گروه اجتماعی: حالا از پس 19 سال از تولید اولین ایستگاه متروی تهران، زنان دستفروش به جزء جداییناپذیر قطارهای مترو تبدیلشدهاند.
به گزارش بولتن نیوز، زیرزمین، انبوه مسافرانی که در ایستگاههای مختلف سوار و پیاده میشوند، در هر سفر حداقل با دو یا بیش از دو دستفروش روبرو میشوند.
دو واگن ابتدا و انتهای قطارهای مترو متعلق به خانمهاست و اتفاقاً حضور زنان دستفروش نیز در این واگنها بهشدت پررنگ است. موقعیت استراتژیک واگنهای خانمها به حدی بالاست که برخی مردان دستفروش نیز با آوردن کالاهای متعلق به بانوان، در واگنهای متصل به واگن مخصوص بانوان میایستند و کالایشان را عرضه میکنند. برخی پا را فراتر گذاشته و در ساعات خلوت حتی وارد واگن مخصوص زنان میشوند. همین نکته نشان میدهد زنان خریداران خوبی هستند.
از چاقوی لیزری تا باتری قلمی
مترو موقعیت تازهای برای کسبوکار تلقی میشد. سالهای ابتدایی فعالیت مترو، وقتی هنوز استفاده از این وسیله حملونقل عمومی فراگیر نشده بود، عدهای شرایط را برای فعالیت اقتصادی مهیا دیدند.
خلوتی واگنها و موقعیت خاص این شهر زیرزمینی سبب شد برخی نسبت به عرضه کالاهایی که معدود بود و محدود اقدام کنند. برخی کیکهای خانگی و لواشک و لیف بافتنی و اقلامی ازایندست را برای فروش در مترو عرضه میکردند تا اینکه کمکم پای بازیگردانان بزرگ به این صحنه باز شد.
حالا مترو تبدیلشده است به یک فروشگاه بزرگ، نه در قامت فروشگاه خوداتکایی، بلکه فروشگاهی با انواع و اقسام کالاها، از باتری قلمی و چاقوی لیزری گرفته تا لباسزیر و مانتو و لوازمآرایش.
در حقیقت این فروشگاه متحرک، سبب شده است نیازهای خاص بسیاری از شهروندان در مسیر تردد برطرف شود.
پشت پرده چه کسانی هستند؟
یکی از دستفروشانی که دستبند و گردنبند و گوشواره را در جعبهای شیک برای فروش عرضه میکرد، وقتی با این سؤال روبرو شد که چه مدت است اینجا کار میکنید، با لبخندی توضیح داد: حدوداً سه سال است که هر هفته 5 روز را برای فروش این اقلام به مترو میآیم.
او که تصور میکرد، کسی برای همکار شدن با وی در صدد کسب اطلاعات است، ادامه داد: اگر میخواهی وارد مترو بشوی، شمارهای به تو میدهم تا برای گرفتن جنس با او تماس بگیری. اینها یک شرکت هستند و اقلام را با سودی مناسب به تو تحویل میدهند و وقتی فروش انجام شد، تو پول جنس را با کسر سود خودت به آنها میدهی.
این خانم سیوپنجساله در پاسخ به این سؤال که اگر کسی خودش بخواهد کالایی را وارد کند، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ گفت: شکست میخوری. در این صورت قدرت رقابت تو با دیگر فروشندگان مترو کاهش مییابد چون بیشک قیمت بدلیجاتی که تو از بازار میخری بیشتر از قیمتی است که از این شرکت میگیری.
او محل شرکت را در خیابان مولوی اعلام کرد و گفت: از متروی مولوی که پیاده شوی راه درازی نیست، اگر دوست داری میتوانی چهارشنبه با من بیایی و بدون تعارف شماره تلفن همراهش را در اختیار ما گذاشت.
یکی دیگر از دستفروشان متروکه بیش از 55 سال سن داشت و کیسههای سنگین روسری و شال را با خود حمل میکرد، در پاسخ به سؤال خبرنگار ما مبنی بر اینکه چند سال است در مترو فعالیت دارد، گفت: الآن حدود 5 سال میشود. خرج زندگی ما از این کار میگذرد.
او گفت: به پیشنهاد دخترم وارد این کار شدم. قبل از من او با فروش مگنتهای یخچالی که خود درست میکرد، درآمد اندکی داشت اما بههرحال حضور یک دختر دم بخت در اینجا و فعالیت اینچنینی ممکن بود فرصتهای آینده را از وی بگیرد.
او با تأکید بر اینکه همسرش، با اختیار کردن زن دوم خانه وزندگیاش را ترک کرده و درنتیجه بار تأمین هزینهها بر دوش وی و یک دختر و پسرش افتاده است، ادامه داد: خدا را شکر میکنم که موقعیت خوبی است. درحالیکه میخندد میگوید: محل کارم خنک است، فقط سنگینی بارها اذیتم میکند که آن هم بالاخره ذات کار است.
