گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب امروز به آیه 10 سوره قلم پرداخته شده و در آن آمده است:
وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَهينٍ
سوره قلم (68) آیه 10
ترجمه
و اطاعت مکن از هیچ بسیارسوگندخوارِ فرومایهای،
معانی لغات
حَلاّف: از ماده «حلف» است که اصل این ماده به معنای «سوگند»ی بوده که برای التزام به عهد انجام میشده و بتدریج در مورد هر سوگند خوردنی به کار رفته است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص252) «حَلاّف» صیغه مبالغه است و به معنای کسی است که زیاد سوگند میخورد ولی پایبند به سوگندش نیست. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص269)
غیر از مورد فوق، تمامی کاربردهای این ماده در قرآن کریم، فعل ثلاثی مجرد (حَلَفَ، یَحلِفُ) بوده است و جمعا 13 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
مَهين: از ماده «هون» است که به معنای سهل و آسان، و حقیر و ذلیل بودن است.
«هُون» به معنای «خوار» و «مهین» شخص خوار و حقیر، ویا به معنای وضعیت خوارکننده (عذاب مهین) است (مفردات ألفاظ القرآن، ص849؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص298)
با توجه به اینکه این کلمه گاه با بار معنایی مثبت هم به کار رفته (وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً؛ فرقان/63) برخی مدعی شدهاند که کلمه «هَوْن» و «هَيِّن» به معنای وقار و سکینه میباشد (کتاب العین، ج4، ص92؛ معجم المقاييس اللغة، ج2، ص98) اما دیگران بر این باورند که این ماده همواره در معنای ذلت و خواری است و البته در برخی موقعیتها سزاوار است که انسان خود را کوچک ببیند و سرکشی نکند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص849؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص298)
در تفاوت «هون» و «ذلت» (یا «اهانت» و «اذلال: ذلیل کردن») گفتهاند که در ذلت و ذلیل کردن، همواره شخصی از موضع بالا دیگری را به کرنش در برابر خویش وادار میسازد؛ اما در هون و اهانت، وی را تحقیر میکند و طوری با وی رفتار مینماید که گویی او شخص قابل اعتنایی نیست؛ لذا نقطه مقابل ذلت (اذلال)، عزت (اعزاز) است ولی نقطه مقابل هون (اهانت)، کرامت (اکرام) میباشد (الفروق في اللغة، ص246)
از دیگر مشتقات این ماده که در قرآن کریم به کار رفته کلمه «هَيِّن» (هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ؛ مریم/9) است به معنای سهل و آسان میباشد؛ و نیز کلمه «مُهان» (فرقان/69) که اسم مفعول در باب افعال ( وزن مُفعَل) است به معنای «خوار شده».
این ماده و مشتقاتش جمعا 26 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
حدیث
1) از امام صادق ع روایت شده است که پیامبر خدا ص فرمودند: کسی خدا را أجلّ از آن بداند که به او سوگند بخورد [به خاطر حرمت نهادن به خدا، از حق خود، که میتواند با سوگند خوردن، آن را به دست آورد، صرف نظر کند] خداوند بهتر از آنچه از دست داده به او اعطاء فرماید.
الكافي، ج7، ص434
2) از امام صادق ع روایت شده است که حواریون بر حضرت عیسی گرد آمدند و گفتند: ای معلم خوبیها ! ما را ارشاد کن ! فرمود: همانا حضرت موسای پیامبر ص به شما دستور داده بود که به خداوند سوگند دروغ نخورید؛ و من به شما میگویم که اصلا به خدا سوگند نخورید راست باشد یا دروغ.
الكافي، ج7، ص434
3) از امیرالمومنین ع روایت شده است: کسی که خود را خوار دانست، امیدی به خیرش نداشته باش!
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص263؛ حدیث5657
و از امام هادی ع روایت شده است: کسی که خود را خوار دانست، از شرش ایمن مباش!
تحف العقول، ص483
4) از امیرالمومنین ع روایت شده است: عیب خویش نمایانده، کسی كه طمع را شعار خود گردانده [یا: جان را با طمعورزى پوشانده] ؛ و به ذلت رضایت داده، آن كه راز سختى خويش بر هر كس گشوده؛ و خود را خوار كرده، کسی كه زبانش را بر خویش امارت داده است.
نهجالبلاغه، حکمت2
تدبر
1️⃣ افراد پرادعا و فرومایه نباید در پستهای حکومتی – که دیگران باید از آنان اطاعت کنند – قرار گیرند. (اقتباس از تفسیر نور، ج10، ص177)
2️⃣ کسانی که زیاد سوگند میخورند سوگندشان اعتباری ندارد و نباید از سخن آنان پیروی کرد.
