قتل ستایش به دست پسر نوجوان
امیرحسین 16 ساله، روز 21 فروردین سال گذشته یکی از جنجالیترین جنایات را رقم زد و دختر شش ساله افغان به نام ستایش قریشی را که همسایهشان بود در ورامین به خانهشان کشاند و به طرز فجیعی به قتل رساند.
پس از افشای راز این قتل وقتی امیرحسین تحت تحقیق و بررسیهای روانکاوانه قرار گرفت پشت پردهای از زندگی وی فاش شد. پزشکی قانونی سلامت روحی و روانی این پسر نوجوان را تائید کرد.
بررسیهای پلیسی نشان میداد این متهم نوجوان نه تنها در 15 سالگی هرازگاهی مشروب مصرف میکرده بلکه در همان سن و سال روابط نامشروعی نیز با جنس مخالف داشته و روز جنایت وقتی در مدرسه بوده در موبایل یکی از دوستانش فیلم مبتذل تماشا کرده و همین عامل باعث شده بعدازظهر دست به چنین اقدامی بزند. او در جریان تحقیقات پلیسی گفته بود: من ابتدا قصد کشتن ستایش را نداشتم اما وقتی مادرش مقابل خانه ما آمد و صدایش کرد چون نمیتوانستم ستایش را ساکت کنم، او را به طبقه بالا برده و با روسری خفهاش کردم. سپس جسد را داخل یک جعبه بزرگ باند قرار دادم و با اسیدی که قبلا تهیه کرده بودم قصد از بین بردن جسد را داشتم که موفق به این کار نشدم. من حتی به دوستم هم زنگ زدم و او هم گفت اسید روی جسد بریزم اما چون نتوانستم جسد را از بین ببرم از خانه خارجش کردم.
او که سن کمی دارد در اعترافات تکاندهندهاش از رابطههای غیراخلاقی پرده برداشت و گفت: «من دوست دختر داشتم و چندی پیش نیز زنی صیغه کرده بودم و با آنها ارتباط داشتم. او که یکی از تلخ ترین جنایتها را رقم زده بود به قصاص محکوم شده و در یک قدمی اجرای حکم قرار گرفته است.
دختر نوجوان در باند سرقت
شیوا فقط چند روز پس از پایان محکومیتش، جرایم خود را از سر گرفت. او علاوه بر دزدی و کیفقاپی با همدستی دختران و پسران نوجوان فراری از خانه، یک باند سرقت تشکیل داد. او از این که اعضای باند وی را رئیس خطاب میکردند، احساس غرور میکرد. او و همدستانش پس از شکایتهای مردمی تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند و مدتی بعد یکی پس از دیگری دستگیر شدند.
او مدام با دستبندش بازی میکند تا نگاهش را از شاکیان بدزدد. به صندلی تکیه زده و هر از گاهی، نیم نگاهی به پنجره رو به خیابان میاندازد. او میگوید: ای کاش من هم مادر و پدری داشتم که برایم دلسوزی کنند. شاید اگر اینطور بود، به آخر خط نمیرسیدم. وقتی سه ساله بودم، مادرم سرطان گرفت و مرد. یک سال بعد پدرم با زنی که دو فرزند داشت، ازدواج کرد. او از همان ابتدا از من خوشش نمیآمد و همیشه با دروغهایش مرا پیش پدرم بد میکرد و باعث میشد کتک بخورم. پس از مدتی نامادریام، پدرم را نیز در دام اعتیاد گرفتار کرد. وضع زندگیام با ورود به مرحله نوجوانی بدتر شد و پدرم به دلیل خرید و فروش مواد مخدر دستگیر و به حبس طولانیمدت محکوم شد. به خاطر اذیتهای نامادری بالاخره از خانه فرار کردم و آواره خیابانها شدم و چون جا و مکانی نداشتم، با پسری کیفقاپ دوست و برای ادامه زندگیام مجبور به همدستی با او شدم. مدتی با هم کیفقاپی میکردیم تا اینکه هر دو دستگیر شدیم. او به زندان رفت و مرا به کانون فرستادند. محکومیتم که تمام شد، دوباره بیسرپناه شدم و دزدی و کیفقاپی را از سر گرفتم. البته این بار با تشکیل باندی از دختران و پسران فراری، به دزدیهای خشن روی آوردیم و با سد کردن راه مردم و تهدید با چاقو، اموال قیمتیشان را سرقت میکردیم.