او در پاسخ به این سؤال که این اجناس از کجا تهیه میشود، اضافه کرد: من اینها را از صاحبکارم میگیرم، او با شرکتها و تولیدیهای متعدد طرف قرارداد است، هرکسی به فراخور اینکه چه چیزی میتواند بفروشد، کالا تحویل میگیرد، از لواشک گرفته تا روسری و حتی کفش و دمپایی.
او گفت: مثلاً برای تابستان این شالها بسیار پرفروش هستند اما در زمستان آنقدر فروش ندارند و درنتیجه من برای زمستان سعی میکنم کالاهایی دیگر بیاورم. مثلاً بدلیجات و لوازم آشپزخانه.
او در خصوص نحوه حسابوکتاب قیمتها گفت: هر کالایی که میفروشم حدوداً هزار تومان برایم سود دارد. پول این اجناس را اگر نقد بدهیم، قیمت پایینتری دارند و سود من بیشتر میشود اما اگر نسیه بگیریم که بعد از فروش تسویه کنیم، گرانتر میشود.
بههرحال هم مدرک شناساییام را گرو گذاشتهام و هم شماره تلفن و آدرسم رادارند، البته ترجیح همه همکاران من در مترو این است که تقلب نکنند چون در این صورت کارشان را از دست میدهند.
او با تأکید بر اینکه سود اصلی فروش در مترو به کسانی میرسد که تأمینکنندگان بزرگ این اقلام هستند، گفت: اینها با قراردادهایی که میبندند روشن میکنند چه کالاهایی باید در شش ماه آینده در مترو عرضه شود.
واردات یا تولید داخل
چاقوهای دوهزارتومانی، هندزفری های 5 هزارتومانی، mp3 های 10 هزارتومانی، چراغقوه، دوهزارتومانی، حبابساز 5 هزارتومانی و ... اینها معلوم است جایی دورتر از این سرزمین تولیدشدهاند.
شالها و روسریها، لواشکهای پذیرایی، لاک و در برخی موارد زینتآلات دستساز و مگنتها و ... اما ممکن است در ایران تولیدشده باشند. بااینحال حجم عرضه اقلام وارداتی که اغلب بهصورت قاچاق راهی ایران میشوند، بسیار بالاست.
میتوان اینگونه برداشت کرد که مترو به فروشگاه عرضه اقلام قاچاق تبدیلشده است. از این منظر رسیدگی به مساله برای بسیاری اهمیت بیشتری مییابد چراکه این فروشگاههای متحرک و تندرو ایجاد شغل در چین و ترکیه و ... را در دستور کار خود قرار دادهاند.
میانگین درآمد
وقتی درباره میانگین درآمد از فروشندگان مترو بپرسید، پاسخ دقیقی نمیشنوید. برخی میگویند بستگی به کالایی دارد که در مترو میآوری. کالاهایی که نقد شوندگی پایینی دارند، سود بیشتری دارد و کالاهای پرفروش سود کمتری اما اگر 5 روز هفته را کارکنید میتوانید بین یک و نیم تا سه میلیون تومان درآمد داشته باشید.
بسیاری از زنانی که در مترو مشغول فعالیت هستند، سرپرست خانوار محسوب میشوند. اگر متأهل باشند، شوهرانی با درآمد پایین یا مسئولیت اندک دارند اما مجردها و جوانان، موقعیتشان متفاوت است. از دیدن دوست و آشنا در مترو ابا دارند، تلاش میکنند با ماسک زدن و عینک دودی، تشخیص چهرههایشان را دشوار کنند. تقریباً بیش از نود درصد دستفروشان مورد سؤال هدفشان را تأمین مالی و رهایی زا فقر و تنها تعداد اندکی پر کردن وقت و بهبود شرایط مالی اعلام کردند.
یکی از زنانی که در مترو مشغول کار بود و لوازمآرایشی عرضه میکرد، میگفت شوهر زحمتکشی دارد که درآمدش اندک است، به گفته خودش بدون اطلاع وی مشغول دستفروشی است و سعی میکند حداقل سه روزی در هفته را به این کار بگذراند. میگفت حدوداً یک و نیم میلیون در ماه عایدم میشود و در حسابی آن را پسانداز میکنم. اگر شوهرم پول بخواهند به این اسم که از کسی قرض گرفتهام در اختیارش میگذارم و بعد میگویم از خرجی خانه آن را تسویه کردم اما میدانم اگر بگویم دستفروشی میکنم ناراحت میشود.
او گفت: همه خانواده من و شوهرم در شهرستان زندگی میکنند و از این بابت مشکلی ندارم اما بعضی از همکاران با دیندوست و آشنایشان سریع خود را پنهان میکنند چون از حرفهای مردم میترسند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com