گروه سینما و تلویزیون: این روزها فیلم مرد عنکبوتی بازگشت به خانه روی پرده سینماست. فیلمی ابرقهرمانی به کارگردانی جان واتس و نویسندگی جان فرانسیس دالی، جاناتان گلدستاین، جان واتس و کریستوفر فورد که بر پایه شخصیت خیالی مرد عنکبوتی از شرکت مارول کامیکس ساخته شده است. این فیلم که شانزدهمین فیلم در دنیای مارول به شمار میرود، از بازیگرانی چون تامهالند، مایکل کیتون، مریسا تومه، زندیا، لورا هرییر، تونی ریوولوری و رابرت داونی جونیور برای جانبخشی به نقشها استفاده کرده است...
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه شهروند، بازگشت به خانه نکته مهمی که در رسانهها و نشریات بهش اشاره شده است، این است که کارگردانی این فیلم را ساخته که به گفته خودش دوان کودکیاش را با اسپایدرمن گذرانده و با آن بزرگ شده است. این نکته معنای خاصی میتواند داشته باشد، یعنی بزرگشدن یک کارگردان با یک قهرمان که درنهایت به فیلمسازی او ختم شده است. یکجورهایی مثل طرفداری فوتبال. به عبارت بهتر مرد عنکبوتی از آن دست قهرمانهایی است که لباسش، مثل پیراهن تیمهای فوتبال، یکی از پرطرفدارترین پوششهای پسربچههاست. او تنها ابرقهرمان دبیرستانی عالم است و همین باعث میشود سنین پایینتر خیلی راحتتر با او ارتباط برقرار کنند.
همچنین این نکته که او باورپذیرتر و ملموستر از ابرقهرمانان دیگر آمریکایی است، او را در مواجهه با جامعه هدفش موفقتر میکند. در حقیقت مرد عنکبوتی نه مثل سوپرمن از سیاره دیگری آمده است و نه اینکه مثل بتمن وارث ثروتی افسانهای و چندینمیلیارد دلاری بوده. این قهرمان یک روز که خیلی ساده به یک اردوی علمی رفته، توسط عنکبوت خاصی نیش زده میشود و بهخاطر تغییر در DNA تبدیل به مرد عنکبوتی میشود. این مسائل است که او را ملموستر از دیگر ابرقهرمانان جلوه میدهد. درواقع اگرچه چنین داستانی برای هیچکس در دنیا چرخ نداده، اما او انگار خیلی دستیافتنیتر از بقیه ابرقهرمانها توانسته قدرتش را به دست آورد. انگار در تخیلهایمان همیشه این موضوع بوده که آن عنکبوت میتوانست هر کداممان را نیش بزند. به همین سادگی... محبوبیت این ابرقهرمان قرمز و آبیپوش کتابهای مصور مارول، باعث شد کمپانیهای فیلمسازی برای ساخت اقتباسهای سینمایی از کمیک استریپهایش آستین همت را بالا زده و دست به کار شوند. نخستینبار در سال ١٩٦٧ بود که پای این قهرمان با یک انیمیشن سریالی که براساس مرد عنکبوتی ساخته شده بود به دنیای تصویر باز شد و حدود سهسال از شبکه abc روی آنتن رفت.
