گروه فرهنگ و هنر: آقای کرمی در ابتدا تأکید کرد که گفتمانی شدن حجاب در ایران از سال 1300 تا 1370 اتفاق افتاده است و توضیح داد که گفتمانی شدن حجاب یعنی اینکه مثلاً خودی و غیرخودی در ایدئولوژی ما بر مبنای چادری بودن یا غیرچادری بودن تقسیم میشوند؛ یعنی مسأله حجاب نقطه کانونی گفتمانهای درگیر در نظام شده است و مسائل دیگر در نسبت با این مسأله تنظیم میشوند و موضعگیریهای سیاسی و اقتصادی و مذهبی را این مسأله سامان میدهد و 70 سال است که این موضوع شکل گرفته است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه صبح نو، او لزوم بازاندیشی در این فرایند را مورد تأکید قرار داد و گفت که در تاریخ فقه شیعه حجاب مسأله نبوده است زیرا مسألهمندی از جامعه میآید و در جامعه این مسأله نبوده است و به همین دلیل باب و کتابی مستقل در فقه برای حجاب نداریم. چون در جامعه اسلامی زنان پوشیده بودهاند و حجاب معضل نبوده است.
تحلیل تاریخی گفتمان حجاب
او در تحلیل تاریخی این مسأله از مشروطه آغاز کرد و سپس به دوره رضا خان و قانون کشف حجاب رضاخان رسید و گفت: قبل از اینکه رضاشاه این قانون را به تصویب برساند زمینههای اجتماعی و فرهنگی برای این قانون فراهم بوده است. این نکتهای است که جمهوری اسلامی از آن غفلت میکند زیرا ما به این مسأله گفتمانی نگاه میکنیم و میخواهیم آدم پلیدی را پیدا کنیم و بگوییم همه جرائم زیر سر اوست.
البته رضاخان پلید است اما واقع این است که رضاخان معلول یک خیزش و نظم و خواست جمعی در حال تکوین درگروهی از جامعه بوده است؛ یعنی فارغالتحصیلان دارالفنون و دانشآموختههای فرنگی و مرتبطان با سفارتخانهها. جریان نوسازی راساً در نقد چادر و برقع شکل گرفته بود که در کشورهای دیگر هم وجود داشته است.
او سپس با اشاره به فرایند تبدیل مسأله حجاب از یک مسأله فرهنگی و فقهی به یک مسأله قانونی و سیاسی، این چرخش را مهم تلقی و بیان کرد: «حجاب در ایران فقط به دلیل دین و ایمان نبوده بلکه تا حدود زیادی، قومی و قبیلهای بوده است و الگوهای حجاب متفاوت بوده است اما فلات مرکزی ایران تمایلات دینی و ایمانی قویتری داشته و به الگوی حجاب برتر امروز جمهوری اسلامی نزدیکتر بوده است.»
دکتر کرمی بحث شکلگیری جریان دفاع از حجاب یا «حجابیون» را مطرح کرد که آقای رسول جعفریان مجموعه آراء و نظرات آنان را در دو جلد کتاب با عنوانی «رسایل حجابیه» منتشر کرده است که این رسایل تک نگاریهایی است که در سال 1320 تا 1350 در دفاع از حجاب نوشته شده و کتاب حجاب شهید مطهری و نقدهای وارد بر آن جزو این کتاب است.
او گفتمان دفاع از حجاب را در برابر گفتمان نفی حجاب قلمداد کرد و نخ تسبیح گفتمان دفاع از حجاب را نوعی «طبیعتگرایی» عنوان کرد و در توضیح این عنوان بیان کرد: طبیعتگرایی یعنی اینکه تفاوت در زن و مرد ریشه در خلقت متفاوت زن و مرد دارد و این مستند به علم است؛ یعنی استفاده کردن از سرمایه ساینس برای توجیه باورهای دینی و فقهی.