بازداشت هکر نوجوان
پسر نوجوانی که اقدام به هک کردن 4000 مودم وای فای و ADSL کرده بود در عملیات پلیسی بازداشت شد.
با شکایت تعدادی از شهروندان اصفهانی مبنی بر این که فردی ناشناس به سیستم مودم ADSL آنان نفوذ کرده است، پلیس تحقیقات را در این باره آغاز کرد. این درحالی بود که بررسیها نشان میداد این هکر توانسته در مدت دو ماه به مودم وای فای و ADSL 4000 شهروند نفوذ کرده و به صورت رایگان از پهنای باند اینترنت آنان استفاده کند. این هکر تحت تعقیب قرار گرفت و سرانجام در جریان تحقیقات پلیسی بازداشت شد . او اعتراف کرد که از روی کنجکاوی ابتدا به این کار دست زده است، اما بعد تصمیم گرفته از اینترنت آنها به طور رایگان استفاده کند که 4000 مودم وای فای و ADSL مردم را هک کرده و از اینترنت آن استفاده میکرده است.
7 سارق نوجوان با نقاب سرقت کردند
هفت سارق نوجوان با پوشاندن چهره خود وارد خانه یک بازنشسته در شمال تهران شده و اموال او را سرقت کردند.
مرد بازنشسته وقتی به اتفاق همسرش در منطقه دربند سرگرم دیدن برنامههای تلویزیون بود، زنگ خانه به صدا درآمد. صاحبخانه وقتی گوشی آیفون را در دست گرفت، فردی که مقابل در خانه ایستاده بود به وی گفت یکی از بستگانش دچار مشکل شده و به کمک او نیاز دارد. وقتی این فرد که یک سرهنگ بازنشسته است، مقابل در خانه آمد، در یک لحظه از سوی پنج نقابدار قمه به دست مورد حمله قرار گرفت و تمام طلاها و عتیقههای موجود در خانه سرقت شد. در پی این ماجرا، مهاجمان هر دو نفر را درون سرویس بهداشتی خانه زندانی کردند.
هنگامی که سارقان درون خانه مشغول جمع آوری لوازم بودند، یکی از خودروهای گشتی کلانتری 122 دربند با ظنین شدن، به دو سرنشین خودرو وقتی علت توقف آنها را سوال کردند، نوجوانی 14 ساله اعتراف کرد به اتفاق دوستانش برای سرقت به این محل آمدهاند. هنگامی که تحقیق در این زمینه ادامه داشت، فردی در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی 110 اعلام کرد از یک منزل در منطقه دربند سرقت شده است. با عزیمت ماموران به محل مشخص شد، محل سرقت متعلق به سرهنگ بازنشسته است.در پی این ماجرا ماموران تحقیق از حامد و راننده خودرو را آغاز و آنها اعتراف کردند، ابتدا با شناسایی محل، نقشه سرقت را طراحی و با کمک دوستانشان اجرا کردند. درپی این اعترافات، ماموران در مرحله بعدی مخفیگاه سارقان در منطقه افسریه را شناسایی و اشیای به سرقت رفته را از زیر دستگاه موتور برق کشف و ضبط کردند. او اعتراف کرد این دزدی را با دوستانش انجام داده که بعد از اعتراف وی دیگر همدستانش یکی پس از دیگری بازداشت شدهاند. سارقان نوجوان روانه کانون اصلاح و تربیت شدند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com