کد خبر: ۴۹۵۵۷۶
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز/ 30 خرداد 96/

ادب دعا را رعایت کن/ راههای نجات و هلاکتت را بشناس

از امام صادق ع روایت شده است: ادب دعا را رعایت کن و ببین چه کسی را می‌خوانی و چگونه می‌خوانی و برای چه می‌خوانی؛ و عظمت خداوند و کبریای او را در وجودت بنشان، و به دلت بنمایان آگاهی او را از آنچه در ضمیرت می‌گذرد و اطلاع او را بر اسرارت و آنچه را که از حق و باطل که در آن بسر می‌بری؛ و راههای نجات و هلاکتت را بشناس که مبادا از خداوند چیزی را بخواهی که چه‌بسا مایه هلاکتت باشد...
کافران و منافقان را اطاعت مکنگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 31 خرداد به آیه 7 سوره مزمل پرداخته شده و در آن آمده است:
 
وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتيلاً
سوره مزّمّل (73) آیه 8  
 
ترجمه
و اسم پروردگارت را یاد کن و به سوی او منقطع شو، انقطاعی کامل.
 
حدیث
1) از امام صادق ع روایت شده است که از رسول خدا ص درباره اسم اعظم خدا سوال شد، فرمودند: هر اسمی از اسماءالله، اعظم است؛ تو دلت را از هر آنچه ما سوای اوست فارغ دار و او را با هر اسمی که خواستی بخوان؛ که این گونه نیست که برای خداوند در حقیقت، یک اسمی و نه اسمی دیگر، در کار باشد؛ بلکه او خداوند واحد قهار است.
مصباح الشريعة، ص133

2) از امام صادق ع روایت شده است: ادب دعا را رعایت کن و ببین چه کسی را می‌خوانی و چگونه می‌خوانی و برای چه می‌خوانی؛ و عظمت خداوند و کبریای او را در وجودت بنشان، و به دلت بنمایان آگاهی او را از آنچه در ضمیرت می‌گذرد و اطلاع او را بر اسرارت و آنچه را که از حق و باطل که در آن بسر می‌بری؛ و راههای نجات و هلاکتت را بشناس که مبادا از خداوند چیزی را بخواهی که چه‌بسا مایه هلاکتت باشد و تو می‌پنداری که نجاتت در آن است؛ که خداوند متعال می‌فرماید: «و انسان با درخواست خیر، شر را طلب می‌کند و انسان بسیار عجول است» (اسراء/11) و بیندیش که چه درخواست می‌کنی و چه مقدار درخواست می‌کنی و برای چه درخواست می‌کنی؛ و [حقیقت] دعا آن است که سراسر وجودت لبیک‌گوی حق باشد و جان خود را در مشاهده پروردگار ذوب کنی و دلخواه‌ها را یکسره رها سازی و همه امور را در ظاهر و باطن به خداوند متعال تسلیم بداری؛ که اگر شرط دعا را ادا نکردی منتظر اجابت نباش، چرا که «او سرّ و آنچه مخفی است را می‌داند»  (طه/7) و چه‌بسا او را به چیزی می‌خوانی که او در درون تو از خلاف آن خبر دارد ...
پیامبر خدا ص فرمودند: بدرستی که خداوند دعایی که از دل غافل سر بزند را استجابت نمی‌کند؛ [سپس خود] امام صادق ع [ادامه دادند و] فرمودند: هرگاه هر یک از شما می‌خواهد از خداوند چیزی را مسألت ننماید مگر اینکه [حتما] به او بدهد، پس از همه مردم ناامید شود و رجاء و امیدش جز به خداوند عز و جل نباشد؛ اگر خداوند متعال این را در دل او یافت، چیزی نیست که از او درخواست شود مگر اینکه اعطاء فرماید.
پس هرگاه آنچه را از شرایط دعا برایت برشمردم انجام دادی و سرّ و ضمیرت را برای او خالص ساختی پس تو را بشارت باد به یکی از این سه:
یا آنچه درخواست کرده‌ای شتابان به تو می‌رسد؛ یا برایت چیزی که از آن بهتر است ذخیره می‌شود؛ ویا از تو بلایی دور می‌گردد که اگر به تو می‌رسید هلاکت می‌کرد.
مصباح الشريعة، ص132-134

