سخن گفتن از وطن، در مورد خاص «ایران»، وضعیت پیچیدهای پیدا کرده است. در حالی که وطن خودش یک مفهوم سیاسی است، در مورد خاص ایران، ما با خوانشی از وطن روبرو هستیم که اساساً فرهنگی و متمرکز بر آداب و رسوم و مناسک آیینی و اسطورهای است. هرچند رژیم پهلوی تمایل داشت که این مفهوم فرهنگی را به طریقی، به سیاست مطلوب خودش وصل کند و از آن در سیاست، نیرو بگیرد، اما همان موقع نیز ایران، تا حدزیادی یک مفهوم پیراستۀ فرهنگی-اسطوره ای باقی ماند.
به گزارش بولتن نیوز، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، تلقی خاصی از مفهوم «تعلق» در سیاست، شکل گرفت که با درکی برآمده از آموزههای اسلامی، «امت» را ساخت. به این ترتیب، مفهوم ایران، به همان وضعیت پیراستۀ فرهنگی خودش فروغلتید و آپاراتوس سیاسی جمهوری اسلامی به نادیده گرفتن میراث کهن ایرانی و بلکه نابود کردن آن میراث، متهم شد. با تحولات سیاسی جدید در منطقه جنوب غرب آسیا و ظهور جریانهای تروریستی و ناامنی در همسایگی ما، بار دیگر مسالۀ ایران به میان آمده است. اینبار اما گویا طرح جدیدی از «ایران» در میان است که آن را نامی برای «سرزمین» قرار میدهد. حالا ایران، مرزی است که داریم و حفظ امنیت آن وظیفۀ انسانی، سیاسی و بلکه دینی ماست.
سایت سیما فکر، به عنوان تنها ویدئو-رسانه فرهنگ و سیاست، برای پرسش از ایران سراغ یکی از کسانی رفته که عمده عمر هشتادساله خود را پیرامون مساله ایران به تفکر و تجربه مشغول بوده است؛دکتر منوچهر آشتیانی. منوچهر آشتیانی آنچنانکه فارغالتحصیلان دانشگاههای فرانسه عنوان میکنند، «دکتر در جامعهشناسی و فلسفه» است. رساله دکترای فلسفه را زیر نظر کارل لویت (شاگرد و منتقد برجسته مارتین هایدگر) و دیتر هینریش (یکی از چهار فیلسوف بزرگ زنده آلمان) و جامعهشناسی را نزد ارنست توپیچ (فیلسوف و جامعهشناس اتریشی عضو حلقه وین) گذرانده و در بازگشت به ایران در دانشگاههای بهشتی، تربیت مدرس، علامه و... تدریس کرده است. او که در محیط دو خانواده روحانی-سیاسی آشتیانی( میرزا حسن آشتیانی معروف) و ادبی-سیاسی اسفندیاری ( نیما یوشیج) رشد یافته، در سازمان جوانان حزب توده و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی فعالیت سیاسی داشته و در نهضت نفت با جوانان جبهه ملی همراه شده که خاطرات سیاسی و علمی او از آن دوران در دست انتشار است.
آشتیانی کتابهای بسیاری در حوزه جامعه شناسی معرفت و نیز جامعه شناسی تاریخی ایران و جهان به رشته تحریر درآورده است.
در گفت وگوی آقایان علیرضا سمیعی و منوچهر آشتیانی در سایت سیما فکر، این پرسش به میان میآید که آیا این تلقی جدید از وطن- به مثابه سرزمین- برآمده از تلقی جدیدی از سیاست در جمهوری اسلامی است؟ آینده آن چیست و آیا میتواند واقعاً در نسبت با تلقی باستانی-فرهنگی از وطن(ایران باستان) و تلقی ایمانی از وطن(امت)، شانسی برای ماندگاری داشته باشد؟ آیا درک جدید از وطن در میان است که میتواند ایران و اسلام را ذیل سیاست و سرزمین، همافق سازد و آیندهای تازه و متفاوت برای انقلاب اسلامی رقم بزند؟ دکتر آشتیانی، هر چند این همافقی هرمونتیک میان اسلام و ایران را یک ضرورت غیر قابل اجتناب میداند و معتقد است جمهوری اسلامی قدم در همین راه نهاده، اما باور دارد راه ما به سوی این مقصد، از تعمق فکری و فرهنگی در میراث گذشته و رسیدن به سامانی نظری در اینباره میگذرد و سیاست روز صرفاً میتواند میوههای آن را بچیند.
او در پایان درباره انقلاب اسلامی میگوید :
خیلی ساده بگویم ملتها در مقاطع مختلف تاریخی عکسالعمل نشان میدهند. نوع عکسالعمل ملتها بستگی به این دارد که در آن مقطع تاریخی کدام مسیر گشوده باشد؟ به قول ماکس وبر رهبران انقلابها، سوزنبانان تاریخ هستند. نوع عکسالعمل ملتها بستگی به این دارد که کدام ریل به روی تاریخ گشوده باشد که لکوموتیو تاریخ بر روی آن حرکت کند. اگر ریل دینی باز شود در مسیر دینی حرکت میکند، اگر ریل سوسیالیستی باز شود در آن مسیر حرکت میکند مانند انقلاب اکتبر روسیه. این خیلی پیچیده است و تابع دستور کسی نیست. این را خود تاریخ مشخص میکند؛ تاریخ که نمیایستد.
کشور ما هم جزو کشورهای استقلال طلب است که میخواهد مستقل باشد و نوکر نباشد و برای همین روی استقلال تأکید میکنیم.
اگر روشنفکر نداند چه میخواهد، ولی روحانیت بداند که جمهوری اسلامی میخواهد، تاریخ میگوید من که نمیایستم و به مرگ خودم حکم نمیکنم. آن روشنفکر نمیداند که چه میخواهد پس من (تاریخ) به مسیر کسانی میروم که میدانند چه میخواهند. همین را در جنگ هم میبینیم. میخواستند با جنگ، نظام جمهوری اسلامی را از هم فروبپاشند. تاریخ میپرسد چه کسی حاضر است برود بجنگد، آقایان حزب توده و کمونیستها! حاضرید به جنگ بروید؟ وقتی تاریخ میبیند از بچههای چهارده -پانزدهساله تا پیرمرد هفتادساله میگویند «حسین» و میروند خودشان را پرت میکنند جلوی گلوله، به این جریانها میگوید بروید که من پشت شما هستم. من آدمی میخواهم که برود بجنگد. وقتی دشمن آمده داخل کشور، آدمی که بنشیند داخل خانه و شعار بدهد، به چه درد تاریخ میخورد؟
منبع: صبح نو