یک نکته درخورتوجه در سینمای این دوران ما حضور مثبت و پرانگیزه چند فیلمساز زن است که هرکدام دنیای مستقل خودشان را دارند. آنچه بیش از همه نظر بینندگان عادی یا محققان و منتقدان را به خود جلب میکند، دغدغههای اجتماعی و روانشناسانه و نگرش انسانی این مجموعه فیلمسازان است. دراینمیان، رخشان بنیاعتماد شاخصترین فیلمساز زنِ اجتماعینگر بود که موجودیت و بنیان خانواده برایش اهمیت اصلی را داشته و در کنارش به طبقهبندی ناهمگون جامعه و اقشار بیپشتوانه و آسیبپذیرش نیز پرداخته است. نگاه و شیوه بیانی او در اغلب فیلمهایش مستندگونه بوده و بعضا در مقاطع حساس تاریخی / اجتماعی از لحن معترضانه و حتی صدور بیانیه و شعاردادن ابا نداشته که نمونههایش «خارج از محدوده»، انتهای «زیر پوست شهر»، چند اپیزود «قصهها» و مستندهای «روزگار ما» و «شهرک فاطمیه» (این فیلما رو به کی نشون میدین) هستند. اما تهمینه میلانی جدا از گرایشهای اجتماعی، موضوع جانبدارانهتری نسبت به شخصیتهای زن فیلمهایش دارد و متقابلا برخورد – اغلب- تهاجمیاش با مردان بهگونهای است که انگار میخواهد از آنها انتقام بگیرد. میلانی بدش نمیآید که او را یک فیلمساز «فمینیست» خطاب کنند؛ ولی این سؤال مهم را پاسخ نمیدهد که اساسا در جامعه پیچیده و در حال گذار ما میتوان قالب بیانی و شیوه اجرائی مناسبی برای مفاهیم فمینیستی پیدا کرد؟ جدا از این مشکل، میلانی در بعضی از آثارش (مثلا آتشبس یک و دو) نشان داده که به طرح مباحث روانکاوانه و روانشناسی فردی و بالینی در قالبی داستانی، علاقه دارد. یکی دیگر از فیلمسازان قدیمی زن که بیشتر به ملودرامهای اجتماعی و نگاه آموزشی روانکاوانه (با بیان غیرمستقیم و استنادشده در لایههای داستانی) تعلق خاطر دارد، پوران درخشنده است. آخرین فیلم در حال اکران او به نام «زیر سقف دودی»، همین مشخصهها را دارد. در سالهای اخیر، آیدا پناهنده با فیلمهای «ناهید» و «اسرافیل» نشان داده که حرفی برای گفتن دارد و به فرم و زیباییشناسی تصویر نیز اهمیت میدهد. همینطور نرگس آبیار با فیلمهای «اشیا از آنچه در آينه ميبينيد به شما نزدیکترند» و «شیار ١٤٣» و بهویژه «نفس» برای خود جای مستقلی منظور کرده و نوعی سینمای متکی به ادبیات و روایت و تاریخ را تجربه میکند. جا دارد از خانم منیر قیدی هم یاد کنیم که با اولین فیلمش «ویلاییها» به نگاهی تازه و انسانی در حوزه «سینمای جنگ» رسید. از زاویهای دیگر خانم مونا زندی با فیلم «عصر جمعه» خود را به عنوان یک فیلمساز دغدغهمند در گستره سینمای اجتماعی معرفی کرد؛ ولی غیبت طولانیاش سؤالبرانگیز است. اما نکتهای که به بهانه نمایش عمومی «زیر سقف دودی» پوران درخشنده ذکرش ضروری است، جداافتادگی این عده از فیلمسازان و قائم به فرد بودنشان است. ای کاش میان آنها همدلی و همفکری تاکتیکی و استراتژیکی صورت میگرفت تا بتوانند در بهبود کارشان و رفع بعضی از نقاط ضعف آثارشان از یکدیگر کمک بگیرند و کاملشدن را در یک حضور جمعی، نه تلاشهای فردی، تجربه کنند.
منبع: شرق