گروه تئاتر و موسیقی: بسیاری از مخاطبانی که وارد سالن های تئاتر می شوند برای اولین بار است که اجرای نمایش می بینند پس آنها تماشاگر تئاتر نیستندنظریه ای وجود دارد که می گوید تئاتر ،كنشي سياسي است .سیاسی ترین هنر در میان هنرها ست.زماني از دكتر رفيعي پرسيدند چرا رومئو ژوليت را كار كرده اي ؟ايشان گفتند:جامعه به عشق نياز دارد. هنوز هم اين جواب ، سياسي است.اگر بخواهم نمایشی را به صحنه ببرم برای مدیران سالن های خصوصی مهم نیست که کارنامه کاری من چیست بلکه موضوع مورد اهمیت، بازیگران و عواملی است که برای من کار می کنند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه قانون، رضا بهبودی، بازیگر تئاتر و سینما با نمایش «گفت و گوی برجای ماندگان» به کارگردانی میلاد شجره و تهیه کنندگی باران کوثری هر روز به جز شنبه روی صحنه می رود. بهبودی از بازیگران تحصیل کرده تئاتر است که معتقد است هنر نمایش ایران در دو سه سال گذشته دچار آشفتگیهای بسیاری شده است، با او درباره شرایط فعلی هنر تئاتر در ایران گفت و گویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
به نظر می رسد که در سال های اخیر تئاتر از مسیر روشنفکری منحرف شده و به سمتی می رود که به هنری بازاری تبدیل شود، آیا شرایط موجود می تواند باعث بهبود اوضاع تئاتر درسالهای آینده باشد؟
جمله ای منتسب به ناصرالدین شاه وجود دارد که میگويد: «همه چیزمان به همه چیزمان میآید» ! نمیتوان توقع داشت که یک قسمت از مسائل فرهنگی کشور کامل و بدون نقص باشد و در قسمت های دیگر کشور شاهد ابتذال و فساد اداری باشیم. اگر ابتذالی وجود دارد مثل سرطان، همه جا را فرا می گیرد.مثلا، در حال حاضر اگر به شهرهای کوچک یا روستاها هم بروید با ترافیک سر و کار پیدا می کنید. ترافیک دیگر فقط مخصوص تهران و کلانشهرها نیست. می خواهم بگویم که اگر بینظمی به قسمتی از کشور تزریق شود بی شک روی فرهنگ کشور هم تاثیر خواهد گذاشت .
تئاتر هم متاثر از مسائل عمومی کشور است. وقتی ملت بعد از یک خواب معنويت بیدار میشوند و میبینند که میلیارد میلیارد دلار یا تومان دزدیده میشود و آب از آب تکان نمی خورد و محاکمه جدی برگزار نمیشود در این زمان است که شیرازه های اخلاق از هم میپاشد.یک تعبیری دارد هگل تحت عنوان بیداری از خواب دگماتیسم . به عاريت از آن تعبير، من به «بیداری از خواب معنویت» اشاره می کنم. این خواب معنویت چیزی بود که در دهههای 60-70 بر رادیو، تلویزیون، در و دیوار شهرها و مدارس مسلط بود و همه را تشویق میکرد که به اخلاقیات و معنویت روی آورند. همه این مولفههای فرهنگی، عرفی، شرعی، همه این موارد متاسفانه با به آفتاب کشیده شدن پشت پردهها اخلاق عامه را، به چالش میکشد. مخصوصا كساني كه وجدان اخلاقي قوي و تربيت شده اي ندارند و ايمان شان به درستي اخلاقي زيستي كه مي كنند به مويي بند است.
تاثیر مستقیم فروپاشی اخلاقیات بر تئاتر را چگونه تعبیر می کنید؟
شتابی که در همه امور و طبقات جامعه وجود دارد، طبعا به جان تئاتر هم افتاده است. همین که حالا برای آمادهسازی یک نمایش به جای اینکه چهار پنج ماه تمرین کنیم، 20 روز تمرین می کنیم و به جای اینکه اولویت کاریمان پرسش و جستوجو باشد این شده که چقدر پول میدهند. از آن طرف هم سالن های خصوصی که 30 درصد از هر اجرا می گیرند و گروه تئاتری باید این دغدغه را داشته باشد که حداقل بتواند پول سالن را بدهد. همه این موارد باعث شده که آن فضای هنری کم کم محو شود.
