گروه فرهنگ و هنر: آناهیتا، دختر دوم گوهر خیراندیش و پسرش امید در خارج از کشور زندگی میکنند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از جام جم آنلاین، دیروز وقتی با خیراندیش تماس گرفتم و گفتم میخواهم به مناسبت روز دختر با او صحبت کنم؛ هیجان زده شد و گفت در میان اینهمه اخبار بد اقتصادی و بی برقی و کمبود آب و ... با این خبر غافلگیرش کرده و بهترین خبری را به او دادم که بشدت حالش را خوب کرد.
گوهر خیراندیش، حدود 16 سال قبل همسرش؛ جمشید اسماعیلخانی را از دست داد، درست در سالهایی که سه فرزند او هنوز به اصطلاح از آب و گل در نیامده بودند و به حمایتهای پدرانه نیاز داشتند؛ اما واقعیت این است که خیراندیش بعد از آن برای فرزندانش هم پدری کرد و هم مادری و حالا میگوید، دخترانش مثل یک مادر از او مراقبت میکنند.با این بازیگر درباره رابطه مادر، دختری همصحبت شدیم و خیراندیش در حالیکه سوار تاکسی بود تا به مطب دکتر برود، با صبر و حوصله جواب سوالاتم را داد.
امروز به نام روز دختر نامگذاری شده؛ این روز چه حسی را در شما ایجاد میکند؟
این که به من خبر دادید، روز دختر است غافلگیر شدم؛ چون در شرایط سخت و پیچیده این روزها تنها چیزی که در ذهنم نبود، همین موضوع بود و الان واقعا ذوقزدهام چون دختر مونس مادر است و نباید هرگز او را فراموش کرد بخصوص در روزی که به نام دختر نامگذاری شده است.
حرفه شما بازیگری است و زنده یاد جمشید اسماعیلخانی هم بازیگر بود، حرفهای که نظم و ساعت کار مشخصی ندارد، با این شرایط چگونه زمان خود را مدیریت میکردید که به بچهها هم برسید؟
طوری برنامهریزی میکردیم که هر دو با هم سرکار نباشیم و یکی از ما در خانه و پیش بچهها باشد.وقتی بچهها بزرگتر شدند کم کم یاد گرفتند که در غیاب ما از یکدیگر مراقبت کنند.الان هم شرایط جوری شده که بچهها از من مراقبت میکنند بخصوص دخترانم که واقعا برایم مادری میکنند.آزاده که در ایران است با من زندگی میکند و در روزهای شلوغ و خستهکننده بشدت حواسش به من هست که تغذیه و خوابم درست باشد.زمانیکه سر کار میروم، آزاده مراقبم است که از پا نیفتم.
چنین به نظر میرسد این که میگویند فرزند دختر داشتن شیرینتر از فرزند پسر است را شما تجربه کردهاید چون برخی بر این باورند که پسرها به سنی که میرسند به دنبال زندگی خود میروند، اما دختر است که پای مادر و پدر میماند؟
این قاعده کلی است؛ پسرها ازدواج میکنند و مسئولیت خانواده خود را به عهده میگیرند؛ به همین دلیل کمتر میتوانند مراقب پدر و مادر خود باشند، البته من فرزندان پسری را دیدهام که واقعا دلسوز والدین هستند.اما واقعیت این است که دخترها وقت بیشتری برای پدر و مادر خود میگذارند.
دورهای شده که جوانها تمایل دارند که زود زندگی مستقل را شروع کنند بخصوص دختران و پسرانی که استقلال مالی دارند اما دختر شما؛ آزاده ترجیح داده با شما زندگی کند.چه عاملی پیوند شما را اینقدر محکم کرده است؟
من و زنده یاد اسماعیلخانی نگاه سنتی به خانواده داشتیم و مادرم سالهای زیادی با ما زندگی میکرد و ما از این بابت بسیار راضی بودیم چون مادرم بشدت مراقب ما بود همه زندگی را مدیریت میکرد. اوایل زندگی مشترک، گاهی که با مرحوم اسماعیلخانی بحث و جدل میکردیم،مادرم واسطه میشد و خیلی زود مشکل ما را حل میکرد و زمانی که من سرکار بودم، هم مراقب فرزندانم بود و هم وقتی به خانه برمیگشتم غذای گرم مامان پز را میخوردم و لذت میبردم.بچههایم محسنات زندگی در کنار بزرگترها را دیدند و این تجربه آنقدر برایشان خوشایند بود که ترجیح دادند آن را تکرار کنند و در کنارم بمانند.آزاده با من زندگی میکند و آنقدر هر دو از حضور هم خوشحالیم که حاضر نیستیم آن را از دست بدهیم.هر چند به جوانها توصیه میکنم اگر دیدگاهی متفاوت از والدینشان دارند، بهتر است که مستقل زندگی کنند اما مسئولیتپذیری خود را حفظ کنند والدین نیز به فرزندان خود سر بزنند و بچهها مراقب احوال پدر و مادر باشند.البته تاکید میکنم استقلال از خانواده زمانی قابل قبول است که جوانها بتوانند سالم زندگی کنند و به خودشان آسیب نزنند.
دو تا دختر بزرگ کرده اید با توجه به تجربهای که دارید ، مادرها چگونه میتواننددخترانی موفق تربیت کنند؟
معتقدم رفاه بیش از حد باعث میشود که دخترها زیر بار ازدواج نروند چون توقع دارند همان امکاناتی که در خانه پدری داشتهاند از همان اول در زندگی مشترک نیز داشته باشند.به نظرم بهتر است والدین، فرزندان خود را تشویق کنند به سن قانونی که رسیدند، کار کنند و خودشان درآمد داشته باشند.پدر و مادرها نباید همه امکانات زندگی را در اختیار بچهها قرار دهند، چون این رفتار باعث میشود بچهها وابسته به پدر و مادر بمانند و آنقدر توقعشان بالا برود که حاضر به ازدواج و شروع زندگی مشترک با امکانات کم نشوند.
به عنوان یک مادر برای دختران چه صحبتی دارید؟
قبل از این که برای دخترها حرفی داشته باشم، به مادرها میگویم که این روزها جوانها و بخصوص دخترها بشدت نیازمند امید هستند، پس تا جاییکه میتوانند آنها را به زندگی امیدوار کنند.از دختران هم میخواهم که با درک متقابل با والدین خود زندگی کنند.مهمترین نکتهای که جوانها باید رعایت کنند این است که کار را به جایی نرسانند که احترام متقابل از بین برود و قُبح خیلی از مسائل از میان برداشته شود.لحن پرخاشگرانه میتواند باعث بسیاری از کدورتها شود.
خیلی دوستانه به دخترها پیشنهاد میکنم که محبت و مهر را از مادر خود دریغ نکنند؛ با یک سلام و روز بخیر شاد ، با یک لیوان آب سرد در این گرمای تابستان، با یادآوری اینکه مادر تو چقدر زیبایی ! درک چین و چروکهای صورت مادر و این که به او بگویی میفهمی هر کدام از این چروکها چگونه و برای حفظ خانواده و مراقبت از بچهها به وجود آمده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com