3) از امام باقر ع درباره «تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا» روایت شده است که: می‌فرماید خود را برای او کاملا خالص کن.
تفسير القمي، ج‏2، ص392

4) از امام باقر و امام صادق ع درباره سخن خداوند که می‌فرماید «وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا» روایت شده است که «تبتل»  در اینجا به معنای بلند کردن دستها در هنگام نماز است؛ و نیز ابوبصیر روایت کرده که آن عبارت است از بالا بردن دست به سوی خدا و تضرع به در گاه او.
مجمع البيان، ج‏10، ص571؛ فقه القرآن، ج‏1، ص109.  

5) فضل بن شاذان در محضر امام رضا ع علل و فلسفه بسیاری از احکام را فرا گرفت و در حدیثی طولانی برای دیگران روایت نمود. در فرازی از آن روایت آمده است: اگر کسی گفت که چرا هنگام تکبیر دستها را بلند می‌کنند؛ [در پاسخش] گفته ‌شود که بالا بردن دستها نوعی ابراز زاری و «تَبَتُّل» و تضرع است، و خداوند دوست دارد که بنده در هنگام ذکر او اهل زاری و «تبتل» و تضرع باشد؛ و نیز چون بلند کردن دستها زمینه می‌شود برای خاطرجمعی و اقبال دل به آنچه می‌گوید و قصد می‌کند.
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 111
 
تدبر
1️⃣ مقصود از اینکه اسم پروردگارت را یاد کن، چیست؟
الف. خدا را با اسم‌هایی که هنگام عبادت با آن خدا را خطاب می‌کنند، بخوان (مجمع‌البیان، ج10، ص571)
ب. ظاهرا مى‏خواهد نماز شب را توصيف كند، و به منزله عطف تفسيرى براى جمله «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا» است، و بر اين اساس، مراد از «ذكر اسم رب» ذكر زبانى با رعايت مطابقت آن با قلب مى‏باشد (المیزان، ج20، ص64)
ج. تأكيد به تذكر و ياد پروردگار است در همه وقت شب و روز از طريق تسبيح و حمد و قرائت آيات قرآنى و يا قيام به نماز شب. (انوار التنزیل، ج5، ص256؛ انوار درخشان، ج17، ص157) در واقع، به نحوی عطف به دستور نماز شب و مصداق ذکر عام بعد از خاص است؛ در آنجا دستور به قیام شب برای عبادت داده بود و این آیه بر ذکر همیشگی خدا دستور می‌دهد. (روح المعانی، ج15، ص119)
د. مقصود بسم الله الرحمن الرحیم است در ابتدای نماز. (مجمع‌البیان، ج10، ص571)
ه. اینکه میان اسماء مختلف خداوند – که هریک مظهر حقیقتی است – اسم «رب» یاد کن و به ربوبیت او توجه ویژه‌ای داشته باش.

2️⃣ چرا به جای اینکه بگوید «خدایت را یاد کن» (مثلا: «وَ اذْكُرْ رَبَّك»‏ آل‌عمران/41؛ اعراف/205؛ کهف/24) از یاد کردن «اسم رب» سخن به میان آورد ؟
الف. مقصود ذکر زبانی است نه صرفا ذکر قلبی. (المیزان، ج20، ص64) و چه‌بسا اینکه بلافاصله فرمود «به سوی او منقطع شو، انقطاعی کامل» می خواهد از لزوم توام بودن ذکر زبان و ذکر قلب سخن بگوید که هردو با هم لازم‌اند.
نکته تخصصی انسان‌شناسی
قبلا درباره اهمیت «زبان» در زندگی خاص انسان سخن گفته‌ایم و خصوصا اینکه برتری انسان بر فرشتگان با «تعلیم اسماء» رخ داد.
اگر این نکته جدی گرفته شود می‌توان فهمید که اگرچه ذکر حقیقی آن است که صرفاً لقلقه زبان نباشد و قلب انسان هم با زبان همراهی کند؛ اما بسیار خطاست که ذکر حقیقی را صرفاً در ساحت قلب بدانیم و نقش زبان را انکار کنیم.
 لفظ مسیری برای حرکت به سوی معناست، اما نه مسیری که در مرتبه زندگی دنیوی انسان، کنارگذاشتنی باشد؛ همان گونه که کنار گذاشتن زبان از زندگی انسان ممکن نیست.
اگر این مساله درست مورد توجه قرار گیرد بسیاری از شبهات مربوط به شریعت (مانند اینکه دلت پاک باشد، چه نیازی هست که نماز بخوانی) براحتی پاسخ داده می‌شود.
ب. مقصود گفتن بسم الله الرحمن الرحیم است در ابتدای نماز. (مجمع‌البیان، ج10، ص571)

