گروه سینما و تلویزیون: مسعود رایگان یکی از چهرههای دوستداشتنی و شناختهشده برای علاقهمندان به سینما، تئاتر و تلویزیون است. او علاوه بر بازیگری، نویسنده و مترجم توانایی است. رایگان پس از بازگشت از سوئد در نمایشهای زیادی بازی یا کارگردانی کرد، اما در نهایت با ایفای نقش پزشکی مغرور در فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» رضا میرکریمی بود که به شهرت رسید.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از جام جم آنلاین، فیلمهای سینمایی برلین منفی 7، بوسیدن روی ماه، جرم، گلچهره، پرسه در مه، سنتوری و سریالهایی چون شمسالعماره، مدار صفر درجه و... از جمله آثار شاخصی هستند که رایگان در آنها به ایفای نقش پرداخته است. همچنین این هنرمند توانمند در کنار رویا تیموریان زوج خوشبختی را تشکیل دادهاند که نه تنها در کار بلکه در زندگی شخصیشان هم میتوانند یک الگوی خوب به حساب بیایند.
گفتوگوی زیر به بهانه اکران فیلم سینمایی «زادبوم» به کارگردانی ابوالحسن داودی انجام شده که در ادامه میخوانید:
در سوئد تجربه کسب کردم
من از نسلی میآیم که استادانی چون مرحوم رکن الدین خسروی، مرحوم حمید سمندریان و... را داشتم. من با آموزههای این بزرگان وارد حوزه بازیگری در دنیای غرب شدم و آنها را با آموزههای مدرنی که در جامعه سوئد به دست آوردم، تلفیق کردم. در آنجا اگر بازیگر نباشی، نمیتوانی در جایگاهش قرار بگیری و بلافاصله کسی دیگر جای تو را میگیرد. من تجربههای زیادی در سوئد کسب کردم که قطعا محال بود اینجا بتوانم آنها را کسب کنم. در آنجا نگاه من به بازیگری، کارگردانی و... تغییر کرد. در جامعه بازیگری اروپا، مجال بازیگری را در اختیار بازیگر قرار میدهند. البته به این شرط که بازیگر خودش هم ظرفیتهای لازم برای بازیگری را داشته باشد.
فیلمی که تاریخ مصرف ندارد
زادبوم درباره ارتباط آدمها با زادگاهشان، خانواده و هویت گمشدهشان است که در ادامه با نمایش داستانی موازی از لاک پشتهای پلاک داری که پس از 30 سال مهاجرت دوباره به زادگاهشان برمی گردند، مسأله وطن پرستی و عرق ملی را بدرستی بیان میکند. حالا بعضیها به هر دلیلی سرزمین خودشان را ترک میکنند و در نقطه دیگری از کره زمین ساکن میشوند، اما همان آدمها هم بالاخره روزی دلشان برای زادگاه و کوچه پسکوچههایش تنگ میشود و برمیگردند.
زادبوم، فیلمی است درباره مهاجرت و در ستایش خانواده. از دلایل اصلی من برای بازی در این فیلم هم همین بود که کمتر کسی تا به حال در سینما به مقوله مهاجرت پرداخته و از آنجا که این مسأله دغدغه خود من است با رضایت در آن بازی کردم. زادبوم تاریخ مصرف ندارد. چون مهاجرت مقولهای است که تاریخ مصرف ندارد. همیشه چمدانهای بستهای هست برای رفتن یا آمدن؛ پس این فیلم برای هر آدمی روی کره زمین معنا دارد.
منتقد آثارم هستم
من خودم منتقد آثار خودم هستم. منتها سعی میکنم ضریب خطاهایم کم باشد، آنهم از طریق انتخابهایم. سعی میکنم کمتر در مدیومهای سینما، تلویزیون و تئاتر انتخابی اشتباه داشته باشم. چون کافی است هنرمند فقط یک انتخاب اشتباه داشته باشد.