در سالهای ١٩٧٧ و ١٩٧٨ نیز سه فیلم سینمایی براساس قهرمانی به نام اسپایدرمن روی پرده رفت و این فیلمها آنقدر پرطرفدار شدند که آنها را امروزه آغازکننده موجی از فیلمهای ابرقهرمانی میدانند. موجی که تا به امروز با قدرتی دمبهدم فزاینده روند حرکتی اولیهاش را تا امروز ادامه داده است، چنان که فیلم مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه که درحال حاضر روی پردههای سینماست، گذشته از بیشمار فیلم دیگر درباره ابرقهرمانهای دیگر، یازدهمین اثر سینمایی است که با حضور فقط و فقط اسپایدرمن ساخته شده است. اگر این عدد باورنکردنی را با بیش از ١٢محصول تلویزیونی (شامل سریال و انیمیشن) و ٣٤بازی کامپیوتری و بینهایت کمیک استریپ خلقشده از روی مرد عنکبوتی جمع ببندید، خواهید دید که برای تولید یک قهرمان در ٥٠سال گذشته، چه تلاشهایی صورت گرفته، چه اعداد سرسامآوری جابهجا شده و چه پروژههایی در دستور کار قرار گرفتهاند، بهطوری که امروز خیلی راحت میتوان ادعا کرد که اسپایدرمن ازجمله شخصیتهایی است که نسلهای فراوانی را بهعنوان طرفدارانش تجربه کرده است. درواقع به جز تام هالند، بازیگر جدید این نقش که درحال حاضر اسپایدرمن را بازی کرده است، اندرو گارفیلد، توبی مگوایر، نیکلاسهاموند و... در سالهای مختلف لباس این ابرقهرمان را پوشیده و بارها با دشمنان شهر نیویورک جنگیدهاند.
اسپایدرمن یا مرد عنکبوتی جوان؟
رئیس مارول هم باید در این میان پرسشهایی را پاسخ دهد. پرسشهایی از قبیل اینکه چه چیزی وجه تمایز بازگشت به خانه با دیگر فیلمهای پیشین مرد عنکبوتی است؟ کوین فیج پاسخ میدهد: برای نخستین بار میتوانیم محیطی را که او در کتابهای مصور در آن بود، ببینیم. اما این فقط در مورد صحنههای مشترک بیشتر بین تام هالند و رابرت داونی جونیور نیست، بلکه در مورد مشخص کردن چیزهایی است که باعث میشود مرد عنکبوتی از بقیه ابرقهرمانها متفاوت باشد. فیج بیشتر توضیح میدهد: نبوغ استیو دیتکو و استن لی که خالقان اصلی مرد عنکبوتی هستند، در زمان گذشته بود که گفتند ما این دنیای پر از ابرقهرمانها را داریم. آیا جالب نیست که بچهای را با قدرت و شرافت هر کدام از آنها داشته باشیم، با این تفاوت که او هنوز باید مشقهایش را بنویسد؟ شما ذرهای از این را در فیلمهای دیگر مرد عنکبوتی داشتید، اما او هیچ وقت به این جوانیای که در فیلم ما است، نبوده!
در فیلم بازگشت به خانه پیتر تازه در سال دوم دبیرستانی به نام میدتاونهای است که استعدادهای بزرگ در زمینه علوم و ریاضی را جذب میکند. کمتر از یکسال است که قدرتهای عنکبوتی فوقالعادهاش را به دست آورده و وقتش بین تحتتاثیر قراردادن عشق اولش لیز آلن (که گاهی در کتابهای مصور هم بوده) با عضویت در تیم آکادمیک پنتاتلون او و تحتتاثیر قرار دادن مربی ابرقهرمانیاش تونی استارک تقسیم شده است. وقتی با هالند، زیر مسیر مترو ملاقات کردیم، گفت: من تقریبا احساس میکنم مرد عنکبوتی درحال مصاحبه دادن برای عضویت در تیم انتقامجویان است و گاهی کار اشتباه را انجام میدهد.
این فیلم اکشن چیزی که واتس آن را طبقه همکف دنیای سینمایی مارول میداند، باز میکند. واتس این نکته را چنین توضیح میدهد: یادم است که عاشق بازی جان سی. رایلی در نقش کورپسمن دی فیلم محافظان کهکشان بودم. میخواستم بدانم زندگی روزمره این کاراکتر چطور است. همیشه فکر میکردم که وقتی این فیلمهای بزرگ را میبینم مثل این است که اوکی! فهمیدم همه این ابرقهرمانهای بزرگ چه کار میکنند، اما برای شخصیتهای فرعی چطور؟ بازگشت به خانه برای من این فرصت را مهیا کرد تا این ایده را به نمایش بگذارم.