حجاب ملی شده است
مسأله حجاب در دوران پس از انقلاب اسلامی بخش بعدی سخنان کرمی بود. او چرخش مسأله حجاب از فرهنگی به حقوقی در این دوران را معکوس توصیف و تشریح کرد: «این بار بر خلاف دوران گذشته گفتمان دفاع از حجاب در جایگاه سیاست و قانون ایستاد. گروههای مبارز مسلمان برای مرزبندی با گروههای دیگر از چادر استفاده میکردند.»
او ادامه داد: ما در وضعیت ناموسی و گفتمانی در نظام سیاسی خودمان رسیدیم. البته این مواضع من نیست. بلکه طرح پرسش و مسأله من است. کانونی شدن حجاب به لحاظ حجیت محل چالش و مخدوش است. اینکه در مجموعه مسائل دینی ما حجاب نقطه کانونی باشد را چگونه میتوان صورتبندی کرد؟ مسأله دوم این است که لوازم این گفتمانی شدن حجاب چیست؟ گفتمانها موطن و بوم دارند. مثلاً وقتی ما میگوییم اسلام، جمهوری اسلامی را میفهمیم؛ اما در لبنان این مسأله را نادیده میگیریم.
کرمی «ملی شدن» مسأله حجاب به جای «دینی شدن» را از لوازم سیاسی شدن و گفتمانی شدن این مسأله برشمرد و گفت با این تبدیل، کلاه گشادی بر سر ما رفته است یعنی این حجاب با ایران تعریف میشود و با بیحجابهای درون و بیرون ایران دو جور برخورد میشود.
او بدحجابی سیاسی در ایران را معلول گفتمانی شدن حجاب دانست و افزود: با این وضعیت آزادی یواشکی شکل میدهند و یک فرد با یک موبایل اقتدار سیستم را زیر سؤال میبرد. از این طرف راهپیمایی مدافعان حجاب راه میافتد که این یعنی بازی کردن در زمین بازی دشمن است؛ یعنی هر کس با جمهوری اسلامی مشکل دارد میتواند حجاب را هدف قرار دهد.
کرمی تقلیلگرایی را یکی دیگر از لوازم گفتمانی شدن حجاب قلمداد کرد؛ یعنی تمام وجوه حقیقت را به وجهی از آن فرو بکاهیم. او گفت: قضاوتها درباره خانمهای شلحجاب نشاندهنده این تقلیلگرایی است. امروز مرز داوریها متأثر از مقوله حجاب است. اصحاب دین سایر ارزشهای دینی را مورد غفلت قرار دادهاند. مثلاً قرآن علیه ربا اعلام جنگ کرده است اما متدینین علیه آن حساس نمیشوند و وقتی هم حساس میشوند برداشت سیاسی از آن میشود. مراجع میگویند هزینه دیرکرد حرام است اما مردم همراهی نمیکنند.
گفتمانیشدن حجاب خوب است؟ نمیدانم!
یکی دیگر الزامات گفتمانی شدن حجاب «کلگرایی» است که کرمی آن را مورد بحث قرار داد. او تشریح کرد: کلگرایی یکی از مغالطات است. جامعه ایرانی یکی از بازیگرانش دین بوده است ولی گفتمانی کردن حجاب این تصور را به وجود میآورد که تنها بازیگر در جامعه دین است. کلگرایی میگوید همه ایرانیان دیندار و با حجاب بودهاند. در حالی که جامعه ایران هیچگاه یکدست نبوده است و هیچگاه نخواهد بود. یکی از مشکلات سیاستگذاری فرهنگی این است که نمیتوان برای همه ایران یک نسخه واحد پیچید. ما کاری کردیم که «تکثرهای حافظ حجاب» درایران از بین رفته است. همه را چادری خواستیم. حجاب زنان کُرد مذهبی نبوده، قومی بوده است. وقتی این پوشش گرفته میشود بیحجابیهایی در این شهر بروز میکند که حتی در تهران هم مشاهده نمیشود. «دیگریسازی» از دیگر پیامدهای گفتمانی شدن حجاب است که موجب خصومت میشود.
دکتر محمد تقی کرمی در پایان در پاسخ به این سؤال که آیا این گفتمانی شدن حجاب خوب است یا بد، گفت: «نمیدانم!»