تماشاخانه های خصوصی چه تاثیری بر بازاریشدن تئاتر داشته اند؟
20 سال است که تئاتر حرفه اي بازی می کنم و كمي رزومه كارگرداني هم دارم اما اگر بخواهم نمایشی را به صحنه ببرم، برای مدیران سالن های خصوصی مهم نیست که کارنامه کاری من چیست بلکه موضوع مورد اهمیت بازیگران و عواملی است که برای من کار می کنند. حتی در حال حاضر وضعیتی پیش آمده که در سالن های دولتی نيز که زیر نظر وزارت فرهنگ فعالیت می کنند، به رویکرد تماشاخانه های خصوصی در قبال تئاتر روی آورده اند. به همین دلیل امروزه به جای اینکه دغدغه کارگردان و نویسنده این باشد که یک متن نمایشنامه را چرا اجرا میکند بیشتر نگران برگشت سرمایه است!این یکی از مواردی است که باعث ضربه زدن به تئاتر می شود.
یک زمانی بود که با دغدغه اجرای تئاتر دور هم جمع میشدیم، تمرین میکردیم و به اجرا میرفتیم؛ تماشاگر کم و زیادی هم میآمد اما به هر حال ما حس خوبی داشتیم هرچند ارشاد بعد از یک سال پولمان را میداد!درحال حاضرزودتر به پولمان میرسیم اما یقینا شتابی که در همه چیز افتاده دغدغه های اصلی اجرای تئاتر را نابود می کند. در مورد خودم نمی توانم خیلی این پز را بدهم که نه ،من جای دیگری جدای از این شرایط ایستادهام. فقط کوشش کردهام در این فضا نباشم اما نمی توانم مدعیاش باشم.
با توجه به نگاه تجاری مدیران تماشاخانههای خصوصی که تنها به فکر پرکردن سالنها از تماشاگرهستند، آیا می توان به این نتیجه رسید که مخاطبان فعلی تئاتر، همیشگی نخواهند بود و فقط برای دیدن چهره ها از نزدیک، تماشاگر تئاتر شده اند؟
بسیاری از مخاطبانی که وارد سالن های تئاتر میشوند برای اولین بار است که اجرای نمایش می بینند؛ پس آنها تماشاگر تئاتر نیستند البته بعضیها می گویند این تماشاگران تازه تئاتر به مرور زمان، به تئاتر دیدن، عادت میکنند اما من می گویم که سال ها اتوبوس اتوبوس تماشاگر در سالن ها آوردند که با پول شهرداری و نهادهاي ديگر بود و در مراکز آن چنانی برنامه اجرا کردند، کدام یک از آن تماشاگران اتوبوسی دوباره خودش برای تماشای تئاتر هزینه کرد؟ حالا هم به همین شکل است. مخاطبان برای دیدن بازیگر محبوبشان است كه پول می دهند و این در واقع پرورش تماشاگر نیست و چیزی نیست که ما در دورهای به عنوان بازیگران تئاتر دنبالش بودیم.
سالها پیش اگر روی صحنه می رفتیم و 50 نفر تماشاگر در سالن بودند می دانستیم که آنها مخاطبان واقعی تئاتر هستند اما در مقایسه با زمان حال ممکن است نمایشی برای هر اجرا 500 نفر مخاطب داشته باشد و دردناک است که می دانید آنها برای تئاتر نیامدهاند . اين تماشاگران ، تربيت شدگان تلويزيون هستند؛ مخاطب سريال هاي عمدتا آبكي كه حوصله انديشيدن ندارد. در خانه، در حين غذا خوردن و حرف زدن و در حالي كه تلگرامش را دارد چك مي كند سريال هم مي بيند! به خاطر همين ، چيپس و موبايلش را وارد تئاتر مي كند! حرف مي زند.عكس مي گيرد. جواب موبايلش را مي دهد!