البته این فقط پیتر پارکر معمولی و دوستانش نیستند که در آن طبقه همکف حضور دارند، بلکه نقش منفی اصلی فیلم آدرین تومس که با عنوان کرکس شناخته میشود نیز در این طبقه حاضر است. این کاراکتر که در فیلمهای قبلی استفاده نشده، یک حس بازگشت به مبانی را به واتس عرضه داشت. تومس همینطور فرصتی را فراهم میکرد که به تعبیر واتس تبدیل یک آدم معمولی به یک ضدقهرمان شرور است. براساس ادعاهای اریک هاوسرمن کارول، یکی از تهیهکنندههای فیلم، مشخص شد شغل اصلی آدرین تومس تمیزکردن بههمریختگیهای ناشی از فعالیت ابرقهرمانان است.
نخستین برخورد ما با تومس وقتی است که او بهعنوان یکی از اعضای تیم بازسازی نیویورک پس از اتفاقات فیلم انتقامجویان فعالیت میکند. اما تیم جمعکننده تکنولوژیهای فضایی او توسط یک سازمان جدید به نام کنترل خسارات از کار بیکار میشود و همین موضوع او را زیر بار قرض سنگینی میبرد. این اتفاق تومس را در شرایط بسیار بدی قرار میدهد. بنابراین با یکی از کامیونهایی که قبلا پر شده او و تیمش با کمک شخصیتی به نام تینکرر شروع به دزدیدن تکنولوژیهای عجیب بیشتری میکنند، چیزهایی مثل چیتاری، دارک الف و برخی از وسایل استارک تا آنها را جمع کرده و در بازار سیاه بفروشند.
وقتی مارول با مایکل کیتون برای بازی در نقش تومس درحال مذاکره بود، ایده کلی برای او بیان شد. وی میگوید: این نگاهی واقعا جذاب به یک ضدقهرمان است. آدرین تومس صحبتهای زیادی برای گفتن دارد که یکی از آنها این است: هر کسی سهم خودش را برده و الان به همه چیز رسیده. پس سهم منی که در تمام عمرم آدم سختکوشی بودم چه میشود؟ این یک نقطه شروع خوب به من میدهد. حتی با وجود تجربهاش در بازی نقشهای بتمن و بردمن، جان بخشیدن به کرکس برای مبارزه با یک جوان ولگرد عنکبوتی، پروسه طاقتفرسایی برای این بازیگر ٦٥ساله است. هالند خودش را در فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی ثابت کرده، جان واتس شاید تلاشی موفقیتآمیز داشته، اما خود اسپایدرمن جدید هنوز کارهایی برای بزرگشدن دارد...
از کودکی تا کارگردانی؛ همگام با مرد عنکبوتی
اسپایدرمن نیز مثل تمام ابرقهرمانان دیگر دنیای کامیک بوکها طرفداران منحصر به خودش را دارد که برخیشان نیز درحالحاضر دستاندرکار فعالیت در پروژههای تصویری مبتنی بر داستانهای گوناگون این ابرقهرمان هستند. بهعنوان مثال جیاولیوا، طراح استوری بورد فیلم مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه که سابقه کار در پروژههای ابرقهرمانی دیگر چون زن شگفتانگیز یا واندر وومن، بتمن در برابر سوپرمن: سپیدهدم عدالت، ددپول، مرد مورچهای، لیگ عدالت و ثور: رگناروک که کارگردانی انیمیشنهای مشهور شوالیه تاریکی بازمیگردد را هم در کارنامهاش دارد، از مرد عنکبوتی بهعنوان ابرقهرمان مورد علاقهاش نام میبرد. دلیلش هم ساده است: او این ابرقهرمان را دوست دارد، به این دلیل ساده که خیلی راحت میتواند با او همذاتپنداری کند.
اولیوا تحلیل خوبی هم از همهگیرشدن و به اصطلاح هجمه فیلمهای ابرقهرمانی در سالهای اخیر دارد و میگوید که چون نسل دهه ٦٠ و ٧٠ با ابرقهرمانها بزرگ شدهاند میتواند بگوید که یکجورهایی تمام بچههای آن دوره علاقهای قلبی به این شخصیتها دارند، حالا که شماری از آن بچهها بزرگ شده و توانستهاند در سینما مسئولیتی پیدا کنند، علاقه سالهای کودکیشان را پی گرفته و شروع کردهاند به ساخت فیلمهایی با موضوع مورد علاقهشان. اولیوا در ادامه حرفهایش کارگردان فیلم مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه، جان واتس، را مثال میآورد. کارگردانی که شاید هیچکس تا قبل از مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه نامی از او نشنیده بود. یا تام هالند، بازیگر نقش اسپایدرمن که بارها در مصاحبههایش گفته از بچگی به این شخصیت علاقه داشته و حالا میگوید که با بازی در این نقش در حقیقت دارد نسبت به مرد عنکبوتی که رویای کودکیهایش بود، ادای دین میکند. ادای دینی که پیشتر اندرو گارفیلد برای دبیرستانیهای ابتدای دهه حاضر انجام داده و حالا نوبت به نسل جدید رسیده است.
اسپایدرمن، کارگردان خلق میکند
نشریه امپایر به بهانه نمایش فیلم مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه نگاهی دارد به این فیلم و کارگردانش؛ کارگردانی که از بچگی با مرد عنکبوتی بزرگ شده و امروز میشود گفت به هر نحو ممکن خود و نامش را در تاریخ فیلمهای سینمایی اسپایدرمن ماندگار کرده است. شاید برای الهام بخشیدن به نسلی دیگر...
سال ١٩٨٨ وقتی در یک روستای کوچک در غرب ایالات متحده که فانتین کلرادو نامیده میشد، به پسرکی کوچک یک جلد کتاب مصور مارول داده شد، کسی فکرش را هم نمیکرد که پسرکی که داشت در دامنه کوههای راکی بزرگ میشد، زمانی بدل شود به کارگردان آینده هالیوود. اما شانس با آن پسربچه یار بود و آن کتابی که بهش داده شده بود، درواقع یک کتاب تمرین مارول بود که از خوانندگان میخواست یک ماجرای مرد عنکبوتی را طراحی، داستاننویسی و رنگآمیزی کنند و البته این قول را هم میداد که اگر خوانندگان نتیجه کارشان را ارسال کنند ممکن است شغلی در مرکز انتشارات نصیبشان شود. بدون درنظر گرفتن این نکته که پنجسال از انتشار این کتاب بخوان و رنگکن گذشته و زمان زیادی از اعلام برندگان هم سپری شده بود، واتس جوان سراغ این کار رفت و با اشتیاق ساعتهای زیادی را صرف کرد تا این ابرقهرمان عنکبوتی را بکشد. او میگوید: همان کتاب بود که مرد عنکبوتی را به من معرفی کرد...
در نهایت اگرچه این دنیای سینما و فیلمسازی بود که بیشتر از کتابهای مصور حس خلاقیت او را راضی میکرد، اما او هنوز هم نمیتواند کتمان کند که اگر در آن سالهای کودکی با آن کتاب تمرین برخورد نکرده بود، شاید الان کارگردان سینما نبود. چندسال بعد، در سالهای ابتدایی دهه ٩٠، والدین واتس جوان برای او کامپیوتر شخصی خریدند که همراه خودش یک سیدی با عنوان سینمانیا داشت. این دایرهالمعارف الکترونیکی واتس نوجوان را با نقدهای پائولین کیل و راجر ایبرت آشنا کرد و حاوی کلیپهای کوچکی از صحنههای کلیدی فیلمهایی مثل محله چینیها، مخمل آبی و گنجهای سیرا مادره بود. جان واتس دم به تله داده و به عبارت بهتر قلاب را نوک زده بود. او حالا دیگر دلش میخواست بیشتر درباره دنیای فیلم و سینما بداند. راه چارهاش هم چندان دشوار نبود: خیلی زود واتس دست به یک سفر ٦٠کیلومتری معمولی از شهر کوچکش به نزدیکترین مغازه فروش ویدیو زد. عجیب اینکه اد وود تیم برتون بود که باعث شد جان واتس بفهمد که او هم میتواند فیلمهای خودش را بسازد. واتس ٣٦ساله میگوید: این فیلم، تمام رازها و زرقوبرق فیلمسازی را کنار گذاشت. مثل این بود که: بله! همه میتوانند یک فیلم بسازند. فقط سعی کنید. این کاری بود که او انجام داد. با یک دوربین فیلمبرداری ساده دوستانش را به همکاری در ساخت یک فیلم واداشت، در رشته فیلم دانشگاه نیویورک تحصیل کرد و با ساخت تبلیغات تلویزیونی و قسمتهایی از چند مجموعه مفرح کمدی تجربه کسب کرد.
سالهای سینما برای کودکی که بزرگ شده
جان واتس در سال ٢٠١٥ با فیلم ساده و کمتر دیده شدهاش که یک درام مستقل جنایی به نام ماشین پلیس بود، توانست توجه مدیران کمپانی مارول را به سمت خودش جلب کند. البته او یکسال قبلتر یک فیلم ترسناک با عنوان دلقک هم ساخته بود، اما آن فیلم نتوانسته بود نگاه کسی را به استعداد او معطوف کند. اگرچه جان واتس فیلم ماشین پلیس را با بودجه اد وودی و ناچیز ساخته بود، اما این فیلم اصلا به بدی طرح شماره ٩ بیرون از فضا (فیلمی به کارگردانی اد وود که خیلیها آن را بدترین فیلم تمام تاریخ میدانند) نبود و میشد روی این کارگردان جوان حساب باز کرد. داستان دو نوجوان فراری که ماشین یک پلیس فاسد (با بازی کوین بیکن) را میدزدند شبیه دهشتزدهای (با نام اصلی خون ساده ساخته برادران کوئن) است که توسط کمپانی امبلین (شرکتی که استیون اسپیلبرگ آن را درسال ١٩٨١ تأسیس کرده است) ساخته شده باشد. چنین شد که رئیس کمپانی مارول، کوین فیج بعد از دیدن ماشین پلیس سریعا واتس را به نشست دعوت کرد. نشستی که ابتدا آقای کارگردان فکر میکرده یک معارفه ساده است. اما وقتی رئیس مارول در مورد فیلم میگوید که به طرزی باورنکردنی محکم است، به طرزی باورنکردنی هوشمندانه است و به طرزی باورنکردنی خوشساخت است؛ سپس ناگهان میپرسد که آیا واتس به اسپایدر من علاقهمند است یا نه؟ اینجاست که واتس حس میکند درحال رسیدن یا حداقل نزدیکشدن به رویاهایش است و تازه جلسه اصلی آغاز میشود که نتیجهاش را در حالحاضر روی بیش از ٣هزار سالن در سراسر آمریکا و کانادا میبینیم.
تکههای گوناگون یک پازل با تصویر مرد عنکبوتی
برای رئیس کمپانی مارول، کوین فیج این توافق میتوانست چیزی باشد در مایههای تعبیر رویای کلاسیک و همیشگی چه میشود اگر بشود؟! اما الان، با موافقت رئیس وقت سونی، ایمی پاسکال، او میتوانست یک مرد عنکبوتی به کل جدید را قبل از ساخت یک فیلم ماجرایی مستقل، در کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی، در سال ٢٠١٦ معرفی کند. چالش بزرگ او و کمپانی مارول این بود که کاری کنند تا مرد عنکبوتی جدید برای مخاطب طراوت و تازگی داشته باشد؛ چراکه نهتنها این فیلم ششمین مرد عنکبوتی در ١٥سال گذشته بوده (و دومین بازسازی در همین زمان)، بلکه شانزدهمین فیلم ابرقهرمانی کمپانی مارول از سال٢٠٠٨ به این سو هم به شمار میآمد.
