«مایکل کین» در شش فیلم متوالی نولان حضور داشته: «بتمن آغاز می کند»، «حیثیت»، «شوالیه تاریکی»، «تلقین»، «شوالیه تاریکی برمی خیزد» و «بین ستاره ای» . هنگامی که نام عوامل «دانکرک» اعلام شد، نبودن اسم «مایکل کین» در فهرست بازیگران، طرفداران دوآتشه «نولان» را بسیار ناامید کرد.
گروه سینما و تلویزیون: اکران فیلم جدید کریستوفر نولان با نام «دانکرک» و استقبال چشمگیر منتقدان و تماشاگران از آن، چند روزی است که داغ ترین بحث در سینمای جهان محسوب می شود.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه خراسان، نولان را از سال ها قبل به عنوان کارگردانی می شناسیم که محتوای مورد نظرش را ساده و راحت در اختیار مخاطب قرار نمی دهد و معمولا ایده هایش را به شکل های مختلفی پیچیده می کند تا مخاطب برای فهمیدن آن ها مجبور شود دقت زیادی به خرج دهد و حتی فیلم ها را چندین بار تماشا کند. «ایندی وایر» به بهانه استقبال از «دانکرک» برخی از مهم ترین نمادگذاری های رازآلود و پنهان فیلم های «کریستوفر نولان» را بررسی کرده است. اگر آثار نولان را دوست دارید، این 5 مورد را از دست ندهید:
1- جان لیتگو
عاشق هات داگ است
یکی از صحنه هایی که در نگاه اول می تواند از فیلم «بین ستاره ای» حذف شود، صحنه مربوط به دیدن پدرزن «جان لیتگو» (دونالد) است که «مورف» کوچک را برای خوردن ذرت به جای هات داگ صدا می زند: «ذرت خوردن در موقع بازی با توپ، غیرطبیعی است» . او می گوید: «من هات داگ می خواهم» . این دیالوگی است که در واقع یکی از همان نمادهاست و مردم کمتر متوجه آن می شوند. این دیالوگ اشاره ای است به حضور لیتگو در یک ماجراجویی فضایی دیگر، یعنی فیلم «2010: سالی که ما ارتباط برقرار کردیم» که ضمیمه فیلم مشهور «2001: یک اودیسه فضایی» است. لیتگو در آن فیلم نقش دکتر «والتر کورنو» را بازی می کرد که عاشق هات داگ بود. آیا جاگذاری این دیالوگ اتفاقی بوده یا یک ارجاع است؟ احتمالاً دومی درست باشد.
2- مایکل کین
در دانکرک
«مایکل کین» در شش فیلم متوالی نولان حضور داشته: «بتمن آغاز می کند»، «حیثیت»، «شوالیه تاریکی»، «تلقین»، «شوالیه تاریکی برمی خیزد» و «بین ستاره ای» . هنگامی که نام عوامل «دانکرک» اعلام شد، نبودن اسم «مایکل کین» در فهرست بازیگران، طرفداران دوآتشه «نولان» را بسیار ناامید کرد. آن ها مطمئن بودند که «کین» می توانست نقشی هرچند کوتاه را بازی کند اما نگران نباشید، چون او در واقع در «دانکرک» حضور دارد. او خالق صدای مبهم بی نظیری است که در نقش یک افسر، با «تام هاردی» خلبان نیروی هوایی سلطنتی صحبت می کند. او فقط چند خط دیالوگ دارد، اما همین حضور کوتاهش نشان می دهد که هیچ کدام از فیلم های نولان بدون حضور کین کامل نیستند.
3- بین، چارلز دیکنز را
ملاقات می کند
اگر با دقت هر فریم از فیلم «شوالیه تاریکی برمی خیزد» را بررسی نکرده باشید، احتمالا، صحنه ای را که «بین» در آن، در گوشه دادگاه در حال بافتن با میل بافتنی است از دست داده اید. افراطی ترین تروریست گاتهام، کسی که دوست دارد سنت ها را زیر پا بگذارد و زیر لب سخن بگوید، در دادگاه، میل بافتنی در دست دارد! نولان قصد ندارد از خباثت و شیطان صفتی «بین» کم کند ولی ویژگی خاص شخصیت «مادام دفارژ» در «داستان دو شهر» اثر «چارلز دیکنز» را به «بین» داده است. دفارژ، زنی انقلابی است که اسامی افرادی که می خواهد بکشد را می بافد. بنابراین میل بافتنی موجود در این فیلم خیلی با میل بافتنی مادربزرگ تان که برای سرگرمی استفاده می کند، فرق دارد.
4- سمی/ لئونارد به «یادگاری»
تبدیل می شود
خیلی قبل تر از آن که پیچیدگی های «یادگاری» آشکار شود، این خود نولان بود که ابتدا رازش را فاش کرد. صحنه ای است که «لئونارد» (گای پیرس) داستان «سَمی» (استفن توبولوسکی) را در بیمارستان روانی عجیبی روایت می کند که بعد از قتل همسرش در آن بستری بوده. در این صحنه دوربین، سمی را نشان می دهد که به پزشک ها و پرستار هایی که از کنارش می گذرند به نحو بیمارگونه ای مشکوک شده است و حالاتی از پارانوئید (بیماری روانی بدبینی) را از خود بروز می دهد. وقتی یک دکتر از کنار سمی می گذرد، نولان این صحنه را به صحنه ای که در آن کمتر از نیم ثانیه پیش، لئونارد در حال صحبت با تلفن است، کات می زند. اگر خیلی دقیق به این صحنه نگاه کنیم یا فیلم را نگهداریم، متوجه خواهیم شد که در یک هزارم ثانیه (!) بین عبور دکتر و کات نولان، سمی در حقیقت با لئونارد جایگزین شده است. این صحنه در واقع افشاکننده این ماجراست که سمی و لئونارد هر دو یک نفر هستند و لئونارد در مرگ همسرش مسئول است.
5-کتاب های
بین ستاره ای
قفسه کتاب ها را می توان مهم ترین چیز در تمام ماجراجویی های فضایی پرافت وخیز فیلم «بین ستاره ای» نولان دانست. «مورف جاون» (مکنزی فوی) در اوایل فیلم قانع می شود که سقوط کتاب ها از قفسه، پیامی از طرف ارواح است که باید رمزگشایی شود.
بعدتر می فهمیم که این در واقع کار پدر او، «کوپر» (متیو مکانهی) است که با او از درون یک حفره ارتباط برقرار می کند. کتاب ها در واقع نماد هایی هستند که نولان با آن ها به طور پنهانی برخی موضوعات و روابط فیلم را به وجود می آورد. کتاب ها از جمله کتاب «کارخانه زنبور» اثر «لین بنکس» (که درباره پدر و فرزندی است که در انزوا زندگی می کنند)
اشعار منتخب «تی اس الیوت» (تفکری درباره مفاهیمی مانند زمان و فضا) و کتاب «چین خوردگی در زمان» اثر مادلین هستند که نولان درباره این آخری گفته او را به تصور ابعاد بالاتر رسانده است.