3️⃣ درباره اینکه مقصود از «تَبَتُّل» چیست، این دیدگاه‌ها مطرح شده، که همگی می‌تواند مد نظر بوده باشد.
الف. اخلاص ورزیدن
ب. بریدن از هر غیر خدایی و انقطاع الی الله (قتاده، به نقل مجمع البيان، ج‏10، ص571)
ج. توکل کامل بر خدا (شقیق، به نقل مجمع البيان، ج‏10، ص571)
د. تحصیل فراغت [= خلوت‌گزیدن] برای عبادت (ابن‌زید، به نقل مجمع البيان، ج‏10، ص571)
ه. در حدیثی نهی از تبتل مطرح شده که در آنجا به معنای رهبانیت و کناره‌گیری از مردم است .(مجمع البيان، ج‏10، ص571) شاید این آیه می‌خواهد نشان دهد که منع از رهبانیت، منع از این است که رهبانیت به عنوان برنامه همیشگی زندگی باشد وگرنه کناره‌گیری از مردم به طور موقت (همانند اعتکاف) برای سلوک الی الله مورد قبول است.
و. در ادبیات دینی، برای دعا و تضرع به درگاه الهی کلمات متعددی مانند: تضرع، رغبة، رهبة، ابتهال، تبتّل، بصبصة، قنوت، و ... به کار رفته است، که اگر چه غالبا همه را به همان راز و نیاز ترجمه می‌کنند، اما ظاهرا اینها هریک حالت خاص بدنی‌ای دارد چنانکه الان با شنیدن کلمه «قنوت گرفتن»، حالت خاصی از دعا کردن در ذهن ما شکل می گیرد؛ و در برخی از احادیث اینها توضیح داده شده است. در این فضا «تبتل» همراه با بلند کردن دست است که این گاه به معنای حالت بلند کردن دست در هنگام تکبیرهای نماز و یا مطلق دست به دعا بلند کردن است و در بسیاری از احادیث به معنای اشاره کردن با انگشتان بویژه انگشت سبابه، و ... دانسته شده است. (الكافي، ج‏2، ص479-481؛ معاني الأخبار، ص370)  
که برخی از اهل ذوق، معانی استعاری‌ای برای برخی از این حرکات مطرح نموده‌اند (مثلا شرح الكافي (مازندراني)، ج‏10، ص217)