تاملی در جامعهشناسی جامعه دینی
سوگند خوردن غالبا جایی رخ میدهد که میخواهیم خدا را به عنوان شاهدی بر مدعای خود ویا شاهدی بر عهدی که با دیگران بستهایم، بیاوریم. درواقع سوگند، یک عمل اجتماعی و بشدت ناظر به مخاطب است؛ یعنی مخاطب باید قداست آن چیزی را که به او سوگند خورده میشود باور داشته باشد تا آن سوگند را ضمانتی برای آن مدعا قلمداد نماید.
کسی که خدا را جدی باور دارد، حرمت و جلالت خدا را هم جدی میداند؛ چنین کسی میکوشد تا آنجا که ممکن است، سوگند نخورد و چه بسا حاضر باشد از حقش صرف نظر کند اما خدا را در معرض سوگند خود قرار ندهد. پس کسی که زیاد سوگند میخورد؛ اولا حرمت و جلالت خدا چندان در چشمش بزرگ نیست؛ و ثانیا درصدد است از باورهای دینی مخاطب برای جلب اعتماد او به خود مایه گذارد و میتوان گفت از باورهای دینی مخاطب سوءاستفاده میکند.
شاید بدین جهت است که در قرآن بارها این «بسیار سوگند خوردن» را از ویژگیهای منافق برشمرده است. (از 13 مورد استعمال ماده «حلف» در قرآن کریم، غیر از آیه فوق و آیه89 سوره مائده، همه موارد دیگر مشخصا درباره منافقان است. (نساء/62؛ توبه/42، 56، 62، 74، 96، 96، 107؛ مجادله/14، 16)
3️⃣ از کسی که زیاد سوگند میخورد و فرومایه است نباید پیروی کرد. در آیات بعدی صفات دیگر این انسانی را که نباید از او پیروی کرد آورده است. مطالبی که در آیات بعدی آمدی همگی بوضوح از رذایل اخلاقی است: عیبجویی، سخنچینی، مانع خیر بودن، تجاوزگری، گناهکاری و ... . با این حال، مقدم بر همه آنها صفت «بسیار سوگند خوردن» را آورد و فرومایگی را. اما چرا چنین صفاتی را مقدم بر همه ذکر کرد؟
الف. شاید بدین جهت که رذیله بودن «زیاد سوگند خوردن» بر اغلب مردم آشکار نیست و این زمینه بیشتری برای فریب مردم را دارد.
ب. شاید چون مساله در درجه اول ناظر به «اطاعت کردن» است تا «بد بودن». یعنی ممکن است برخی رذایل اخلاقی باشند که بخودی خود بسیار بدتر باشند؛ اما در مقام اطاعت کردن، این رذیله است که طبق توضیح فوق، بسیار زمینه منحرف کردن دیگران را دارد.
4️⃣ یکی از مهمترین خصلتهایی که در شخصی که قرار است مورد پیروی واقع شود نباید وجود داشته باشد، خصلت «فرومایگی» (مهین) است. چرا؟
الف. کسی که فرومایه است و خود را خوار میبیند، هر بدیای ممکن است انجام دهد و نمیتوان به خوبیاش امید بست.
ب. کسی که حقیر و فرومایه است، افق دیدش کوچک است، و پیروی از وی ما را محدود و کوتهبین خواهد کرد.
نکته تخصصی انسانشناسی
خداوند از روح خود در انسان دمید و به انسان شرافت و منزلتی بخشید که او را مسجود همه ملائکه قرار داد؛ یعنی اگر در مسیری که خداوند تعیین کرده درست قدم بردارد همه عالَم در اختیار اوست.
اگر کسی این روح الهی خود را باور کند، به ارزش خود پی میبرد و خود را بزرگ میبیند، پس می کوشد این حقیقت عظیم را در امور مبتذل خرج نکند، به هر پَستیای دل نمی بندد و عمر خود را در هر جایی هدر نمیدهد. چنین کسی در مواجهه با دیگران هم دنبال ارتقای روح خود است و لذا هیچگاه درصدد سوءاستفاده دنیوی از دیگران برنمیآید؛ لذا اگر ما را به کاری بخواند، خیری حقیقی را در نظر گرفته است و می توان از او پیروی نمود.
اما کسی که این بزرگی خود را باور ندارد و خود را در افق زندگی مادی و صرفا اندکی پیشرفتهتر از حیوان میبیند، برای همین زندگی برنامه میریزد و برای رسیدن به منافع مادی خویش حاضر است هر کاری بکند؛ پس نه از شر او میتوان ایمن بود و نه به خیر او می توان امید بست.
انتهای پیام/*
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com