید دید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com