فارغ التحصیلان تئاتر که به امید فعالیت در این هنر وارد دانشگاه شده اند با توجه به شرایط فعلی که با حضور چهره ها در این هنر رقم خورده، بسیار به سختی می توانند راهی برای ورود به صحنه پیدا کنند، وضعیت آنها در این اوضاع، چیست؟
شنیده ام که دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد 800 دانشجو در یک ترم پذیرفته است، حتی بعضیها می گفتند هزار دانشجو در یک نیم سال تحصیلی ثبت نام کرده اند. سوال مهم این است که اصلا چه افقی برای اینها تعریف کردهاید؟ این دانشجویان که چهار سال دیگر فارغالتحصیل شدند کجا می خواهند باشند؟ آیا دانشگاه ها قرار است فهم هنري را بالا ببرند یا فقط مدرک می دهند؟ چرا فردی که تحصیلات تئاتری دارد باید در بانک کار کند؟
تمام مشکلاتی که به این شکل در تئاتر وجود دارد به دلیل فقر فرهنگی، مدیریتی، عدم برنامه ریزی بلندمدت و نداشتن دورنمای درست در مسائل کلان کشور است و همه چیز به این معطوف شده است که چرا موی بازیگر زن مشخص است و یا چرا فلان شخص نسبت به برخی سیاست ها انتقاد کرده است.البته، همه جوره مشكل داريم. خيلي از استادان،با سواد نيستند.از آن طرف، عمده دانشجويان اهل مطالعه و تمرين نيستند. چندين هزار دانشجوي بازيگري،كارگرداني، ادبيات نمايشي و … آن وقت تيراژ كتاب هاي تئاتري 500 نسخه!!
بعضی از منتقدان، اظهار نظرات سیاسی هنرمندان سینما و تئاتر را از روی ناآگاهی می دانند، آیا تئاتر، هنری بالفطره سیاسی است و یا در کشور ما اهالی هنر به دلیل سیاست زدگی جامعه، در برخی مسائل از روی ناآگاهی عقاید خود را بیان می کنند؟
نظریه ای وجود دارد که می گوید تئاتر ،كنشي سياسي است .سیاسی ترین هنر در میان هنرها ست. يعني حتي اگر متن شما عاشقانه هم باشد،شما داريد كنشي سياسي انجام مي دهيد. يادم مي آيد زماني از دكتر رفيعي پرسيدند چرا رومئو ژوليت را كار كرده اي ؟ايشان گفتند:جامعه به عشق نياز دارد. هنوز هم اين جواب ، سياسي است .اگر در متونی که از یونان باستان برجای مانده تامل کنید به این نتیجه می رسید که به هر حال، نقش نویسنده و گروه اجرایی تاثیر بسیاری در تصمیم گیری های آتن داشته است اما عده ای میگویند کار هنرمند، درگیری مستقیم با امر سیاسی است.امر سیاسی ، در تئاتر بيشتر از هنرهای دیگر اتفاق میافتد چون هیچ متن دراماتیک خوبي نیست که به نحوي به سرنوشت آدمی نپردازد.
در تراژدي هاي يونان، باور به خدايان المپ به عنوان گفتمان مسلط، و باور به سرنوشت از پيش معلوم، به چالش كشيده مي شد.اين ، سياسي است. آثار شكسپير مشحون از مولفه هاي قدرت است. مناسبات دربار و عامه مردم؛ مناسبات نظاميان با هم ؛ شاه كشي و جنگ قدرت؛ عوامفريبي و استحمار آدم ها . در مرگ فروشنده ، خودكشي ويلي لومن براي دريافت حق بيمه، فضاحت سرمايه داري را فرياد مي زند. در بسیاری از هنرمندان اظهار نظر درباره مسائل سیاسی کاملا آگاهانه صورت میگیرد.مثلا بهرام بیضائی یقینا مایههای سیاسی اجتماعی آثارش قویتر از موارد دیگر در نوشته هایش است یعنی آن نگاه انتقادی در آثار این نویسنده و کارگردان قویتر است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com