هیچ فیلمی بدون اشکال نیست
فیلم زادبوم، محصول سال 87 است و در بیست و هفتمین دوره جشنواره فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه، کاندیدای نقش اول مرد، کاندیدای نقش دوم زن و کاندیدای بهترین فیلم شد؛ اما نمیدانم چرا این فیلم از آن سال تاکنون در محاق توقیف قرار گرفت! الان نقد و نظر راجع به فیلمی که حدود ده سال پیش تولید شده خیلی دیر است، اما ایده اصلی فیلم (لاکپشتهایی که بعد از 30 سال برای تخمگذاری به زادگاه خود بازمیگردند) و پرداخت به آن بسیار خلاقانه بوده است. البته هیچ اثری حتی برترین فیلمهای سینمای جهان هم خالی از اشکال نیست و زادبوم هم از این قاعده مستثنا نیست.
لزوم داشتن تحصیلات آکادمیک
به جوانان علاقهمند حوزه بازیگری توصیه میکنم به تجربه دیداری و شنیداری دیگران توجه کنند و تئاتر ببینند. چون تئاتر مکانی است برای بازپروری و بازآموزی و همچنین از راه تحصیلات آکادمیک وارد این عرصه شوند. بعضا میشنوم که میگویند فلان بازیگر مگر درس خوانده! خب، هیچوقت استثنا نمیتواند تبدیل به قاعده شود. قاعده بازیگری هم تحصیلات آکادمیک است. کاری که نسل من انجام داد. الان بیشتر همکاران من که مردم دوست شان دارند، در سنین بالای 40 سال شناخته میشوند. هنر آسان به دست نمیآید.
سپاسگزار محبت مردم هستیم
من و همسرم (رویا تیموریان) خیلی سپاسگزار لطف و محبت مردم هستیم. آنها به قدری بیدریغ احساساتشان را با ما در میان میگذارند که ما واقعا شرمنده میشویم. قطعا بدون حضور مردم، حضور ما هم بی فایده است. اگر آنها به ما پشت کنند کار ما به عنوان یک هنرمند تمام میشود. خاطرات بسیاری هم از همین لطف مردم دارم که یکی از آنها چند شب پیش اتفاق افتاد. ماشینی که با آن سر فیلمبرداری میرفتیم در خیابان پنچر شد و من گوشهای ایستاده بودم و پنچرگیری را تماشا میکردم که آقایی حدودا 35 ساله بدون سلام و علیک دست من را گرفت و برد داخل یک آبمیوهفروشی. آنجا یک آبمیوه خوب به من داد و پرسید کجا میروید؟ گفتم سر صحنه فیلمبرداری. گفت چند نفرید؟ گفتم حدود 30-35 نفر. بعد رو کرد به شاگردش و دستور چند لیتر آبمیوه را داد که من با خودم به سر صحنه بیاورم. همچین برخوردی را شما در اروپا و در هیچ جای دنیا نمیتوانید ببینید. اینها نشانه قدرشناسی مردم است در قبال ما که من و همسرم به نوبه خودمان از آنها سپاسگزاریم.
در مسیر دگرگونی
ما آدمهای این داستان را میشناسیم و با آنها همذاتپنداری میکنیم. من در این فیلم، نقش بیژن امیری، یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری را بازی میکنم که با یک سکته، کاملا مسیر زندگیاش دگرگون میشود.
بیژن امیری در این داستان متوجه میشود دنیای سیاست، آدم خودش را میخواهد. هر بازیگری برای ایفای نقشاش صرف نظر از تجربه و تحصیلات آکادمیک باید راجع به آن نقش، تحقیقات میدانی داشته باشد و من هم همیشه بر این اصل پایبندم. در تحقیقاتی هم که راجع به این کاراکتر داشتم به نتیجه رسیدم یک اتفاق میتواند آدم را دچار دگرگونی کند.
کارنامهای متنوع
من در کارنامه کاریام انواع و اقسام نقشها را دارم. از شخصیتهای آرام گرفته تا شخصیتهایی که در فیلمهایی چون «کافه ستاره»، «خون بازی»، «جرم»، «گوشواره» و... داشتم، اما بیننده همیشه با پیش فرض این که من به عنوان مسعود رایگان نقشهای مختلف را بازی میکنم به من نگاه میکند. بنابراین شاید این تصور برایش بهوجود بیاید که نقشهای من همیشه دارای منش خاصی است، حتی اگر نقش پدری دائمالخمر را که شرایط رقتانگیزی دارد را بازی کنم (فیلم «خون بازی» به کارگردانی رخشان بنیاعتماد).
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com