5️⃣ به نظر می‌رسد این آیه، آیه کانونی این سوره است. در آیات قبل، پیامبر را خطاب قرار داد و وظایف شب و روزش را به وی گوشزد کرد. در آیات بعد از این هم وی را به صبر و تحمل اذیتها دعوت می‌کند و عاقبت تکذیب‌کنندگان را اشاره می‌کند و دوباره از قیام شبانه به عبادت، این بار نه‌تنها برای پیامبر، بلکه توسط پیامبر و مومنان، سخن می گوید.
این آیه می خواهد بگوید اما محور در شب و روزت باید این باشد که یاد خدا را در دل و زبانت زنده نگهداری و دائما از همه ما سوی جدا شوی و به او فقط بپیوندی.
در واقع، تمام وظیفه انسان در دنیا وهمه آنچه تمام شرایع الهی آورده اند، یک چیز بیشتر نیست: منقطع شو به سوی خدا انقطاعی کامل.
بحث تخصصی انسان‌شناسی
انسان با فطرتی الهی و قلبی سلیم وارد دنیا و در واقع وارد اسفل سافلین (تین/5) می‌شود.‌
از ابتدای کودکی دائما با وابستگی به این و آن شروع می‌کند تا تماما به اطراف خود وابسته می‌شود.
از اینجا به بعد سیر صعودی انسان شروع می‌شود. اکنون باید خودش بکوشد و از همه وابستگی‌ها رها شود و فقط به خدا متصل گردد.
اگر کسی در فلسفه خلقت نیندیشد، این را چه‌بسا کاری عبث بشمرد؛ اما اگر کسی در حقیقت خویش خوب بیندیشد و به برتری مقام انسان بر مقام فرشتگان توجه کند و اینکه مزیت انسان این است که اختیار دارد و خودش قرار است از اسفل سافلین تا اعلی علیین را بپیماید، می‌فهمد که این کار نه تنها عبث نیست، بلکه معنابخش همه حقایق عالم است.
نکته تخصصی برای مخاطبان رشته جامعه‌شناسی و فلسفه تربیت
اساساً مفهوم «جامعه‌پذیری یا اجتماعی‌شدن» به عنوان مهمترین وظیفه تربیتی خانواده و دولت در دنیای مدرن، یعنی همان افزایش وابستگی‌ها و کاملا در تار و پود جامعه و وابستگی‌ها و اعتبارات آن قرار گرفتن.
این غایت نظام‌های تربیت غربی است؛
اما غایت نظام ترتبیتی اسلام نیست؛ بلکه تنها مقدمه‌ای برای شروع حرکت اصلی انسان است.
اینکه «جامعه‌پذیری» نمی‌تواند هدف نهایی زندگی انسان باشد و اگر ورای آن خبری نباشد، وجود انسان را از پوچ، و زندگی‌اش را نهایتا بی‌معنی می‌کند، مطلبی است که مکاتب اگزیستانسیالیست متوجه شده‌اند؛ اما از آنجا که خدا را در عالَم جدی نگرفته‌اند (و آنهایی هم که خداباورند، از یک شریعت آسمانی اصیل بی‌بهره بوده‌اند) آرمان‌هایشان بیشتر به سمت معنویت‌های ساختگی، آزادی‌های بی‌ضابطه و نهایتا هواپرستی و آنارشیسم (هرج و مرج) کشیده می‌شود.
اینجاست که می‌توان به عظمت پیام اسلام پی برد که چگونه بین نظم (عدل) و رشد (قرب خدا) جمع کرده و چگونه در عین اینکه «اجتماعی شدن» را در مجموع پذیرفته، اما راه انقطاع الی الله را نیز کاملاً مهیا نموده است.
برای تامل بیشتر
اگر به جایگاه زبان در فرایند «اجتماعی شدن» توجه داشته کنیم، اینکه ذکر «اسم» رب را در کنار انقطاع کامل (تبتل) گذاشت بسیار معنی‌دار می‌شود. (یعنی «یاد رب» هم بر اساس یک سلسله «اسماء معین» (زبان، قالب اجتماعی) انجام می‌شود نه بی‌ضابطه و صرفا بر اساس دل و دلخواه)

6️⃣ «تَبْتيلاً» به لحاظ نحوی در جایگاه مفعول مطلق است و مفعول مطلق با فعل اصلی جمله باید همسان باشد، اما چرا به جای اینکه بگوید «تَبَتُّلاً» فرمود «تَبْتيلاً»
الف. می‌خواهد بفرماید همان طور که خدا تو را از سایر مخلوقات جدا کرد و به مقام پیامبری برگزید، تو هم خودت را از غیر خدا جدا کن و فقط به عبادت او بپرداز. (مجمع البيان، ج‏10، ص571) [توضیح: «تبتل» فعل لازم و دارای معنای مطاوعه (پذیرش) است؛ یعنی انقطاع را بپذیر؛ اما «تبتیل» متعدی است یعنی منقطع کردن؛ در واقع می‌خواهد بفرماید: بپذیر انقطاع الی الله را در برابر انقطاع کردنی که خدا در مورد تو انجام داد)
ب. از باب مراعات پایان آیه با سایر آیات (مجمع البيان، ج‏10، ص571؛ الکشاف، ج4، ص639)
 
انتهای پیام/
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین