لیلی با من است (1374)
کارگردان: کمال تبریزی
نقش: صادق مشکینی
لیلی با من است اثری بسیار متفاوت و نوآورانه در زمان خودش بود. پرویز
پرستویی شخصیت صادق مشکینی را به بهترین نحو ممکن تصویر کرد؛ فیلم برداری
که با وجود ترس زیادش از جنگ، به خاطر گرفتن وام، برای تهیه فیلمی مستند
راهی منطقه جنگی شد و در آنجا حوادث عجیبی را از سر گذراند. بازی پرستویی
در این اثر حساسیت فراوانی داشت؛ چراکه هم باید مراقب خطوط قرمز و حفظ شأن و
جایگاه دفاع مقدس میبود و هم باید وجه طنزی را که در فیلم نامه پیشبینی
شده بود اجرا میکرد. ایفای بینقص این نقش توسط پرستویی به نحوی بود که
بیننده همزمان، هم ترسهای صادق را باور میکرد و هم در مواقع لازم به او
میخندید؛ بازی منحصربهفردی که سیمرغ بلورین چهاردهمین جشنواره فیلم فجر
را برایش به ارمغان آورد و توجه فراوانی را به او جلب کرد.
آژانس شیشهای (1376)
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
نقش: حاج کاظم
حاجکاظم «آژانس شیشهای» را شاید بتوان ماندگارترین شخصیت تاریخ سینمای
پس از انقلاب در سینمای ایران دانست. بازی حسی پرستویی در این نقش که به
ظاهر برونگرایانه است، در واقع مجموعهای بینقص از بغض، سکوت، فریاد و
عصیان بود و خلق چنین شخصیت پیچیدهای را شاید فقط از او میتوان انتظار
داشت. بازی پرستویی در این نقش به وضوح غریزی، مبتنی بر ایمان و اعتقاد و
از اعماق قلبش است؛ شاید به همین دلیل باشد که او بارها در مصاحبههای
مختلفش اعلام کرده که این نقش تأثیر زیادی بر شخصیت حقیقی او گذاشته است.
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر
احتمالا کمترین پاداش ممکن برای پرویز پرستویی به پاس خلق این شخصیت
بهیادماندنی بود.
مارمولک (1382)
کارگردان: کمال تبریزی
نقش: رضا مارمولک
بسیاری از صاحبنظران حوزه سینما «مارمولک» را ادامه راه «لیلی با من است»
میدانند و معتقدند همانطور که لیلی با من است نگاهی متفاوت به جنگ را
مطرح کرد، مارمولک عهدهدار ارائه نگاهی متفاوت درباره روحانیت بود. مطابق
انتظار همان بازیگری که از عهده نقش صادق به خوبی برآمده بود، به این پروژه
پیوست و بازی تکاملیافتهای از دوگانگیهای شخصیتی شخصیت رضا مثقالی
(ملقب به رضا مارمولک) را به زیبایی اجرا کرد. پرستویی نقش دزدی که
ناخواسته در مقام یک روحانی معتمد قرار گرفته بود را باورپذیر، تأثیرگذار و
در عین حال خندهدار اجرا کرد و لحن خاص دیگری در عرصه بازیگری از خود به
جای گذاشت.
مهمترین ویژگی بازی پرستویی در مارمولک را شاید بتوان انتقال او از کمیک به دراماتیک نامید؛ جایی که بیننده به خوبی با رضا همراه میشود، به راحتی میتواند شوخیهای او را از موقعیتهای تاثیرگذارش بازشناسد و تشخیص دهد که کدام حرفهای مارمولک قصه از ته دل و بر مبنای اعتقادی که در مسیر تکامل است، مطرح میشود.
بید مجنون (1383)
کارگردان: مجید مجیدی
نقش: یوسف
در روزگاری که جای خالی همکاری پرستویی با چهره تاثیرگذاری همچون مجیدی
احساس میشد، او بازی در نقش یوسف را پذیرفت؛ استاد دانشگاهی که در کودکی
نابینا شده بود و در میانسالی با عمل پیوند قرنیه بیناییاش را بازیافت.
این شرایط خاص و منحصربهفرد، شخصیت اصلی فیلم مجیدی را در موقعیتهایی
تأثیرگذار و تأملبرانگیز قرار میداد و چه کسی بهتر از پرستویی برای ایفای
چنین نقشی؟ این فیلم به وضوح متمرکز بر چهره او (و به خصوص چشمانش) بود
که نمونه کاملی از بازی زیرپوستی محسوب میشود.
پرستویی به خاطر ایفای این نقش، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد
از بیست و سومین جشنواره فیلم فجر را هم به خود اختصاص داد و کارنامه
پرافتخار کاریاش را پربارتر کرد.
به نام پدر (1384)
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
نقش: مهندس شفیعی
دختری به خاطر رفتن روی مینی که پدرش سالها پیش کاشته، پایش را از دست
میدهد. پدر که هنوز به راهی که رفته و مینی که کاشته، اعتقاد دارد، حالا
چطور رفتار میکند؟ پرویز پرستویی در این فیلم، به دخترش نگاه میکرد، در
حالی که همزمان احساس گناه در چهرهاش موج میزد ولی همچنان از کاری که
کرده بود، پشیمان نبود؛ احساسی که ادای آن جلوی دوربین به ظاهر غیرممکن
است. بیش از یک دهه از این فیلم تلخ میگذرد وشخصیت مهندس شفیعی با بازی
پرستویی در این نقش، به یکی از بهترین پدرهای تاریخ سینمای ایران تبدیل شده
است. کافی است دیالوگهای این صحنه را به یاد بیاورید که شفیعی به محل
حادثه رفته است و با خدا حرف میزند: «من این جا رو مین کاشتم. من تاوان
چیو باید پس بدم؟ چی رو؟ حبیبه کجا بود؟ این پا رو بگیر پای حبیبهم رو بهم
پس بده!»
زیر تیغ (1385)
کارگردان: محمدرضا هنرمند
نقش: محمود
«زیر تیغ» هنوز هم پس از 11 سال، یکی از بهترین مجموعه های تاریخ تلویزیون
است؛ مجموعهای که انگار کهنه نمیشود. پرستویی در نقش مردی بازی می کند
که به قتل دوست و همکار قدیمیاش متهم است، او از طرفی به خانواده جعفر
(آتیلا پسیانی) حق قصاص میدهد و از طرفی آنها را برای بههم زدن عروسی با
دخترش سرزنش نمیکند. پرستویی در بیشتر قسمتهای این سریال تنها در زندان
دیده میشد و فضای کمی برای عرض اندام داشت، اما این محدودیت، او را از
درخشش بازنداشت. او بعدها به خاطر ایفای این نقش، در جشنواره تولیدات
تلویزیونی «رم» ایتالیا، جایزه بهترین بازیگر مرد را گرفت.
بادیگارد (1394)
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
نقش: حاج حیدر
بازی در نقش حیدر ذبیحی، مسئول تیم حفاظتی مسئولان رده بالای نظام، به
تعبیری ادامه حاجکاظم «آژانس شیشهای» بود. حیدر «بادیگارد» شخصیتی
آرمانگرا و پایبند به اصول است که توجهی به «مصلحتاندیشیها» ندارد و به
قول معروف برخلاف جریان آب شنا میکند. همین ویژگیها او را طی سالیان،
درگیر واکنشهای منفی دیگران کرده و به همین دلیل حیدر خسته و آزرده شده
است. پرستویی در این فیلم شخصیتی آرام و کمحرف را به نمایش میگذارد که
اهمیتی به مناسبت های جهان مدرن نمیدهد. مهمترین ویژگی بازی پرستویی در
«بادیگارد» را میتوان اکشنِ این نقش عنوان کرد. جالب است بدانید پرستویی
سعی کرده تا حد امکان خودش به جای بدلکار، در همه سکانسها حضور داشته باشد
و این کار آمادگی بدنی ویژهای میطلبید که پرستویی به خوبی از پس آن
برآمد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com