در راستای نزدیکشدن و درنهایت رسیدن به هدف خلق یک مرد عنکبوتی جدید وتر و تازه، فیج یک بازیگر جوان و ٢٠ ساله انگلیسی به نام تام هالند را برای نقش اصلی یا همان اسپایدرمن انتخاب میکند. بازیگری که یکسال قبلتر جلوه حضورش در فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی بسیار به دل مخاطبان چسبیده بود. اما فیج همچنین باید یک کارگردان مناسب هم پیدا میکرد. جلسه این مدیر با واتس به این دلیل برگزار شده بود. جلسهای که واتس آن را چنین تصویر میکند: آنها شکل و شمایل کلی فیلم را به من گفتند که واقعا خیلی ساده بود: فیلم در یک دبیرستان اتفاق میافتد! او ادامه میدهد: من داشتم یک فیلم نوجوانانه برای خودم مینوشتم، پس هر نوع فیلم دبیرستانی را که وجود داشت باید میدیدم: ٤٠٠ضربه، سهگانه آپو و به خانه عروسکی خوش آمدید تاد سولوندز به علاوه فیلمهایی از جان هیوز و کامرون کرو. دیگر در زبانی که این فیلمها با آن صحبت میکردند، خبره شده بودم.
در چند ملاقات بعدی واتس ویدیوهایی از استوری بوردهایی را به سران مارول نشان داد که خودش قبلا در خانه کشیده بود و برای مثال پیتر پارکر یا همان مرد عنکبوتی را درحال تعجب از این سوال نشان داده بود که آیا حس عنکبوتی تشخیصدهنده خطرش درحال از بین رفتن است یا فقط به اینخاطر احساس عجیبی دارد که دختر خیالیاش از کنارش رد شده. او همینطور با استفاده از قطعات فیلمهای مارول و صحنههای فیلمهای دبیرستانی یک تریلر ساختگی هم آماده کرده بود که نشانه کارآمدیاش بود. در نتیجه مارول به واتس ساخت این فیلم را پیشنهاد داد؛ اتفاقی که به این معنا بود که کارگردانهای باتجربه تری مثل جارد هس و جاناتان لوین از آن فرصت محروم شده بودند.
بازگشت به جایی متعلق به اسپایدرمن
وقتی در پایان سپتامبر ٢٠١٦ مجله امپایر برای نخستینبار با واتس سر صحنه فیلم در کویینز ملاقات کرد، او زیر یک سکو در خیابان ٧٥ ایستگاه متروی الدرتس لین از باران پناه گرفته بود. سوال این بود که آیا او نگران کار بر روی شخصیتی نیست که همین الان هم خیلی معروف است؟ آیا این فیلم صرفا یک بازسازی است؟
او پاسخ داد: اگر چنین احساسی هم در ابتدا وجود داشت به محض اینکه با سران مارول در مورد چیزی که در ذهنشان است، گفتوگو کردم، سریعا از بین رفت و بعد تبدیل به این حالت شد که وای خدای من! چی کار نمیتوانیم انجام دهیم؟ وقتی شما میگویید من نمیخواهم یک داستان اورجینال تعریف کنم، من میخواهم چیزی را در دنیایی قرار دهم که قبلا وجود داشته، احتمالات زیادی به وجود میآید و وقتی آنها به من گفتند که میخواهند مرد عنکبوتی را در جنگ داخلی معرفی کنند و اینکه چطور تونی استارک قرار است پیتر پارکر را از گمنامی درآورد، پیتر هشت ساله استارک را در تلویزیون دیده که میگوید: من مرد آهنی هستم. من گفتم: خیلی پایهام! این قرار است یک فیلم مرد عنکبوتی کاملا متفاوت با آن چیزی که هر کسی قبلا دیده و البته قرار است نزدیکترین به روح (کتابهای مصور) مرد عنکبوتی و چیزی که از ابتدا بوده، باشد. فیلم جدید اصلا یک بازسازی نیست. این بازگشت به جایی است که اسپایدرمن به آنجا تعلق دارد.
پس دلیل اینکه اسم فیلم را مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه گذاشتند، همین است؟ واتس با خنده میگوید: درسته! بله. ما واقعا با هدف این کار را کردهایم؟!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com