گروه سیاسی: در یادداشت پیش رو که سید محسن عبداللهی پیرامون سخنان اخیر اسفندیار رحیم مشایی نگاشته، نگارنده معتقد است: درد آنجاست که اگر با گارد ضدانقلابی بودن مطرح میشدید هیچکس حرفهایتان را پشیزی حساب نمیکرد. اتفاقاً شما با پز انقلابی گری به میدان آمدید و حتی شرایطی ایجاد کردید که افراد باسابقه انقلابی گری، ضدانقلاب نامیده شوند و شما معیار انقلابی بودن نام بگیرید.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر می باشد:
روزگاری فردی پیروز انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران شد که خود را فدایی ولایت و ولیفقیه معرفی میکرد. او مردی بود که تابلوی مبارزه با اشرافیت در دست گرفت و خود را بهعنوان نماد انقلابی گری و ولایت مداری معرفی کرد و مردم نیز او را باور کردند؛ اما تنها 4 سال زمان نیاز بود تا محمود احمدینژاد مسیر خود را مشخص کند. احمدینژاد در چهار سال دوم دوران ریاست جمهوریاش ثابت کرد که نهتنها ولایت مدار و پیرو ولیفقیه نیست، بلکه پیرو فرد دیگری است که او را به منجلاب کشید و تنفر میلیونی مردم ایران را برای وی به ارمغان آورد. احمدینژاد از مرید ولیفقیه تبدیل شد به مرید اسفندیار رحیم مشایی.
مراد احمدینژاد نظرات شاذ ابراز میکرد و از هر دری سخن میگفت. بگذریم از اینکه چنان رئیسجمهوری وقت را تحت سلطه داشت که از وزیر تا معاونان و مشاوران و رئیسکل ادارات نیز از افراد مشایی انتخاب میشدند. این روند باعث شد تا احمدینژاد در یک شیب نزولی قرار بگیرد و هر چه جلوتر میرفت سرعت این سقوط بیشتر میشد. تا جایی این سقوط ادامه پیدا کرد که درنهایت محمود احمدینژاد برخلاف نظر منتشرشده رهبری مبنی بر عدم حضور در انتخابات، در انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام کرد.
پس از عدم احراز صلاحیت نیز با شدت رجز خواند و در روز رأیگیری نیز دهنکجی بزرگی نسبت بهنظام اسلامی روا کرد. سر منشأ این اتفاقات را میتوان در سخنان اخیر اسفندیار رحیم مشایی مراد احمدینژاد جستجو کرد. آنجایی که وی ولایتفقیه را ولایت شیطان مینامد و دوقطبی کردن جامعه را که ماحصل خود ملعون و ثمره دست احمدینژاد میباشد را، به ولیفقیه نسبت میدهد. ما یادمان نرفته است دوقطبیای را که سالهاست نظام در حال ضربه خوردن از آن است، اینها به وجود آوردند. هیچکس یادش نرفته است که به اسم ولایت مداری ثروت مردم را چپاول، خیانتهای بسیار و حقهایی را ناحق کردید و در آخر نیز به همان نظامی که شمارا رشد داد و اجازه داد سری در سرها دربیاورید و به جایگاهی برسید که لیاقتش را ندارید، دهنکجی و علیه آن دروغپردازی کنید.
درد آنجاست که اگر با گارد ضدانقلابی بودن مطرح میشدید هیچکس حرفهایتان را پشیزی حساب نمیکرد. اتفاقاً شما با پز انقلابی گری به میدان آمدید و حتی شرایطی ایجاد کردید که افراد باسابقه انقلابی گری، ضدانقلاب نامیده شوند و شما معیار انقلابی بودن نام بگیرید؛ اما امروز کارتان بهجایی رسیده که ولیفقیهی را که برای پاسداری از حقتان در مقابل بزرگان خسته از انقلاب و انقلابی گری ایستاد و نگذاشت رأی مردمی که به شما بهواسطه ولایت مداری ظاهریتان به صندوقتان ریخته بودند در کشاکش فتنهگری بعضی از بین برود و نظام هشت ماه هزینه سنگینی را برای پاسداری از رأی مردم به شما پرداخت کرد. امروز اما با فراموشی این فداکاری رهبر معظم انقلاب، ایشان را متهم به دوقطبی کردن جامعه میکنید؟! شبانهروزتان در پی ایجاد دوقطبی گذشته است و فساد سیاسی را به اعلی درجهاش رساندهاید و آنوقت دم از مهدی موعود (عج) میزنید؟! شرم هم چیز خوبی است آقایان. اما بیش از آنکه برای احمدینژاد و سرمایه اعتماد مردمی ازدسترفتهاش متأسف باشیم، میبایست برای آنان متأسف باشیم که سالها از وی تحت عنوان یک فرد ولایی و انقلابی دفاع کردند و امروز در حال مشاهده حقیقت وجودی او و اطرافیانش هستند. آنهایی که در پی حبی که به ولایت داشتند، حمایتهای بیدریغی را ارزانی وی کردند اما درنهایت با نقطهای مواجه شدند که دیگر قابلاغماض نیست و دشمنی روشن و واضح اینها با اصل ولایتفقیه و انقلاب و اسلام را نشان میدهد. درواقع به بیان بهتر و برای درک بهتر عمق اتفاقی که برای رئیسجمهوری سابق و اطرافیانش رخ داد باید یک جمله را به کاربرد: پیوندتان با ضدانقلاب مبارک.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
داستان زاغ و کبک مصداق این دو نفر است .اسفندیار و محمود میخواستند نقش پوتین و مدئوف را اجرا کنند شکست خوردند .همان نقشی را که اصلاح طلبان و کارگزاران با هم شروع کردند و شکست خوردند .الگوی هر دو آنها کشور امریکاست که دو قطب بازها و کبوترها ریاست میکنند و میلیاردها به جیب میزنند چه بازها سر کار باشند و چه کبوتر ها .اصلاح طلبان و کارگزاران هم کشور را بین خود تقسیم کرده اند و سهم خواهی مینمایند.کدام یک از مدعیان اصلاح طلب و یا کارگزاران در عمل معتقد به رهبری و ولایت حضرت آقا هستند؟؟
فقط همین مردمی که فشار و بار انقلاب را تحمل نموده اند یار و یاور امام خمینی ره بودند و اکنون یاور و گوش به فرمان رهبر معظم انقلاب هستند.
متاسفانه اکثر سیاسیون! یک نوع بیماری مشائیسم ( خود محوری و دنیا طلبی ...)دارند والا اوضاع کشور این نبود.
بول کنید آنچه ب ظاهر نا موزون ب نظر می آید در قالب سیاست های نظام تدبیر اندیشی و سپس اجرا می شود در غیر این صورت احدی نمی تواند خلاف نظام مقتدر حکومتی خودسرانه عمل بکند.